عمر من شد برخی فردای من‌
شد زیان سود من  سودای من‌

سالها رفت و نشد فردا پدید

آه ازین فردای ناپیدای من‌

بر امید جنتِ فرداچرا؟

دوزخِ امروزِ شد ماوای من

‌ 
کام دل فردا بمن بخشد جهان‌

گوئیا فردا بود دنیای من

‌ 
آرزو فردا برآید بیگمان‌

آه ازین اندیشه ی بیجای من‌

چیست این فردا که در رؤیای او

شد تبه امروز بی همتای من‌

دوشم از سر رفت خواب و می گذشت‌

با غم دل چون دگر شبهای من‌

تیک تاکی ساعت آوردم بخود

وز سخن شد ناصح گویای من

‌ 
با زبان عقربک می گفت عمر

می روم بشنو صدای پای من

روز اگر سرگرم خواب غفلتی‌

در دل شب گوش کن آوای من‌

تو اسیر آرزوها و زمان‌

لحظه‌ای غافل نه از یغمای من‌

ای ندانسته بهای عمر خویش‌

نیستت آخر چرا پروای من‌

ناگهان آید بپایان دور عمر

وای من ای وای من ای وای من

از ندای عمر بر احوال خویش‌

نوحه‌گر شد طبع غم افزای من‌

در کمین من زمان تیزرو

عاجز از تدبیر کارش رای من‌

بیخبر از سر نوشت خویشتن‌

زندگی شد خواب وحشتزای من

‌ 
ای زمان ای سود من از تو زیان‌

ای محال از گردشت ابقای من

‌ 
این تو و این سیر برق‌آسای تو

وین من وین رنج جانفرسای من

*
دکتر فرهاد (احمد؟)ناظر زادۀ کرمانی*


موضوعات مرتبط: مطالب آموزشي

تاريخ : شنبه 6 شهريور 1395 | 13:45 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

بنام ایزد پاک 

    در ان روز زیبای پر از امید  

 

                                                                              نسیمی ز صحرای ایران دمید

   

برامد گل و بوی عطر و گلاب

                                                                         

                                                                            ز جام همه باده ای از شراب

   

طراوت بود جامه ی روزگار

 

                                                                        شکوفه بود گوشه ای از نگار

   

همه شاد و خوشحال،پر از غرور                                                              

                                                   

                                                                         نیاکان بود روحشان پر سرور

 

  بود نام این روز نوروز پاک                                                                        

                                               

                                                                         بود ارث جمشید بر این دیر و خاک


موضوعات مرتبط: مطالب آموزشي
برچسب‌ها: رامینعبادیرامین عبادیشعربهارنوروز

تاريخ : جمعه 25 تير 1395 | 21:21 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 ویندوز ۷ نام برترین ، محبوب ترین و انعطاف پذیرین ویندوز ارائه شده از سوی مایکروسافت می باشد ، ویندوز ۷ که بعد از شکست مایکروسافت از ارائه ویستا عرضه شده توانست انتظارات کاربران را به صورت کامل بر آورده کند ، اگر چه بعد از ویندوز ۷ مایکروسافت ویندوز ۸ را هم ارائه داد اما سهم ویندوز ۸ در بازار ناچیز بود و به نوعی شکست مایکروسافت از ویستا دوباره تکرار شد ، در این پست برای شما آموزش کامل و تصویری ویندوز ۷ را را برای شما آماده کرده ایم ، برای مشاهده آموزش به ادامه مطلب مراجعه کنید.

آموزش نصب ویندوز 7 عکس شماره 1

 

پیش نیازهایی که قبل از نصب ویندوز ۷ به آن نیاز دارید ( مهم ) :

برای نصب ویندوز ۷ باید بوت دادن به سی دی یا دی وی دی یا فلش را بلد باشید ، اگر نمی دانید این آموزش را بخوانید -> آموزش بوت دادن به CD , DVD یا فلش دیسک جهت نصب ویندوز

شما باید دی وی دی نصب ویندوز ۷ را داشته باشید اگر ندارید از لینک روبرو دانلود کنید –> دانلود ویندوز ۷ Windows 7 Ultimate

خوب هم اکنون به آموزش نصب ویندوز ۷ می پردازیم :

۱ – دی وی دی ویندوز ۷ را داخل دی وی دی رام قرار دهید ، بعد از بوت شدن توسط دی وی دی با عکسی مانند زیر مواجه خواهید شد که باید تا پر شدن گراف صبر کنید.

آموزش نصب ویندوز 7 عکس شماره 2

۲ – بعد از رد شدن از مرحله بالا با عکس زیر مواجه می شوید. بدون دست زدن به هیچ قسمتی روی Next کلیک می کنید.

آموزش نصب ویندوز 7 عکس شماره 3

۳ – در مرحله سوم شما با تصویری مانند زیر مواجه می شوید که باید روی Install Now کلیک نمایید.

آموزش نصب ویندوز 7 عکس شماره 4

۴ – در مرحله بعد شما باید قوانین مایکروسافت را تایید کرده و سپس روی Next کلیک کنید.

آموزش نصب ویندوز 7 عکس شماره 5

۵ – در مرحله بعد شما باید نوع نصب ویندوز را انتخاب کنید اگر قصد آپگرید ویندوز خود را دارید از گزینه اول Upgrade ( اصلا پیشنهاد نمی شود ) استفاده کنید و اگر می خواهید ویندوز شما به صورت کامل و به اصطلاح از صفر نصب شود گزینه دوم Custom (Advanced) ( پیشنهاد می شود. را انتخاب کنید. پیشنهاد پاتوق یو به شما انتخاب گزینه دوم می باشد. مانند عکس زیر گزینه Custom (Advanced) را انتخاب کنید.

آموزش نصب ویندوز 7 عکس شماره 6

۶ – در مرحله بعدی باید درایوی که قصد نصب ویندوز ۷ را دارید انتخاب کنید ، در عکس زیر ما ویندوز را روی هارد خام که یک درایو داره نصب می کنید ولی برای شما احتمالا ۳-۶ درایو داشته باشید بهتره نصب توی درایو C انجام شود ، برای نصب ویندوز ۷ باید ابتدا درایوی که قصد نصب ویندوز را دارید فرمت کنید برای فرمت شما باید درایو را انتخاب کنید و سپس Drive options (advance) کلیک کرده و سپس روی Format کلیک نمایید . در عکس زیر Drive options (advance) را با کادر مشخص کرده ایم. بعد انجام کارهای قید شده روی Next کلیک کنید.

 آموزش نصب ویندوز 7 عکس شماره 7

۷ – در مرحله ۷ نصب ویندوز ۷ ، شما شاهد شروع نصب ویندوز روی سیستم خود می باشید ، لازم نیست کاری انجام دهید ویندوز ۷ به صورت خودکار شروع به نصب می کند.

How-Install-Windos-7-7

۸ – با توجه به مشخصات سخت افزاری شما گذر از مرحله بالا بین ۷ تا ۴۰ دقیق طول می کشد سپس سیستم شما به صورت خودکار ریستارت می شود قبل از ریستارت شدن با صفحه ای مانند عکس زیر مواجه می شوید.

How-Install-Windos-7-8

۹ – بعد از ریستارت سیستم پیشنهاد می شود ، تنظیمات بوت را به حالت اول برگردانید ، یعنی بوتی که به دی وی دی رام داده بودید دوباره به هارد داده شود تا مراحل نصب از هارد پیگیری شود ، بعد از بالا آمدن ویندوز به شکل زیر ظاهر می شود کمی صبر کنید.

How-Install-Windos-7-9

۱۰- بعد از رد شدن از مرحله بالا شما با محیطی مانند عکس زیر مواجه می شوید. در قسمت Type a User Name یک نام  تعیین کنید( مثل اسم کوچک خودتان ) و در قسمت Type Computer Name یک نام برای کامپیوتر خود تعیین کنید ( مثلا نام خانوادگی خودتان ) و سپس روی Next کلیک کنید.

How-Install-Windos-7-10

۱۱ – در مرحله بعدی شما یک پسورد برای ویندوز خود تعیین کنید در کادر اول Type Password پسورد خودتان را بنویسید ، در کادر دوم Repeat Password پسورد انتخاب شده را تکرار کنید و در Type Password Hint می توانید کلمه یا هرچیز دیگری را بنویسید تا در صورت فراموشی پسورد به شما در یادآوری پسورد کمک کند. اگر می خواهید ویندوز بدون پسورد باشد ، کادرها را خالی گذاشته و روی Next کلیک کنید.

How-Install-Windos-7-11

۱۲- در این مرحله شما باید گزینه اول  Use recommended settings را مانند عکس زیر انتخاب کنید.

How-Install-Windos-7-13

۱۳ – در این مرحله شما باید منطقه زمانی خودتان را پیدا کنید ، شما باید در قسمت Time Zone شهر Tehran را انتخاب و سپس روی Next کلیک کنید عکس زیر

How-Install-Windos-7-14

۱۴ – در این مرحله شما باید محلی که ویندوز شما نصب می شود را انتخاب کنید اگر ویندوز روی سیستم خانگی می باشد و یا لپ تاپی که در خانه استفاده می کنید گزینه اول Home Network را انتخاب کنید ، اگر ویندوز روی سیستم یا لپ تاپی که به اینترنت محل کار شما وصل می شود را نصب می کنید گزینه دوم یا Work Network را انتخاب کنید و اگر ویندوز به اینترنت محل های عمومی نظیر فرودگاه ، بیمارستان و در کل مکان های عمومی وصل می شود گزینه سوم یا Public Network را انتخاب کنید.

How-Install-Windos-7-15

۱۵ – خوب با مشاهده عکس زیر نصب ویندوز ۷ شما به پایان می رسد. بعد از کامل شدن نصب ویندوز ۷ سیستم شما ریستارت می شود.

How-Install-Windos-7-16

۱۶ – تبریکات صمیمانه ما را پذیرا باشید ! ویندوز ۷ شما با موفقیت نصب شد ، شاید مراحل نصب کگمی طولانی باشد ولی همانطور که مشاهده کردید در اکثر بخش ها فقط با یک کلیک به مرحله بعدی می روید


موضوعات مرتبط: مطالب آموزشي
برچسب‌ها: ویندوزویندوز 7ویندوز سوناموزش نصب ویندوز 7windowswindows 7install windows 7

تاريخ : شنبه 19 تير 1395 | 10:45 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 حضرت علي ( ع ) نخستين فرزند خانواده هاشمي است كه پدر و مادر او هر دو فرزند هاشم اند . پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبدمناف است و مادر او فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبدمناف مي باشد . خاندان هاشمي از لحاظ... فضائل اخلاقي و صفات عاليه انساني در قبيله قريش و اين طايفه در طوايف عرب ، زبانزد خاص و عام بوده است . فتوت ، مروت ، شجاعت و بسياري از فضايل ديگر اختصاص به بني هاشم داشته است . يك از اين فضيلتها در مرتبه عالي در وجود مبارك حضرت علي ( ع ) موجود بوده است . فاطمه دختر اسد به هنگام درد زايمان راه مسجدالحرام را در پيش گرفت و خود را به ديوار كعبه نزديك ساخت و چنين گفت : خداوندا ! به تو و پيامبران و كتابهايي كه از طرف تو نازل شده اند و نيز به سخن جدم ابراهيم سازنده اين خانه ايمان راسخ دارم . پرودگارا ! به پاس احترام كسي كه اين خانه را ساخت ، و به حق كودكي كه در رحم من است ، تولد اين كودك را بر من آسان فرما ! لحظه اي نگذشت كه ديوار جنوب شرقي كعبه در برابر ديدگان عباس بن عبدالمطلب و يزيد بن تعف شكافته شد . فاطمه وارد كعبه شد ، و ديوار به هم پيوست . فاطمه تا سه روز در شريفترين مكان گيتي مهمان خدا بود . و نوزاد خويش سه روز پس از سيزدهم رجب سي ام عام الفيل فاطمه را به دنيا آورد . دختر اسد از همان شكاف ديوار كه دوباره گشوده شده بود بيرون آمد و گفت : پيامي از غيب شنيدم كه نامش را علي بگذار .

 

 

 

دوران كودكي:


حضرت علي ( ع ) تا سه سالگي نزد پدر و مادرش بسر برد و از آنجا كه خداوند مي خواست ايشان به كمالات بيشتري نائل آيد ، پيامبر اكرم ( ص ) وي را از بدو تولد تحت تربيت غير مستقيم خود قرار داد . تا آنكه ، خشكسالي عجيبي در مكه واقع شد . ابوطالب عموي پيامبر ، با چند فرزند با هزينه سنگين زندگي روبرو شد . رسول اكرم ( ص ) با مشورت عموي خود عباس توافق كردند كه هر يك از آنان فرزندي از ابوطالب را به نزد خود ببرند تا گشايشي در كار ابوطالب باشد . عباس ، جعفر را و پيامبر ( ص ) ، علي ( ع ) را به خانه خود بردند . به اين طريق حضرت علي ( ع ) به طور كامل در كنار پيامبر قرار گرفت . علي ( ع ) آنچنان با پيامبر ( ص ) همراه بود ، حتي هرگاه پيامبر از شهر خارج مي شد و به كوه و بيابان مي رفت او را نيز همراه خود مي برد . بعثت پيامبر ( ص ) و حضرت علي ( ع ) شكي نيست كه سبقت در كارهاي خير نوعي امتياز و فضيلت است . و خداوند در آيات بسياري بندگانش را به انجام آنها ، و سبقت گرفتن بر يكديگر دعوت فرموده است . از فضايل حضرت علي ( ع ) است كه او نخستين فرد ايمان آورنده به پيامبر ( ص ) باشند . ابن ابي الحديد در اين باره مي گويد : بدان كه در ميان اكابر و بزرگان و متكلمين گروه معتزله اختلافي نيست كه علي بن ابيطالب نخستين فردي است كه به اسلام ايمان آورده و پيامبر خدا را تاييد كرده است .


حضرت علي ( ع ) نخستين ياور پيامبر ( ص ):


پس از وحي خدا و برگزيده شدن حضرت محمد ( ص ) به پيامبري و سه سال دعوت مخفيانه ، سرانجام پيك وحي فرا رسيد و فرمان دعوت همگاني داده شد . در اين ميان تنها حضرت علي ( ع ) مجري طرحهاي پيامبر ( ص ) در دعوت الهيش و تنها همراه و دلسوز آن حضرت در ضيافتي بود كه وي براي آشناكردن خويشاوندانش با اسلام و دعوتشان به دين خدا ترتيب داد . در همين ضيافت پيامبر ( ص ) از حاضران سؤال كرد : چه كسي از شما مرا در اين راه كمك مي كند تا برادر و وصي و نماينده من در ميان شما باشد ؟ فقط علي ( ع ) پاسخ داد : اي پيامبر خدا ! من تو را در اين راه ياري مي كنم پيامبر ( ص ) بعد از سه بار تكرار سؤوال و شنيدن همان جواب فرمود : اي خويشاوندان و بستگان من ، بدانيد كه علي ( ع ) برادر و وصي و خليفه پس از من در ميان شماست . از افتخارات ديگر حضرت علي ( ع ) اين است كه با شجاعت كامل براي خنثي كردن توطئه مشركان مبني بر قتل رسول خدا ( ص ) در بستر ايشان خوابيد و زمينه هجرت پيامبر ( ص ) را آماده ساخت .

 

حضرت علي ( ع ) بعد از هجرت:

 

بعد از هجرت حضرت علي ( ع ) و پيامبر ( ص ) به مدينه دو نمونه از فضايل علي ( ع ) را بيان مي نمائيم :

1 - جانبازي و فداكاري در ميدان جهاد : حضور وي در 26 غزوه از 27غزوه پيامبر ( ص ) و شركت در سريه هاي مختلف از افتخارات و فضايل آن حضرت است .

2 - ضبط و كتابت وحي ( قرآن ) كتابت وحي و تنظيم بسياري از اسناد تاريخي و سياسي و نوشتن نامه هاي تبليغي و دعوتي از كارهاي حساس و پرارج امام ( ع ) بود . ايشان آيات قرآن چه مكي و چه مدني ، را ضبط مي كرد . به همين علت است كه وي را از كاتبان وحي و حافظان قرآن به شمار مي آورند . در اين دوران بود كه پيامبر ( ص ) فرمان اخوت و برادري مسلمانان را صادر فرمود و با حضرت علي ( ع ) پيمان برادري و اخوت بست و به حضرت علي ( ع ) فرمود : تو برادر من در اين جهان و سراي ديگر هستي . به خدايي كه مرا به حق برانگيخته است ... تو را به برادري خود انتخاب مي كنم ، اخوتي كه دامنه آن هر دو جهان را فرا گيرد . حضرت علي ( ع ) داماد رسول اكرم ( ص ) عمر و ابوبكر با مشورت با سعد معاذ رئيس قبيله اوس دريافتند جز علي ( ع ) كسي شايستگي زهرا ( س ) را ندارد . لذا هنگامي كه علي ( ع ) در ميان نخلهاي باغ يكي از انصار مشغول آبياري بود موضوع را با ايشان در ميان نهادند و ايشان فرمود : دختر پيامبر ( ص ) مورد ميل و علاقه من است . و به سوي خانه رسول به راه افتاد . وقتي به حضور رسول اكرم ( ص ) رسيد ، عظمت محضر پيامبر ( ص ) مانع از آن شد كه سخني بگويد ، تا اينكه رسول اكرم ( ص ) علت رجوع ايشان را جويا شد و حضرت علي ( ع ) با تكيه به فضايل و تقوا و سوابق درخشان خود در اسلام فرمود : آيا صلاح مي دانيد كه فاطمه را در عقد من درآوريد ؟ پس از موافقت حضرت زهرا ( س ) آن حضرت به دامادي رسول اكرم ( ص ) نائل آمدند .

 

غدير خم:


پيامبر ( ص ) بعد از اتمام مراسم حج در آخرين سال عمر پربركتش در راه برگشت در محلي به نام غديرخم در نزديكي جحفه دستور توقف داد ، زيرا پيك وحي فرمان داده بود كه پيامبر ( ص ) بايد رسالتش را به اتمام ( 9 )برساند . پس از نماز ظهر پيامبر ( ص ) بر بالاي منبري از جهاز شتران رفت و فرمود : اي مردم ! نزديك است كه من دعوت حق را لبيك گويم و از ميان شما بروم درباره من چه فكر مي كنيد ؟ مردم گفتند : گواهي مي دهيم كه تو آيين خدا را تبليغ مي كردي پيامبر فرمود : آيا شما گواهي نمي دهيد كه جز خداي يگانه ، خدايي نيست و محمد بنده خدا و پيامبر اوست ؟ مردم گفتند : آري ، گواهي مي دهيم . سپس پيامبر ( ص ) دست حضرت علي ( ع ) را بالا گرفت و فرمود : اي مردم ! در نزد مؤمنان سزاوارتر از خودشان كيست ؟ مردم گفتند : خداوند و پيامبر او بهتر مي دانند . سپس پيامبر فرموند : اي مردم ! هر كس من مولا و رهبر او هستم ، علي هم مولا و رهبر اوست . و اين جمله را سه بار تكرار فرمودند . بعد مردم اين انتخاب را به حضرت علي ( ع ) تبريك گفتند و با وي بيعت نمودند .

 

غدیر خم

 

حضرت علي ( ع ) بعد از رحلت رسول اكرم ( ص ):

 

پس از رحلت رسول اكرم ( ص ) به علت شرايط خاصي كه بوجود آمده بود ، حضرت علي ( ع ) از صحنه اجتماع كناره گرفت و سكوت اختيار كرد. نه در جهادي شركت مي كرد و نه در اجتماع به طور رسمي سخن مي گفت . شمشير در نيام كرد و به وظايف فردي و سازندگي افراد مي پرداخت . فعاليتهاي امام در اين دوران به طور خلاصه اينگونه است :

1 - عبادت خدا آنهم در شان حضرت علي ( ع )

2 - تفسير قرآن و حل مسائل ديني و فتواي حكم حوادثي كه در طول 23سال زندگي پيامبر ( ص ) مشابه نداشت .

3 - پاسخ به پرسشهاي دانشمندان ملل و شهرهاي ديگر .

4 - بيان حكم بسياري از رويدادهاي نوظهور كه در اسلام سابقه نداشت .

5 - حل مسائل هنگامي كه دستگاه خلافت در مسائل سياسي و پاره اي از مشكلات با بن بست روبرو مي شد .

6 - تربيت و پرورش گروهي كه از ضمير پاك و روح آماده ، براي سير و سلوك برخوردار هستند .

7 - كار و كوشش براي تامين زندگي بسياري از بينوايان و درماندگان تا آنجا كه با دست خويش باغ احداث مي كرد و قنات استخراج مي نمود و سپس آنها را در راه خدا وقف مي نمود .

 

خلافت حضرت علي ( ع ):


در زمان خلافت حضرت علي ( ع ) جنگهاي فراواني رخ داد از جمله صفين ، جمل و نهروان كه هر يك پيامدهاي خاصي به دنبال داشت .

 

شهادت امام علي ( ع ):

 

 

بعد از جنگ نهروان و سركوب خوارج برخي از خوارج از جمله عبدالرحمان بن ملجم مرادي ، و برك بن عبدالله تميمي و عمروبن بكر تميمي در يكي از شبها گرد هم آمدند و اوضاع آن روز و خونريزي ها و جنگهاي داخلي را بررسي كردند و از نهروان و كشتگان خود ياد كردند و سرانجام به اين نتيجه رسيدند كه باعث اين خونريزي و برادركشي حضرت علي ( ع ) و معاويه و عمروعاص است . و اگر اين سه نفر از ميان برداشته شوند ، مسلمانان تكليف خود را خواهنددانست . سپس با هم پيمان بستند كه هر يك از آنان متعهد كشتن يكي از سه نفر گردد . ابن ملجم متعهد قتل امام علي ( ع ) شد و در شب نوزدهم ماه رمضان همراه چند نفر در مسجد كوفه نشستند . آن شب حضرت علي ( ع ) در خانه دخترش مهمان بودند و از واقعه صبح با خبر بودند ، وقتي موضوع را با دخترش در ميان نهاد ، ام كلثوم گفت : فردا جعده را به مسجد بفرستيد . حضرت علي ( ع ) فرمود : از قضاي الهي نمي توان گريخت . آنگاه كمربند خود را محكم بست و در حالي كه اين دو بيت را زمزمه مي كرد عازم مسجد شد . كمر خود را براي مرگ محكم ببند ، زيرا مرگ تو را ملاقات خواهدكرد . و از مرگ ، آنگاه كه به سراي تو درآيد . جزع و فرياد مكن ابن ملجم ، در حالي كه حضرت علي ( ع ) در سجده بودند ، ضربتي بر فرق مبارك خون از سر حضرتش در محراب جاري شد و محاسن آن حضرت وارد ساخت . شريفش را رنگين كرد . در اين حال آن حضرت فرمود : فزت و رب الكعبه به خداي كعبه سوگند كه رستگار شدم سپس آيه 55سوره طه را تلاوت فرمود : شما را از خاك آفريديم و در آن بازتان مي گردانيم و بار ديگر از آن بيرونتان مي آوريم . حضرت علي ( ع ) در واپسين لحظات زندگي نيز به فكر صلاح و سعادت مردم بود و به فرزندان و بستگان و تمام مسلمانان چنين وصيت فرمود : شما را به پرهيزكاري سفارش مي كنم و به اينكه كارهاي خود را منظم كنيد و اينكه همواره در فكر اصلاح بين مسلمانان باشيد . يتيمان را فراموش نكنيد ، حقوق همسايگان را مراعات كنيد . قرآن را برنامه ي عملي خود قرار دهيد . نماز را بسيار گرامي بداريد كه ستون دين شماست . حضرت علي ( ع ) در 21ماه رمضان به شهادت رسيد و در نجف اشرف به خاك سپرده شد ، و مزارش ميعادگاه عاشقان حق و حقيقت شد .


موضوعات مرتبط: مطالب آموزشي
برچسب‌ها: امام علیعلیعلی (ع)زندگی نامه امام علیامیر المومنینحضرت علی

تاريخ : شنبه 5 تير 1395 | 7:31 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 بِسم اللهِ الرَحمنِ الرَحیم

به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانیاش هميشگى است
(1) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا اَللّهُ يا رَحْمنُ يا رَحيمُ يا كَريمُ يا مُقيمُ يا عَظيمُ يا قَديمُ يا عَليمُ يا حَليمُ يا حَكيمُ سُبْحانَكَ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ يا رَبِّ
(1) خدايا از تو خواستارم به نامت، اى خدا، اى بخشنده، اى مهربان، اى گرامى، اى پايدار، اى بزرگ، اى ديرينه اى دانا، اى شكيبا، اى فرزانه، منزّهى تو اى كه معبودى جز تو نيست، فرياد رس فرياد رس، ما را از آتش برهان اى پروردگار من.
(2) يا سَيِّدَ السّاداتِ، يا مُجيبَ الدَّعَواتِ يا رافِعَ الدَّرَجاتِ يا وَلِىَّ الْحَسَناتِ يا غافِرَ الْخَطيئاَّتِ يا مُعْطِىَ الْمَسْئَلاتِ يا قابِلَ التَّوْباتِ يا سامِعَ الاْصْواتِ يا عالِمَ الْخَفِيّاتِ يا دافِعَ الْبَلِيّاتِ
(2) اى سرور سروران، اى برآورنده دعاها، اى بلندی بخش جايگاه ها، ای سرچشمه نيكي ها، اى درگذرنده از خطاها، اى عطابخش خواسته ها، اى پذيرنده توبه ها، اى شنونده نداها، اى داناى رازها، اى دور كننده بلاها
(3) يا خَيْرَالْغافِرينَ يا خَيْرَ الْفاتِحينَ يا خَيْرَ النّاصِرينَ يا خَيْرَ الْحاكِمينَ يا خَيْرَ الرّازِقينَ يا خَيْرَ الْوارِثينَ يا خَيْرَ الْحامِدينَ يا خَيْرَ الذّاكِرينَ يا خَيْرَ الْمُنْزِلينَ يا خَيْرَ الْمُحْسِنينَ
(3) اى بهترين آمرزگاران، اى بهترين گشايش گران اى بهترين ياوران، اى بهترين داوران، اى بهترين روزى دهان، اى بهترين وارثان، اى بهترين ستايش گران اى بهترين يادآوران، اى بهترين عطابخشان، اى بهترين نيكوكاران،
(4) یَا مَنْ لَهُ الْعِزَّةُ وَ الْجَمَالُ یَا مَنْ لَهُ الْقُدْرَةُ وَ الْکَمَالُ یَا مَنْ لَهُ الْمُلْکُ وَ الْجَلالُ یَا مَنْ هُوَ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ یَا مُنْشِئَ السَّحَابِ الثِّقَالِ یَا مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ یَا مَنْ هُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ یَا مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْعِقَابِ یَا مَنْ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ یَا مَنْ عِنْدَهُ أَمُّ الْکِتَابِ
(4) اى آن كه شكوه و زيبايى تنها از آن اوست اى آن كه توانايى و برازندگى تنها از آن اوست، اى آن كه فرمانروايى و شوكت تنها از آن اوست، اى آنكه اوست بزرگ و برتر، ای پديدآورنده ابرهاى پرباران، اى آن كه نيرومند، و پرتوان است، اى آن كه حسابرسى چالاك است، اى آن كه كيفرش سخت و شديد است، اى آن كه پاداش نيك تنها نزد اوست، اى آن كه دفرت هستى پيش روى اوست
(5) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ یَا دَیَّانُ یَا بُرْهَانُ یَا سُلْطَانُ یَا رِضْوَانُ یَا غُفْرَانُ یَا سُبْحَانُ یَا مُسْتَعَانُ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْبَیَانِ
(5) خدايا! از تو خواستارم به نامت اى پرمهر، اى بخشايشگر، اى جزادهنده، اى روشنى خرد، اى فرمانروا، ای خشنودى، اى آمرزش، اى پاك، اى پشتوانه، اى صاحب نعمت و بيان
(6) یَا مَنْ تَوَاضَعَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِعَظَمَتِهِ یَا مَنِ اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِقُدْرَتِهِ یَا مَنْ ذَلَّ کُلُّ شَیْ ءٍ لِعِزَّتِهِ یَا مَنْ خَضَعَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِهَیْبَتِهِ یَا مَنِ انْقَادَ کُلُّ شَیْ ءٍ مِنْ خَشْیَتِهِ یَا مَنْ تَشَقَّقَتِ الْجِبَالُ مِنْ مَخَافَتِهِ یَا مَنْ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ بِأَمْرِهِ یَا مَنِ اسْتَقَرَّتِ الْأَرَضُونَ بِإِذْنِهِ یَا مَنْ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ یَا مَنْ لا یَعْتَدِی عَلَى أَهْلِ مَمْلَکَتِهِ
(6) اى آن كه همه در برابر عظمتش فروتن، اى آن كه همه در برابر قدرتش تسليم، اى آن كه همه در برابر عزّتش خوار، اى آن كه همه در برابر هيبتش هراسان، اى آن كه همه از ترسش فرمانبردار، اى آن كه كوه ها از بيمش شكافته، اى آن كه آسمان ها به امرش بر پا، اى آن كه زمين ها به اجازه اش بر جا، اى آن كه رعد به ستايشش تسبيح گو است، اى آن كه بر اهل مملكتش ستم نمی كند
(7) یَا غَافِرَ الْخَطَایَا یَا کَاشِفَ الْبَلایَا یَا مُنْتَهَى الرَّجَایَا یَا مُجْزِلَ الْعَطَایَا یَا وَاهِبَ الْهَدَایَا یَا رَازِقَ الْبَرَایَا یَا قَاضِیَ الْمَنَایَا یَا سَامِعَ الشَّکَایَا یَا بَاعِثَ الْبَرَایَا یَا مُطْلِقَ الْأُسَارَى (7) اى درگذرنده
از خطاها، اى برطرف كننده بلاها، اى اوج اميدواري ها، اى بسياردهنده عطاها، اى بخشنده هدايا، اى روزى رسان آفريده ها، اى برآورنده آرزوها، اى شنواى گلايه ها، اى برانگيزنده بندگان، اى بندگشاى دربندان
(8) یَا ذَا الْحَمْدِ وَ الثَّنَاءِ یَا ذَا الْفَخْرِ وَ الْبَهَاءِ یَا ذَا الْمَجْدِ وَ السَّنَاءِ یَا ذَا الْعَهْدِ وَ الْوَفَاءِ یَا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضَاءِ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْعَطَاءِ یَا ذَا الْفَصْلِ وَ الْقَضَاءِ یَا ذَا الْعِزِّ وَ الْبَقَاءِ یَا ذَا الْجُودِ وَ السَّخَاءِ یَا ذَا الْآلاءِ وَ النَّعْمَاءِ
(8) اى صاحب سپاس و ستايش، اى صاحب فخر و زيبايى، اى صاحب بزرگوارى و والايى، اى صاحب پيمان و وفا، اى صاحب گذشت و رضا، اى صاحب بخشش و عطاء، اى صاحب دادرسى و داورى، اى صاحب عزّت و بقا، اى صاحب كرم و بخشش، اى صاحب عطاها و نعمتها
(9) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مَانِعُ یَا دَافِعُ یَا رَافِعُ یَا صَانِعُ یَا نَافِعُ یَا سَامِعُ یَا جَامِعُ یَا شَافِعُ یَا وَاسِعُ یَا مُوسِعُ
(9) خدايا از تو خواستارم به نامت اى بازدارنده، اى دور كننده، اى بردارنده، اى سازنده، اى سودبخش، اى شنوا، اى گرد آوردنده، اى ياريگر، اى مهرگستر، ای وسعت بخش
(10) یَا صَانِعَ کُلِّ مَصْنُوعٍ یَا خَالِقَ کُلِّ مَخْلُوقٍ یَا رَازِقَ کُلِّ مَرْزُوقٍ یَا مَالِکَ کُلِّ مَمْلُوکٍ یَا کَاشِفَ کُلِّ مَکْرُوبٍ یَا فَارِجَ کُلِّ مَهْمُومٍ یَا رَاحِمَ کُلِّ مَرْحُومٍ یَا نَاصِرَ کُلِّ مَخْذُولٍ یَا سَاتِرَ کُلِّ مَعْیُوبٍ یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
(10) اى سازنده هر ساخته، اى آفريننده هر آفريده، اى روزی بخش هر روزی خوار، اى داراى هر دارايى، اى غم گسار هر غم زده، اى فرج بخش هر اندوهگين، اى مهرورز بر هر مهرجو اى ياور هر بى ياور، اى پرده پوش هر كاستى، اى پناه هر رانده.
(11) یَا عُدَّتِی عِنْدَ شِدَّتِی یَا رَجَائِی عِنْدَ مُصِیبَتِی یَا مُونِسِی عِنْدَ وَحْشَتِی یَا صَاحِبِی عِنْدَ غُرْبَتِی یَا وَلِیِّی عِنْدَ نِعْمَتِی یَا غِیَاثِی عِنْدَ کُرْبَتِی یَا دَلِیلِی عِنْدَ حَیْرَتِی یَا غَنَائِی عِنْدَ افْتِقَارِی یَا مَلْجَئِی عِنْدَ ضْطِرَارِی یَا مُعِینِی عِنْدَ مَفْزَعِی
(11) اى توشه ام در سختى، اى اميدم در ناگوارى، اى همدم در وحشت، اى همرهم در غربت اى سرپرستم در نعمت، اى فريادرسم در گرفتارى، اى رهنمايم در سرگردانى، اى توانگرى ام در تنگدستی اى پناهم در دماندگى، اى مددرسانم در پريشانى
(12) یَا عَلامَ الْغُیُوبِ یَا غَفَّارَ الذُّنُوبِ یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ یَا کَاشِفَ الْکُرُوبِ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ یَا طَبِیبَ الْقُلُوبِ یَا مُنَوِّرَ الْقُلُوبِ یَا أَنِیسَ الْقُلُوبِ یَا مُفَرِّجَ الْهُمُومِ یَا مُنَفِّسَ الْغُمُومِ
(12) اى داناى نهان ها، اى آمرزنده گناهان، اى پرده پوش عيب ها، اى غم گسار غم ها، اى دگرگون ساز دلها، اى پزشك قلبها، اى روشنى بخش دلها، اى همدم جان ها، اى گره گشاى اندوه ها، اى گشايش گر دلتنگي ها
(13) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا جَلِیلُ یَا جَمِیلُ یَا وَکِیلُ یَا کَفِیلُ یَا دَلِیلُ یَا قَبِیلُ یَا مُدِیلُ یَا مُنِیلُ یَا مُقِیلُ یَا مُحِیلُ
(13) خدايا! از تو درخواست مى كنم به نامت اى والا، اى زيبا، اى كارگشا، اى سرپرست، اى راهنما، ای پذيرا، اى گرداننده، اى عطابخش، اى درگذرنده، اى حال گردان
(14) یَا دَلِیلَ الْمُتَحَیِّرِینَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ یَا صَرِیخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ یَا جَارَ الْمُسْتَجِیرِینَ یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ یَا عَوْنَ الْمُؤْمِنِینَ یَا رَاحِمَ الْمَسَاکِینِ یَا مَلْجَأَ الْعَاصِینَ یَا غَافِرَ الْمُذْنِبِینَ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ
(14) اى رهنماى رهجويان، اى مددرس مددجويان، اى فريادرس فريادكنان، اى پناه پناهندگان، اى ايمنى بخش هراسندگان، اى ياور مؤمنان، اى مهرورز بر خاك نشستگان، اى پناه عصيان گران، اى آمرزنده گنهگاران، اى اجابت كننده دعای بيچارگان.
(15) یَا ذَا الْجُودِ وَ الْإِحْسَانِ یَا ذَا الْفَضْلِ وَ الامْتِنَانِ یَا ذَا الْأَمْنِ وَ الْأَمَانِ یَا ذَا الْقُدْسِ وَ السُّبْحَانِ یَا ذَا الْحِکْمَةِ وَ الْبَیَانِ یَا ذَا الرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ یَا ذَا الْحُجَّةِ وَ الْبُرْهَانِ یَا ذَا الْعَظَمَةِ وَ السُّلْطَانِ یَا ذَا الرَّأْفَةِ وَ الْمُسْتَعَانِ یَا ذَا الْعَفْوِ وَ الْغُفْرَانِ
(15) اى صاحب جود و نيكى، اى صاحب بخش و عطا، اى صاحب امن و امان، اى صاحب قدس و پاكى، اى صاحب حكمت و بيان، اى صاحب رحمت و رضوان اى صاحب حجّت و برهان، اى صاحب عظمت و سلطان، اى صاحب مهر و اى پشتيبان، اى صاحب گذشت و غفران
(16) یَا مَنْ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْ ءٍ یَا مَنْ هُوَ إِلَهُ کُلِّ شَیْ ءٍ یَا مَنْ هُوَ خَالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ یَا مَنْ هُوَ صَانِعُ کُلِّ شَیْ ءٍ یَا مَنْ هُوَ قَبْلَ کُلِّ شَیْ ءٍ یَا مَنْ هُوَ بَعْدَ کُلِّ شَیْ ءٍ یَا مَنْ هُوَ فَوْقَ کُلِّ شَیْ ءٍ یَا مَنْ هُوَ عَالِمٌ بِکُلِّ شَیْ ءٍ یَا مَنْ هُوَ قَادِرٌ عَلَى کُلِّ شَیْ ءٍ یَا مَنْ هُوَ یَبْقَى وَ یَفْنَى کُلُّ شَیْ ءٍ
(16) اى آن كه پروردگار همه اوست، اى آن كه معبود همه، اوست، اى آن كه آفريننده همه، اوست اى آن كه سازنده همه، اوست، اى آن كه پيش از همه بود، اى آن كه بعد از همه هست، اى آن كه از هر چيز برتر است، اى آن كه به همه چيز داناست، اى آن كه بر هر چيز توانا است، اى آن كه او هميشگى است و همه چيز رفتنى است.
(17) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُؤْمِنُ یَا مُهَیْمِنُ یَا مُکَوِّنُ یَا مُلَقِّنُ یَا مُبَیِّنُ یَا مُهَوِّنُ یَا مُمَکِّنُ یَا مُزَیِّنُ یَا مُعْلِنُ یَا مُقَسِّمُ
(17) خدايا! از تو مى خواهم به نامت اى ايمنى بخش، اى چيره بر همه، اى هستى آفرين، اى دلبر، ای خردربا، اى سادگى بخش، اى توان ده، اى زينت بخش، اى نمايانگر، اى پخش كن.
(18) یَا مَنْ هُوَ فِی مُلْکِهِ مُقِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی سُلْطَانِهِ قَدِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی جَلالِهِ عَظِیمٌ یَا مَنْ هُوَ عَلَى عِبَادِهِ رَحِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصَاهُ حَلِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجَاهُ کَرِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی صُنْعِهِ حَکِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی حِکْمَتِهِ لَطِیفٌ یَا مَنْ هُوَ فِی لُطْفِهِ قَدِیمٌ
(18) اى آن كه در فرمانروايی اش پابرجاست اى آن كه در پادشاهى اش ديرينه است، اى آن كه در شكوهش بزرگ است، اى آن كه بر بندگانش مهربان است، ای اى آن كه به هرچيز داناست، اى آن كه بر نافرمانان بردبار است، اى آن كه بر اميدواران اكرام ورزد، اى آن كه در آفرينش حكمت نمايد، اى آن كه در حكمتش مهر ورزد، اى آن كه در مهرش ديرينه است.
(19) یَا مَنْ لا یُرْجَى إِلا فَضْلُهُ یَا مَنْ لا یُسْأَلُ إِلا عَفْوُهُ یَا مَنْ لا یُنْظَرُ إِلا بِرُّهُ یَا مَنْ لا یُخَافُ إِلّا عَدْلُهُ یَا مَنْ لا یَدُومُ إِلّا مُلْکُهُ یَا مَنْ لا سُلْطَانَ إِلا سُلْطَانُهُ یَا مَنْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ رَحْمَتُهُ یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ یَا مَنْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْمُهُ یَا مَنْ لَیْسَ أَحَدٌ مِثْلَهُ
(19) اى آن كه جز به فضلش اميد نيست، اى آن كه جز عفوش خواهش نشود، اى آن كه جز به نيكى اش چشم ندوزند، اى آن كه جز از دادش نهراسند، اى آن كه پايدار نماند جز فرمانروايی اش، اى آن كه جز سلطنتش سلطنتى نيست، اى آن كه رحمتش همه را فرا گرفته، اى آن كه رحمتش بر خشمش پيشى گرفته، اى آن كه دانشش همه را فرو گرفته، اى آن كه هيچكس همانندش نيست.
(20) یَا فَارِجَ الْهَمِّ یَا کَاشِفَ الْغَمِّ یَا غَافِرَ الذَّنْبِ یَا قَابِلَ التَّوْبِ یَاخَالِقَ الْخَلْقِ یَا صَادِقَ الْوَعْدِ یَا مُوفِیَ الْعَهْدِ یَا عَالِمَ السِّرِّ یَا فَالِقَ الْحَبِّ یَا رَازِقَ الْأَنَامِ
(20) اى گشاينده اندوه، اى برطرف كننده غم، اى آمرزنده گناه، اى پذيرنده توبه، اى آفريننده آفريدگان، اى راست وعده، اى وفادار به پيمان، اى داناى راز نهان، اى شكافنده دانه، اى روزی دهنده بندگان.
(21) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا عَلِیُّ یَا وَفِیُّ یَا غَنِیُّ یَا مَلِیُّ یَا حَفِیُّ یَا رَضِیُّ یَا زَکِیُّ یَا بَدِیُّ یَا قَوِیُّ یَا وَلِیُّ
(21) خدايا! از تو خواستارم به نامت اى والا، اى وفادار، اى توانگر، اى امان ده، اى پرمهر، ای خشنود، اى پاك، اى نمايان، اى پرتوان، اى فيض بخش.
(22) یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ یَا مَنْ سَتَرَ الْقَبِیحَ یَا مَنْ لَمْ یُؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ یَا مَنْ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ یَا عَظِیمَ الْعَفْوِ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ یَا صَاحِبَ کُلِّ نَجْوَى یَا مُنْتَهَى کُلِّ شَکْوَى
(22) اى آن كه زيبايى را پديدار نمودى، اى آن كه زشتى را پوشاندی اى آن كه بر گناه سرزنش نكردى، اى آن كه پرده درى ننمودى، اى كه گذشتت بزرگ، اى كه نيكو درگذرى، ای آمرزگانيت فراگير، اى دستت به مهر گشوده، اى شنواى هر نجوى، اى سرانجام هر گلايه
(23) یَا ذَا النِّعْمَةِ السَّابِغَةِ یَا ذَا الرَّحْمَةِ الْوَاسِعَةِ یَا ذَا الْمِنَّةِ السَّابِقَةِ یَا ذَا الْحِکْمَةِ الْبَالِغَةِ یَا ذَا الْقُدْرَةِ الْکَامِلَةِ یَا ذَا الْحُجَّةِ الْقَاطِعَةِ یَا ذَا الْکَرَامَةِ الظَّاهِرَةِ یَا ذَا الْعِزَّةِ الدَّائِمَةِ یَا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتِینَةِ یَا ذَا الْعَظَمَةِ الْمَنِیعَةِ
(23) اى داراى نعمت فراوان، اى داراى رحمت فراگير، اى داراى بخشش آغازين، اى داراى حكمت رسا، اى داراى نيروى برازنده، اى داراى برهان قطعى، اى داراى كرامت هويدا، اى داراى عزّت پايدار، اى داراى توان استوار، اى داراى عظمت بلندپايه.
(24) یَا بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ یَا جَاعِلَ الظُّلُمَاتِ یَا رَاحِمَ الْعَبَرَاتِ یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ یَا سَاتِرَ الْعَوْرَاتِ یَا مُحْیِیَ الْأَمْوَاتِ یَا مُنْزِلَ الْآیَاتِ یَا مُضَعِّفَ الْحَسَنَاتِ یَا مَاحِیَ السَّیِّئَاتِ یَا شَدِیدَ النَّقِمَاتِ
(24) اى پديدآورنده آسمان ها اى برنهنده تاريكي ها، اى رحم كننده اشك هاى ريزان، اى درگذرنده از لغزش ها، اى پوشنده زشتي ها، ای زندگى بخش مردگان، اى فرودآور آيات، اى دوچندان كن خوبي ها، اى ناپديد كننده بدي ها، اى سخت شكنجه.
(25) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُصَوِّرُ یَا مُقَدِّرُ یَا مُدَبِّرُ یَا مُطَهِّرُ یَا مُنَوِّرُ یَا مُیَسِّرُ یَا مُبَشِّرُ یَا مُنْذِرُ یَا مُقَدِّمُ یَا مُؤَخِّرُ
(25) خدايا! از تو درخواست می كنم به نامت اى صورتگر، اى سنجيده كار، اى گرداننده، ای پاك كننده، اى روشنى بخش، اى ساده ساز، اى مژده ده، اى بيم ده، اى پيش آور، اى پس آور.
(26) یَا رَبَّ الْبَیْتِ الْحَرَامِ یَا رَبَّ الشَّهْرِ الْحَرَامِ یَا رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرَامِ یَا رَبَّ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ یَا رَبَّ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ یَا رَبَّ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ یَا رَبَّ الْحِلِّ وَ الْحَرَامِ یَا رَبَّ النُّورِ وَ الظَّلامِ یَا رَبَّ التَّحِیَّةِ وَ السَّلامِ یَا رَبَّ الْقُدْرَةِ فِی الْأَنَامِ
(26) اى پروردگار خانه محترم، اى پرودگار ماه محترم، اى پرودگار شهر محترم، اى پروردگار ركن و مقام، اى پروردگار مشعر الحرام، اى پروردگار مسجد الحرام، اى پروردگار حلال و حرام، اى پروردگار روشنى و تاريكى، اى پروردگار تحيّت و سلام، اى پرورنده نيرو در مردمان.
(27) یَا أَحْکَمَ الْحَاکِمِینَ یَا أَعْدَلَ الْعَادِلِینَ یَا أَصْدَقَ الصَّادِقِینَ یَا أَطْهَرَ الطَّاهِرِینَ یَا أَحْسَنَ الْخَالِقِینَ یَا أَسْرَعَ الْحَاسِبِینَ یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ یَا أَشْفَعَ الشَّافِعِینَ یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ
(27) اى داورترين داوران، اى دادگرترين دادگران، اى راستگوترين راستگويان، اى پاكترين پاكان، اى بهترين آفرينندگان، اى چابك ترين حسابگران، اى شنواترين شنوندگان، اى بيناترين بينندگان، اى ياورترين ياوران، اى گرامی ترين گراميان.
(28) یَا عِمَادَ مَنْ لا عِمَادَ لَهُ یَا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ یَا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ یَا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ یَا غِیَاثَ مَنْ لا غِیَاثَ لَهُ یَا فَخْرَ مَنْ لا فَخْرَ لَهُ یَا عِزَّ مَنْ لا عِزَّ لَهُ یَا مُعِینَ مَنْ لا مُعِینَ لَهُ یَا أَنِیسَ مَنْ لا أَنِیسَ لَهُ یَا أَمَانَ مَنْ لا أَمَانَ لَهُ
(28) اى تكيه گاه آن كه تكيه گاه ندارد، اى پشتيبان آن كه پشتيبانى ندارد، اى اندوخته آن كه اندوخته اى ندارد اى پناه آن كه پناهى ندارد، اى فريادرس آن كه فريادرسى ندارد، اى افتخار آن كه افتخارى ندارد، اى عزّت آن كه عزّتى ندارد اى مدد رسان آن كه مددى ندارد، اى همدم آن كه همدمى ندارد، اى ايمنی بخش آن كه ايمنى ندارد
(29) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا عَاصِمُ یَا قَائِمُ یَا دَائِمُ یَا رَاحِمُ یَا سَالِمُ یَا حَاکِمُ یَا عَالِمُ یَا قَاسِمُ یَا قَابِضُ یَا بَاسِطُ
(29) خدايا! از تو میخواهم به نامت اى نگهدار، اى پايدار، اى پاينده، اى مهرورز، اى سلامتی بخش، اى داور، اى دانا، اى بخش كن، ای بازگير، اى فراخی بخش.
(30) یَا عَاصِمَ مَنِ اسْتَعْصَمَهُ یَا رَاحِمَ مَنِ اسْتَرْحَمَهُ یَا غَافِرَ مَنِ اسْتَغْفَرَهُ یَا نَاصِرَ مَنِ اسْتَنْصَرَهُ یَا حَافِظَ مَنِ اسْتَحْفَظَهُ یَا مُکْرِمَ مَنِ اسْتَکْرَمَهُ یَا مُرْشِدَ مَنِ اسْتَرْشَدَهُ یَا صَرِیخَ مَنِ اسْتَصْرَخَهُ یَا مُعِینَ مَنِ اسْتَعَانَهُ یَا مُغِیثَ مَنِ اسْتَغَاثَهُ
(30) اى نگهدار آن كه از او نگهدارى جويد، اى مهربان بر آن كه از او مهر جويد، اى آمرزنده آن كه از او آمرزش خواهد اى ياور آن كه از او يارى طلبد، اى حافظ آن كه از او حفاظت خواهد، اى اكرام كننده آن كه از او اكرام خواهد، اى راهنماى آن كه از او راهنمايى جويد، اى دادرس آن كه از او دادرسى خواهد، اى مدديار آن كه از او مدد جويد، اى فريادرس آن كه از او فريادرسى خواهد
(31) یَا عَزِیزاً لا یُضَامُ یَا لَطِیفاً لا یُرَامُ یَا قَیُّوماً لا یَنَامُ یَا دَائِماً لا یَفُوتُ یَا حَیّا لا یَمُوتُ یَا مَلِکا لا یَزُولُ یَا بَاقِیا لا یَفْنَى یَا عَالِماً لا یَجْهَلُ یَا صَمَداً لا یُطْعَمُ یَا قَوِیّاً لا یَضْعُفُ
(31) اى عزيزى كه خوار نگردد، اى لطيفى كه دست اندازى نشود، اى پايدارى كه خوا او را درنيابد، اى پاينده اى كه فنا نپذيرد، اى زنده اى كه نمی ميرد، اى پادشاهى كه از بين نمی رود، اى هميشگى كه فانى نمی شود، اى دانايى كه نادانى ندارد، اى بی نيازى كه خوراك نخواهد، اى توانايى كه ناتوان نمیگردد
(32) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا أَحَدُ یَا وَاحِدُ یَا شَاهِدُ یَا مَاجِدُ یَا حَامِدُ یَا رَاشِدُ یَا بَاعِثُ یَا وَارِثُ یَا ضَارُّ یَا نَافِعُ
خدايا! از تو درخواست میكنم به نامت اى يكتا، اى يگانه، اى گواه، اى بزرگوار، اى ستايش پذير، اى راهنما اى برانگيزنده، اى ميراث برنده، اى زيان رسان، اى سودبخش
(33) یَا أَعْظَمَ مِنْ کُلِّ عَظِیمٍ یَا أَکْرَمَ مِنْ کُلِّ کَرِیمٍ یَا أَرْحَمَ مِنْ کُلِّ رَحِیمٍ یَا أَعْلَمَ مِنْ کُلِّ عَلِیمٍ یَا أَحْکَمَ مِنْ کُلِّ حَکِیمٍ یَا أَقْدَمَ مِنْ کُلِّ قَدِیمٍ یَا أَکْبَرَ مِنْ کُلِّ کَبِیرٍ یَا أَلْطَفَ مِنْ کُلِّ لَطِیفٍ یَا أَجَلَّ مِنْ کُلِّ جَلِیلٍ یَا أَعَزَّ مِنْ کُلِّ عَزِیزٍ
(33) اى بزرگ تر از هر بزرگ، اى كريم تر از هر كريم، اى مهربان تر از هر مهربان، اى داناتر از هر دانا، اى فرزانه تر از هر فرزانه، اى ديرينه از هر ديرينه، اى بزرگ تر از هر بزرگ، اى لطيف تر از هر لطيف، اى باشكوه تر از هر باشكوه، اى عزيزتر از هر عزيز.
(34) یَا کَرِیمَ الصَّفْحِ یَا عَظِیمَ الْمَنِّ یَا کَثِیرَ الْخَیْرِ یَا قَدِیمَ الْفَضْلِ یَا دَائِمَ اللُّطْفِ یَا لَطِیفَ الصُّنْعِ یَا مُنَفِّسَ الْکَرْبِ یَا کَاشِفَ الضُّرِّ یَا مَالِکَ الْمُلْکِ یَا قَاضِیَ الْحَقِّ
(34) اى گذشت كريمانه، اى نعمتت بزرگ، اى خيرت بسيار، اى فضلت ديرينه، اى لطفت هميشگى، اى ضنعت چشم نواز، اى گره گشاى گرفتارى، اى بردارنده زيان، اى پادشاه هستى، اى داور بر حق،
(35) یَا مَنْ هُوَ فِی عَهْدِهِ وَفِیٌّ یَا مَنْ هُوَ فِی وَفَائِهِ قَوِیٌّ یَا مَنْ هُوَ فِی قُوَّتِهِ عَلِیٌّ یَا مَنْ هُوَ فِی عُلُوِّهِ قَرِیبٌ یَا مَنْ هُوَ فِی قُرْبِهِ لَطِیفٌ یَا مَنْ هُوَ فِی لُطْفِهِ شَرِیفٌ یَا مَنْ هُوَ فِی شَرَفِهِ عَزِیزٌ یَا مَنْ هُوَ فِی عِزِّهِ عَظِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی عَظَمَتِهِ مَجِیدٌ یَا مَنْ هُوَ فِی مَجْدِهِ حَمِیدٌ
(35) اى آن كه در پيمانش وفادار است، اى آن كه در وفاداری اش پايدار است، اى آن كه در پايداریاش والاست، اى آن كه در والايی اش نزديك است، اى آن كه در نزديكی اش با نرمى است، اى آن كه در نرمیاش شريف است، اى آن كه در شرفش با عزّت است، اى آن كه در عزّتش بزرگ است، اى آن كه در بزرگی اش شكوه مند است، اى آن كه در شكوهش ستوده است.
(36) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا کَافِی یَا شَافِی یَا وَافِی یَا مُعَافِی یَا هَادِی یَا دَاعِی یَا قَاضِی یَا رَاضِی یَا عَالِی یَا بَاقِی
(36) خدايا! از تو درخواست میكنم به نامت اى بسنده، اى درمان بخش، اى وفادار، اى تندرستی ده اى راهنما، اى به نيكى خوان، اى داور، اى خشنود، اى بلندمرتبه، اى ماندگار.
(37) یَا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ خَاضِعٌ لَهُ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ خَاشِعٌ لَهُ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ کَائِنٌ لَهُ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ مَوْجُودٌ بِهِ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ مُنِیبٌ إِلَیْهِ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ خَائِفٌ مِنْهُ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ قَائِمٌ بِهِ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ صَائِرٌ إِلَیْهِ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ هَالِکٌ إِلا وَجْهَهُ
(37) اى آن كه هرچيز برايش فروتن است، اى آن كه هر چيز از او هراسان است، اى آن كه هستى هرچيز از او است، اى آن كه هرچيز به او پديدار است، اى آن كه هرچيز به سوى او بازگشت كند، اى آن كه هرچيز از او ترسان است، اى آن كه هرچيز به او بر پاست، اى آن كه هر چيز به سوى او دگرگون می شود، اى آن كه هر چيز به ستايش او تسبيح گو است، اى آن كه هرچيز جز جلوه اش نابود است
(38) یَا مَنْ لامَفَرَّ إِلا إِلَیْهِ یَا مَنْ لا مَفْزَعَ إِلا إِلَیْهِ یَا مَنْ لا مَقْصَدَ إِلّا إِلَیْهِ یَا مَنْ لا مَنْجَى مِنْهُ إِلّا إِلَیْهِ یَا مَنْ لا یُرْغَبُ إِلّا إِلَیْهِ یَا مَنْ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِهِ یَا مَنْ لا یُسْتَعَانُ إِلّا بِهِ یَا مَنْ لا یُتَوَکَّلُ إِلّا عَلَیْهِ یَا مَنْ لا یُرْجَى إِلّا هُوَ یَا مَنْ لا یُعْبَدُ إِلّا هُوَ
(38) اى آن كه گريزگاهى نيست جز به بارگاهش، اى آن كه پناهى جز به درگاهش نيست، اى آن كه مقصدى جز به سوى او نيست، اى آن كه از خشمش رهاى نيست جز به مهرش، اى آن كه جز به سوى او ميلى نيست، اى آن كه جنبش و نيرويى نيست جز به او، اى آن كه جز از او مدد نجويند، اى آن كه جز بر او توكلّ نشود، اى آن كه جز به او اميدى نيست، اى آن كه جز او پرستيده نشود.
(39) یَا خَیْرَ الْمَرْهُوبِینَ یَا خَیْرَ الْمَرْغُوبِینَ یَا خَیْرَ الْمَطْلُوبِینَ یَا خَیْرَ الْمَسْئُولِینَ یَا خَیْرَ الْمَقْصُودِینَ یَا خَیْرَ الْمَذْکُورِینَ یَا خَیْرَ الْمَشْکُورِینَ یَا خَیْرَ الْمَحْبُوبِینَ یَا خَیْرَ الْمَدْعُوِّینَ یَا خَیْرَ الْمُسْتَأْنِسِینَ
(39) اى بهترين هراس ان گيزان، اى بهترين شوق آفرينان، اى بهترين جوياشدگان، اى بهترين پاسخ دهان، اى بهترين قصد شدگان اى بهترين يادشدگان، اى بهترين ستودگان، اى بهترين دلبران، اى بهترين خواندگان، اى بهترين همدمان.
(40) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا غَافِرُ یَا سَاتِرُ یَا قَادِرُ یَا قَاهِرُ یَا فَاطِرُ یَا کَاسِرُ یَا جَابِرُ یَا ذَاکِرُ یَا نَاظِرُ یَا نَاصِرُ
(40) خدايا! از تو خواستارم به نامت اى آمرزگار، اى پرده پوش، اى توانا، اى چيره، اى آفريننده اى شكننده، اى شكسته بند، اى يادآور، اى بينا، اى ياور.
(41) یَا مَنْ خَلَقَ فَسَوَّى یَا مَنْ قَدَّرَ فَهَدَى یَا مَنْ یَکْشِفُ الْبَلْوَى یَا مَنْ یَسْمَعُ النَّجْوَى یَا مَنْ یُنْقِذُ الْغَرْقَى یَا مَنْ یُنْجِی الْهَلْکَى یَا مَنْ یَشْفِی الْمَرْضَى یَا مَنْ أَضْحَکَ وَ أَبْکَى یَا مَنْ أَمَاتَ وَ أَحْیَا یَا مَنْ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثَى
(41) اى آن كه آفريد پس متناسب نمود، اى آن كه اندازه نهاد پس رهنمون شد اى آن كه بلا را برگيرد، اى آن كه زمزمه نهان را بشنود، اى آن كه غرق شدگان را برهاند، اى آن كه از نابودى رهايى بخشد، اى آن كه بيماران را شفا دهد.
اى آن كه خنداند و گرياند، اى آن كه ميراند و زنده كند، اى آن كه دوگونه مرد و زن آفريد.
(42) یَا مَنْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ سَبِیلُهُ یَا مَنْ فِی الْآفَاقِ آیَاتُهُ یَا مَنْ فِی الْآیَاتِ بُرْهَانُهُ یَا مَنْ فِی الْمَمَاتِ قُدْرَتُهُ یَا مَنْ فِی الْقُبُورِ عِبْرَتُهُ یَا مَنْ فِی الْقِیَامَةِ مُلْکُهُ یَا مَنْ فِی الْحِسَابِ هَیْبَتُهُ یَا مَنْ فِی الْمِیزَانِ قَضَاؤُهُ یَا مَنْ فِی الْجَنَّةِ ثَوَابُهُ یَا مَنْ فِی النَّارِ عِقَابُهُ
(42) اى آن كه در خشكى و دريا راه اوست، اى آن كه در كرانه هاى هستى نشانه هاى اوست، اى آن كه در نشانه هايش برهان روشن اوست، اى آن كه در مرگ آفريدگان قدرت نمايى اوست، اى آن كه در قبرها پندآموزى اوست، اى آن كه در رستاخيز فرمانروايى بی حدّ اوست، اى آن كه در حسابرسی اعمال شكوه اوست، اى آن كه در سنجش كردارها داورى اوست، اى آن كه در بهشت پاداش اوست، اى آن كه در دوزخ كيفر اوست
(43) یَا مَنْ إِلَیْهِ یَهْرُبُ الْخَائِفُونَ یَا مَنْ إِلَیْهِ یَفْزَعُ الْمُذْنِبُونَ یَا مَنْ إِلَیْهِ یَقْصِدُ الْمُنِیبُونَ یَا مَنْ إِلَیْهِ یَرْغَبُ الزَّاهِدُونَ یَا مَنْ إِلَیْهِ یَلْجَأُ الْمُتَحَیِّرُونَ یَا مَنْ بِهِ یَسْتَأْنِسُ الْمُرِیدُونَ یَا مَنْ بِهِ یَفْتَخِرُ الْمُحِبُّونَ یَا مَنْ فِی عَفْوِهِ یَطْمَعُ الْخَاطِئُونَ یَا مَنْ إِلَیْهِ یَسْکُنُ الْمُوقِنُونَ یَا مَنْ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ
(43) اى آن كه هراسندگان به درگاه او گريزند، اى آن كه گنهكاران به سوى او پناه برند، اى آن كه پشيمانان آهنگ او كنند، اى آن كه پارسايان به او ميل نمايند، اى آن كه سرگشتگان به او پناه برند، اى آن كه ارادتمندان به او انس گيرند، اى آن كه شيفتگان به او افتخار كنند، اى آن كه خطاكاران در عفوش طمع ورزند، اى آن كه يقين يافتگان به سوى او آرام گيرند، اى آن كه توكّل كنندگان بر او توكّل كنند.
(44) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا حَبِیبُ یَا طَبِیبُ یَا قَرِیبُ یَا رَقِیبُ یَا حَسِیبُ یَا مَهِیبُ [مُهِیبُ ] یَا مُثِیبُ یَا مُجِیبُ یَا خَبِیرُ یَا بَصِیرُ
(44) خدايا! از تو درخواست میكنم به نامت اى دوست داشتنى، ای شفابخش، اى نزديك، اى ديده بان، اى حسابرس، اى هراس انگيز، اى پاداش ده، اى اجابت كننده، اى آگاه اى بينا.
(45) یَا أَقْرَبَ مِنْ کُلِّ قَرِیبٍ یَا أَحَبَّ مِنْ کُلِّ حَبِیبٍ یَا أَبْصَرَ مِنْ کُلِّ بَصِیرٍ یَا أَخْبَرَ مِنْ کُلِّ خَبِیرٍ یَا أَشْرَفَ مِنْ کُلِّ شَرِیفٍ یَا أَرْفَعَ مِنْ کُلِّ رَفِیعٍ یَا أَقْوَى مِنْ کُلِّ قَوِیٍّ یَا أَغْنَى مِنْ کُلِّ غَنِیٍّ یَا أَجْوَدَ مِنْ کُلِّ جَوَادٍ یَا أَرْأَفَ مِنْ کُلِّ رَءُوفٍ
(45) اى نزديك تر از هر نزديك، اى محبوب تر از هر محبوب، اى بيناتر از هر بينا، اى آگاه تر از هر آگاه، اى شريف تر از هر شريف، اى برتر از هر بلند، اى تواناتر از هر توانا، اى توانگرتر از هر توانگر، اى بخشنده تر از هر بخشنده، اى مهربان تر از هر مهربان
(46) یَا غَالِبا غَیْرَ مَغْلُوبٍ یَا صَانِعا غَیْرَ مَصْنُوعٍ یَا خَالِقا غَیْرَ مَخْلُوقٍ یَا مَالِکاً غَیْرَ مَمْلُوکٍ یَا قَاهِراً غَیْرَ مَقْهُورٍ یَا رَافِعاً غَیْرَ مَرْفُوعٍ یَا حَافِظاً غَیْرَ مَحْفُوظٍ یَا نَاصِراً غَیْرَ مَنْصُورٍ یَا شَاهِداً غَیْرَ غَائِبٍ یَا قَرِیباً غَیْرَ بَعِیدٍ
(46) اى چيره شكست ناپذير، اى سازنده ناساخته، اى آفريننه نا آفريده، اى مالك ما مملوك، اى چيره چيره گی ناپذير، اى بلندی بخش بلندی ناپذير، اى نگهدار بی نگهدار، اى يارى كننده يارى نشده، اى گواه هميشه حاضر، اى نزديك دوری ناپذير
(47) یَا نُورَ النُّورِ یَا مُنَوِّرَ النُّورِ یَا خَالِقَ النُّورِ یَا مُدَبِّرَ النُّورِ یَا مُقَدِّرَ النُّورِ یَا نُورَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا قَبْلَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا بَعْدَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا فَوْقَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا لَیْسَ کَمِثْلِهِ نُورٌ
(47) اى روشنى نور، اى روشنی بخش نور اى آفريننده نور، اى گرداننده نور، اى به اندازه ساز نور، اى روشنى هر نور، اى روشنايى پيش از هر نور، ای روشنايى پس از هر نور، اى روشنايى بر فراز هر نور، اى نورى كه همانندش نورى نيست
(48) یَا مَنْ عَطَاؤُهُ شَرِیفٌ یَا مَنْ فِعْلُهُ لَطِیفٌ یَا مَنْ لُطْفُهُ مُقِیمٌ یَا مَنْ إِحْسَانُهُ قَدِیمٌ یَا مَنْ قَوْلُهُ حَقٌّ یَا مَنْ وَعْدُهُ صِدْقٌ یَا مَنْ عَفْوُهُ فَضْلٌ یَا مَنْ عَذَابُهُ عَدْلٌ یَا مَنْ ذِکْرُهُ حُلْوٌ یَا مَنْ فَضْلُهُ عَمِیمٌ
(48) اى آن كه عطايش چشمگير است، اى آن كه كارش چشم نواز است، اى آن كه نوازشش پايدار است، اى آن كه نيكی اش ديرينه است، اى آن كه سخنش حق است اى آن كه وعده اش راست است، اى آن كه گذشتش فراتر از شايستگى است، اى آن كه كيفرش داد است، اى آن كه يادش شيرين است، اى آن كه عطايش همگانى است.
(49) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُسَهِّلُ یَا مُفَصِّلُ یَا مُبَدِّلُ یَا مُذَلِّلُ یَا مُنَزِّلُ یَا مُنَوِّلُ یَا مُفْضِلُ یَا مُجْزِلُ یَا مُمْهِلُ یَا مُجْمِلُ
(49) خدايا! از تو درخواست میكنم به نامت اى آسان ساز، اى جدايیبخش، اى دگرگون ساز، ای هموار كن، اى فرودآور، اى عطابخش، اى فزون ده، اى بسياربخش، اى امان ده، اى زيبايیآفرين
(50) یَا مَنْ یَرَى وَ لا یُرَى یَا مَنْ یَخْلُقُ وَ لا یُخْلَقُ یَا مَنْ یَهْدِی وَ لا یُهْدَى یَا مَنْ یُحْیِی وَ لا یُحْیَى یَا مَنْ یَسْأَلُ وَ لا یُسْأَلُ یَا مَنْ یُطْعِمُ وَ لا یُطْعَمُ یَا مَنْ یُجِیرُ وَ لا یُجَارُ عَلَیْهِ یَا مَنْ یَقْضِی وَ لا یُقْضَى عَلَیْهِ یَا مَنْ یَحْکُمُ وَ لا یُحْکَمُ عَلَیْهِ یَا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوا أَحَدٌ
(50) اى آن كه بينده و ديده نشود، اى آن كه بيافريده و آفريده نشود، اى آن كه راهنمايى كند و راهنمايى نشود، اى آن كه زنده كند و زنده اش نكنند، ای آن كه پرسد و پرسيده نشود، اى آن كه خوراند و خوراك نخواهد، اى آن كه پناهد دهد و پناه نجويد، اى آن كه داوری كند و بر او داورى نشود، اى آن كه فرمان دهد و فرمانش ندهند، اى آن كه نزاده، و زاده نشده، و براى او همتايى نبوده است.
(51) یَا نِعْمَ الْحَسِیبُ یَا نِعْمَ الطَّبِیبُ یَا نِعْمَ الرَّقِیبُ یَا نِعْمَ الْقَرِیبُ یَا نِعْمَ الْمُجِیبُ یَا نِعْمَ الْحَبِیبُ یَا نِعْمَ الْکَفِیلُ یَا نِعْمَ الْوَکِیلُ یَا نِعْمَ الْمَوْلَى یَا نِعْمَ النَّصِیرُ
(51) اى كه چه خوش حسابگرى، اى كه چه خوش طبيبى، اى كه چه خوش همراهى، اى كه چه خوش نزديكى، اى كه چه خوش پاسخ دهى، اى كه چه خوش دلبرى، اى كه چه خوش سرپناهى، اى كه چه خوش كارگشايى، اى كه چه خوش مولايى، اى كه چه خوش ياورى
(52) یَا سُرُورَ الْعَارِفِینَ یَا مُنَى الْمُحِبِّینَ یَا أَنِیسَ الْمُرِیدِینَ یَا حَبِیبَ التَّوَّابِینَ یَا رَازِقَ الْمُقِلِّینَ یَا رَجَاءَ الْمُذْنِبِینَ یَا قُرَّةَ عَیْنِ الْعَابِدِینَ یَا مُنَفِّسَ عَنِ الْمَکْرُوبِینَ یَا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُومِینَ یَا إِلَهَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ
(52) اى شادی عارفان، اى آرزوى شيفتگان، اى همدم مريدان، اى محبوب توبه كاران، اى روزی دهنده بی چيزان، ای اميد گنهكاران، اى نور چشم عبادت كنندگان، اى گشاينده اندوه دلگيران، اى غم گسار غم زدگان، اى معبود گذشتگان و آيندگان.
(53) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا رَبَّنَا یَا إِلَهَنَا یَا سَیِّدَنَا یَا مَوْلانَا یَا نَاصِرَنَا یَا حَافِظَنَا یَا دَلِیلَنَا یَا مُعِینَنَا یَا حَبِیبَنَا یَا طَبِیبَنَا
(53) خدايا! من از تو درخواست میكنم به نامت اى پروردگار ما، اى معبود ما، اى سرور ما اى مولاى ما، اى ياور ما، اى نگهدار ما، اى راهنماى ما، اى مددرسان ما، اى محبوب ما، اى طبيب ما،
(54) یَا رَبَّ النَّبِیِّینَ وَ الْأَبْرَارِ یَا رَبَّ الصِّدِّیقِینَ وَ الْأَخْیَارِ یَا رَبَّ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ یَا رَبَّ الصِّغَارِ وَ الْکِبَارِ یَا رَبَّ الْحُبُوبِ وَ الثِّمَارِ یَا رَبَّ الْأَنْهَارِ وَ الْأَشْجَارِ یَا رَبَّ الصَّحَارِی وَ الْقِفَارِ یَا رَبَّ الْبَرَارِی وَ الْبِحَارِ یَا رَبَّ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا رَبَّ الْأَعْلانِ وَ الْأَسْرَارِ
(54) اى پروردگار پيامبران و نيكان، اى پروردگار صدّيقان و خوبان، اى پروردگار بهشت و دوزخ، اى پروردگار خردسالان و بزرگسالان، اى پروردگار دانه ها و ميوه ها، اى پروردگار نهرها و درختان، اى پروردگار دشت ها و بيشه ها، اى پروردگار خشيكي ها و درياها، اى پروردگار شب و روز، اى پروردگار آشكارها و نهان ها
(55) یَا مَنْ نَفَذَ فِی کُلِّ شَیْ ءٍ أَمْرُهُ یَا مَنْ لَحِقَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْمُهُ یَا مَنْ بَلَغَتْ إِلَى کُلِّ شَیْ ءٍ قُدْرَتُهُ یَا مَنْ لا تُحْصِی الْعِبَادُ نِعَمَهُ یَا مَنْ لا تَبْلُغُ الْخَلائِقُ شُکْرَهُ یَا مَنْ لا تُدْرِکُ الْأَفْهَامُ جَلالَهُ یَا مَنْ لا تَنَالُ الْأَوْهَامُ کُنْهَهُ یَا مَنِ الْعَظَمَةُ وَ الْکِبْرِیَاءُ رِدَاؤُهُ یَا مَنْ لا تَرُدُّ الْعِبَادُ قَضَاءَهُ یَا مَنْ لا مُلْکَ إِلا مُلْکُهُ یَا مَنْ لا عَطَاءَ إِلا عَطَاؤُهُ
(55) اى آن كه فرمانش در هرچيز نفوذ يافته، اى آن كه دانشش به هر چيز رسيده، اى آن كه قدرتش هر چيز را دربر گرفته، اى آن كه بندگان از شمردن نعمت هايش ناتوانند، اى آن كه آفريدگان به سپاسش نرسند، اى آن كه فهم ها بزرگی اش را درنيابند، اى آن كه پندارها به ژرفاى هستی اش نرسند، اى آن كه بزرگى و بزرگ منشی پوشش اوست، ای كه بندگان توان برگرداندن حكمش را ندارند، اى آن كه فرمانروايى جز فرمانروايى او نيست، اى آن كه عطايى جز عطاى او نيست
(56) یَا مَنْ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَى یَا مَنْ لَهُ الصِّفَاتُ الْعُلْیَا یَا مَنْ لَهُ الْآخِرَةُ وَ الْأُولَى یَا مَنْ لَهُ الْجَنَّةُ الْمَأْوَى یَا مَنْ لَهُ الْآیَاتُ الْکُبْرَى یَا مَنْ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى یَا مَنْ لَهُ الْحُکْمُ وَ الْقَضَاءُ یَا مَنْ لَهُ الْهَوَاءُ وَ الْفَضَاءُ یَا مَنْ لَهُ الْعَرْشُ وَ الثَّرَى یَا مَنْ لَهُ السَّمَاوَاتُ الْعُلَى
(56) اى آن كه نمونه اعلى از آن اوست، اى آن كه صفات برتر براى اوست، اى آن كه سرانجام و سرآغاز از آن اوست، اى آن كه بهشت آسايش از آن اوست، اى آن كه نشانه هاى بزرگ تر از آن اوست، اى آن كه نام هاى نيكوتر از آن اوست، اى آن كه فرمان و داورى از آن اوست، اى آن هوا و فضا از آن اوست، اى آن كه عرش و فرش از آن اوست، اى آن كه آسمانهاى برافراشته از آن اوست.
(57) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا عَفُوُّ یَا غَفُورُ یَا صَبُورُ یَا شَکُورُ یَا رَءُوفُ یَا عَطُوفُ یَا مَسْئُولُ یَا وَدُودُ یَا سُبُّوحُ یَا قُدُّوسُ
(57) خدايا! از تو میخواهم به نامت اى درگذرنده، اى آمرزنده، اى شكيبا، ای ستايش پذير، اى مهربان، اى مهرورز، اى خواسته، اى دوست، اى پاك، اى منزّه.
(58) یَا مَنْ فِی السَّمَاءِ عَظَمَتُهُ یَا مَنْ فِی الْأَرْضِ آیَاتُهُ یَا مَنْ فِی کُلِّ شَیْ ءٍ دَلائِلُهُ یَا مَنْ فِی الْبِحَارِ عَجَائِبُهُ یَا مَنْ فِی الْجِبَالِ خَزَائِنُهُ یَا مَنْ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ یَا مَنْ إِلَیْهِ یَرْجِعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ یَا مَنْ أَظْهَرَ فِی کُلِّ شَیْ ءٍ لُطْفَهُ یَا مَنْ أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ خَلَقَهُ یَا مَنْ تَصَرَّفَ فِی الْخَلائِقِ قُدْرَتُهُ
(58) اى آن كه بزرگی اش در آسمان است، اى آن كه نشانه هايش در زمين است، اى آن كه دلايلش در هرچيز است، اى آن كه شگفتي هايش در درياست، اى آن كه گنيجنه هايش در كوه هاست، اى آن كه آفرينش را آغاز كند سپس بازش گرداند، اى آن كه مه امور به به سوى او بازگردد، اى آن كه لطفش را در هر چيز نمايان ساخته، اى آن كه آفرينش هر چيز را نيكو پرداخته، اى آن كه توانش در آفريدگان كارگر افتاده است.
(59) یَا حَبِیبَ مَنْ لا حَبِیبَ لَهُ یَا طَبِیبَ مَنْ لا طَبِیبَ لَهُ یَا مُجِیبَ مَنْ لا مُجِیبَ لَهُ یَا شَفِیقَ مَنْ لا شَفِیقَ لَهُ یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ یَا مُغِیثَ مَنْ لا مُغِیثَ لَهُ یَا دَلِیلَ مَنْ لا دَلِیلَ لَهُ یَا أَنِیسَ مَنْ لا أَنِیسَ لَهُ یَا رَاحِمَ مَنْ لا رَاحِمَ لَهُ یَا صَاحِبَ مَنْ لا صَاحِبَ لَهُ
(59) اى دوست آن كه دوستى ندارد، اى پزشك آن كه پزشكى ندارد، ای پاسخگوى آن كه پاسخگويى ندارد، اى يار مهربان آن كه مهربانى ندارد، اى همراه بی همرهان، اى فريادرس آن كه فريادرسى ندارد، اى رهنماى آن كه رهنمايى ندارد، اى همدم آن كه همدمى ندارد، اى رحم كننده آن كه رحم كننده اى ندارد اى همنشين آن كه همنشينى ندارد
(60) یَا کَافِیَ مَنِ اسْتَکْفَاهُ یَا هَادِیَ مَنِ اسْتَهْدَاهُ یَا کَالِیَ مَنِ اسْتَکْلاهُ یَا رَاعِیَ مَنِ اسْتَرْعَاهُ یَا شَافِیَ مَنِ اسْتَشْفَاهُ یَا قَاضِیَ مَنِ اسْتَقْضَاهُ یَا مُغْنِیَ مَنِ اسْتَغْنَاهُ یَا مُوفِیَ مَنِ اسْتَوْفَاهُ یَا مُقَوِّیَ مَنِ اسْتَقْوَاهُ یَا وَلِیَّ مَنِ اسْتَوْلاهُ
(60) اى كفايت كننده هركه از او كفايت خواهد، اى راهنماى هركه از او راهنمايى جويد، اى نگاهبان هركه از او نگاهبانى خواهد، اى رعايت كننده هركه از او رعايت خواهد، اى شفادهنده هركه از او شفا طلبد، اى داور هركه از او داورى خواهد، اى بی نياز كننده هركه از او بی نيازى جويد، اى وفادار به هر كه از او وفا جويد، اى نيرو بخش هركه از او نيرو خواهد، اى سرپرست هركه از او سرپرستى خواهد.
(61) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا خَالِقُ یَا رَازِقُ یَا نَاطِقُ یَا صَادِقُ یَا فَالِقُ یَا فَارِقُ یَا فَاتِقُ یَا رَاتِقُ یَا سَابِقُ [فَائِقُ ] یَا سَامِقُ
(61) خدايا! از تو میخواهم به نامت اى آفريننده، اى روزی دهنده، اى گويا، اى راستگو اى شكافنده، اى جدا كننده، اى گشاينده، اى پيوند دهنده، اى پيشى گيرنده، اى بلند جايگاه.
(62) یَا مَنْ یُقَلِّبُ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ یَا مَنْ جَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَ الْأَنْوَارَ یَا مَنْ خَلَقَ الظِّلَّ وَ الْحَرُورَ یَا مَنْ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ یَا مَنْ قَدَّرَ الْخَیْرَ وَ الشَّرَّ یَا مَنْ خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیَاةَ یَا مَنْ لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ یَا مَنْ لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لا وَلَدا یَا مَنْ لَیْسَ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ یَا مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ
(62) اى آن كه شب و روز را دگرگون سازد، اى آن كه تاريكي ها و روشنايی ها را قرار داد، اى آن كه سايه خنك و گرما را آفريد، اى آن كه خورشيد و ماه را مسّخر ساخت، اى آن كه خير و شر را مقدّر نمود، اى آن كه مرگ و زندگى را آفريد، اى آن كه خلق و امر از آن اوست، اى آن كه همسر و فرزندى نگرفت، اى آن كه در فرمانروایی شريكى برايش نيست، اى آن كه از روى خوارى سرپرستى نخواهد.
(63) یَا مَنْ یَعْلَمُ مُرَادَ الْمُرِیدِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ یَا مَنْ یَسْمَعُ أَنِینَ الْوَاهِنِینَ یَا مَنْ یَرَى بُکَاءَ الْخَائِفِینَ یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ یَا مَنْ یَقْبَلُ عُذْرَ التَّائِبِینَ یَا مَنْ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ یَا مَنْ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ یَا مَنْ لا یَبْعُدُ عَنْ قُلُوبِ الْعَارِفِینَ یَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ
(63) اى آن كه خواهش خواهشمندان را میداند، اى آن كه از نهاد خاموشان آگاه است، اى آن كه ناله درماندگان را می شنود، اى آن كه گريه هراسيدگان را میبيند، اى آن كه نيازهاى نيازمندان به دست اوست، اى آن بهانه توبه كاران را میپذيرد، اى آن كه عمل تبهكاران را صلاح نبخشد، اى آن كه پاداش نيكوكاران را تباه نكند، اى آن كه از دل عارفان دور نباشد اى بخشنده ترين بخشندگان.
(64) یَا دَائِمَ الْبَقَاءِ یَا سَامِعَ الدُّعَاءِ یَا وَاسِعَ الْعَطَاءِ یَا غَافِرَ الْخَطَاءِ یَا بَدِیعَ السَّمَاءِ یَا حَسَنَ الْبَلاءِ یَا جَمِیلَ الثَّنَاءِ یَا قَدِیمَ السَّنَاءِ یَا کَثِیرَ الْوَفَاءِ یَا شَرِیفَ الْجَزَاءِ
(64) اى هميشه ماندگار، اى شنونده دعا، اى گسترده عطا، اى آمرزنده خطا، اى پديد آورنده آسمان، اى نيك آزمون، اى نيكو ستايش، ای ديرينه بر فراز، اى بسيار وفادار، اى شريف پاداش.
(65) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا سَتَّارُ یَا غَفَّارُ یَا قَهَّارُ یَا جَبَّارُ یَا صَبَّارُ یَا بَارُّ یَا مُخْتَارُ یَا فَتَّاحُ یَا نَفَّاحُ یَا مُرْتَاحُ
(65) خدايا! از تو میخواهم به نامت اى پرده پوش اى آمرزگار، اى چيره، اى جاه مند، اى بس شكيبا، اى نيك بخش، اى برگزيده، اى گشاينده، اى روح بخش، اى راحتی بخش
(66) یَا مَنْ خَلَقَنِی وَ سَوَّانِی یَا مَنْ رَزَقَنِی وَ رَبَّانِی یَا مَنْ أَطْعَمَنِی وَ سَقَانِی یَا مَنْ قَرَّبَنِی وَ أَدْنَانِی یَا مَنْ عَصَمَنِی وَ کَفَانِی یَا مَنْ حَفِظَنِی وَ کَلانِی یَا مَنْ أَعَزَّنِی وَ أَغْنَانِی یَا مَنْ وَفَّقَنِی وَ هَدَانِی یَا مَنْ آنَسَنِی وَ آوَانِی یَا مَنْ أَمَاتَنِی وَ أَحْیَانِی
(66) اى آن كه مرا آفريد و بياراست، اى آن كه مرا روزى داد و پروريد، اى آن كه به من خورانيد و نوشانيد، اى آن كه مرا نزديك نمود و به كنار خويش برد، اى آن كه مرا نگاه داشت و كفايت نمود، اى آن كه مرا حفظ كرد و حمايت نمود، اى آن كه به من عزّت بخشيد و بی نيازم ساخت، ای آن كه توفيقم داد و راهنمايى كرد، اى آن كه همدمم شد و جايم داد، اى آن كه مرا بميراند و زنده كند.
(67) یَا مَنْ یُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ یَا مَنْ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ یَا مَنْ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ یَا مَنْ لا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلا بِإِذْنِهِ یَا مَنْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ یَا مَنْ لا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ یَا مَنْ لا رَادَّ لِقَضَائِهِ یَا مَنِ انْقَادَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِأَمْرِهِ یَا مَنِ السَّمَاوَاتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ یَا مَنْ یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ (67) اى آن كه حق را با كلماتش استوار و برجا كند، اى آن كه توبه را از بندگانش بپذيرد، اى آن كه ميان انسان و دلش قرار گيرد، اى آن كه شفاعت جز با اجازه اش سود نبخشد، اى آن كه به گمراه شدگان راهش داناتر است، اى آن كه حكمش دگرگونى نپذيرد، ای آن كه رأيش را بازگرداننده اى نيست، اى آن كه هرچيز فرمانش را گردن نهد، اى آن كه آسمان ها به دست قدرتش پيچيده گشته، اى آن كه بادها را مژده دهنده رحمتش فرستد.
(68) یَا مَنْ جَعَلَ الْأَرْضَ مِهَاداً یَا مَنْ جَعَلَ الْجِبَالَ أَوْتَاداً یَا مَنْ جَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجاً یَا مَنْ جَعَلَ الْقَمَرَ نُوراً یَا مَنْ جَعَلَ اللَّیْلَ لِبَاساً یَا مَنْ جَعَلَ النَّهَارَ مَعَاشاً یَا مَنْ جَعَلَ النَّوْمَ سُبَاتاً یَا مَنْ جَعَلَ السَّمَاءَ بِنَاءً یَا مَنْ جَعَلَ الْأَشْیَاءَ أَزْوَاجاً یَا مَنْ جَعَلَ النَّارَ مِرْصَادا
(68) اى آن كه زمين را بستر زندگى قرار داد، اى آن كه كوه ها را ميخهای زمين نهاد، اى آن كه خورشدى را چراغ جهانش كرد، اى آن كه ماه را تابان ساخت، اى آن كه شب را جامه آرامش گرداند، ای آن كه روز را مايه روزى قرار داد، اى آن كه خواب را وسيله آرامش ساخت، اى آن كه آسمان را بنا نهاد، اى آن كه از هر چيز گونه هاى مختلف قرار داد، اى آن كه آتش را كمين گاه قرار داد.
(69) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا سَمِیعُ یَا شَفِیعُ یَا رَفِیعُ یَا مَنِیعُ یَا سَرِیعُ یَا بَدِیعُ یَا کَبِیرُ یَا قَدِیرُ یَا خَبِیرُ [مُنِیرُ] یَا مُجِیرُ
(69) خدايا! از تو میخواهم به نامت اى شنوا، اى هميار، اى بلندپايه، اى فرازمند، اى شبتابنده، اى نوآفرين، اى بزرگ، اى توانا، اى آگاه، اى پناه ده
(70) یَا حَیّا قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ یَا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَیٍّ یَا حَیُّ الَّذِی لَیْسَ کَمِثْلِهِ حَیٌّ یَا حَیُّ الَّذِی لا یُشَارِکُهُ حَیٌّ یَا حَیُّ الَّذِی لا یَحْتَاجُ إِلَى حَیٍّ یَا حَیُّ الَّذِی یُمِیتُ کُلَّ حَیٍّ یَا حَیُّ الَّذِی یَرْزُقُ کُلَّ حَیٍّ یَا حَیّاً لَمْ یَرِثِ الْحَیَاةَ مِنْ حَیٍّ یَا حَیُّ الَّذِی یُحْیِی الْمَوْتَى یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ
(70) اى زنده پيش از هر زنده، اى زنده پس از هر زنده، اى زنده اى كه مانند او زنده اى نيست، اى زنده اى كه هيچ زنده اى شريك او نيست، اى زنده اى كه به زنده اى نياز ندارد، اى زنده اى كه همه زندگان را می ميراند، اى زنده ای كه به زنده ها روزى میدهد، اى زنده اى كه زندگى را از زنده اى ديگر به ارث نبرده، اى زنده اى كه مردگان را زنده میكند، اى زنده اى به خود پاينده اى كه او را چرت و خواب درنگيرد.
(71) یَا مَنْ لَهُ ذِکْرٌ لا یُنْسَى یَا مَنْ لَهُ نُورٌ لا یُطْفَى یَا مَنْ لَهُ نِعَمٌ لا تُعَدُّ یَا مَنْ لَهُ مُلْکٌ لا یَزُولُ یَا مَنْ لَهُ ثَنَاءٌ لا یُحْصَى یَا مَنْ لَهُ جَلالٌ لا یُکَیَّفُ یَا مَنْ لَهُ کَمَالٌ لا یُدْرَکُ یَا مَنْ لَهُ قَضَاءٌ لا یُرَدُّ یَا مَنْ لَهُ صِفَاتٌ لا تُبَدَّلُ یَا مَنْ لَهُ نُعُوتٌ لا تُغَیَّرُ
(71) اى آن كه يادى دارد فراموش نشدنى، اى آن كه نورى دارد خاموش نشدنى، ای آن كه عطايايى بخشيده ناشمردنى، اى آن فرمانروايی اش بیزوال است، اى آن كه ستايشش بی آمار است، اى آن كه شكوهش چگونگی نپذيرد، اى آن كه كمالى دارد درك ناشدنى، اى آن كه داوری اش بازگشت ناپذير است، اى آن كه صفاتى دارد دگرگون ناپذير اى آن كه جلوه هايى دارد غير قابل تغيير.
(72) یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ یَا مَالِکَ یَوْمِ الدِّینِ یَا غَایَةَ الطَّالِبِینَ یَا ظَهْرَ اللاجِینَ یَا مُدْرِکَ الْهَارِبِینَ یَا مَنْ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ یَا مَنْ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ یَا مَنْ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ یَا مَنْ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ یَا مَنْ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ
(72) اى پروردگار جهانيان، اى مالك روز جزا، اى مقصود جويندگان اى پشت و پناه پناهندگان، اى دريابنده فراريان، اى آن كه شكيبايان را دوست دارد، اى آن كه توبه كنندگان را دوست دارد اى آن كه پاكيزگان را دوست دارد، اى آن كه نيكوكاران را دوست دارد، اى آن كه اوست داناتر به راه يافتگان
(73) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا شَفِیقُ یَا رَفِیقُ یَا حَفِیظُ یَا مُحِیطُ یَا مُقِیتُ یَا مُغِیثُ یَا مُعِزُّ یَا مُذِلُّ یَا مُبْدِئُ یَا مُعِیدُ
(73) خدايا! از تو خواستارم به نامت اى مهربان، اى همراه، اى نگهدار، اى فراگير، اى روزیبخش، اى فريادرس، اى عزّت بخش، اى خواركن، اى آغازگر، اى برگرداننده.
(74) یَا مَنْ هُوَ أَحَدٌ بِلا ضِدٍّ یَا مَنْ هُوَ فَرْدٌ بِلا نِدٍّ یَا مَنْ هُوَ صَمَدٌ بِلا عَیْبٍ یَا مَنْ هُوَ وِتْرٌ بِلا کَیْفٍ یَا مَنْ هُوَ قَاضٍ بِلا حَیْفٍ یَا مَنْ هُوَ رَبٌّ بِلا وَزِیرٍ یَا مَنْ هُوَ عَزِیزٌ بِلا ذُلٍّ یَا مَنْ هُوَ غَنِیٌّ بِلا فَقْرٍ یَا مَنْ هُوَ مَلِکٌ بِلا عَزْلٍ یَا مَنْ هُوَ مَوْصُوفٌ بِلا شَبِیهٍ
(74) اى آن كه يكتاست و ضدّ ندارد، اى آن كه يگانه است و بیمانند، اى آن كه بی نياز و كاستى است، اى آن كه بی همتاى بودن و چگونگى است، اى آن كه داورى دادگر است، اى آن كه پروردگارى بی وزير است، اى آن كه عزّتمندى بی خوارى است، اى آن كه توانگرى بی نياز است، اى آن كه پادشاهى عزل ناپذير است، اى آن كه اوصافش بی مانند است.
(75) یَا مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاکِرِینَ یَا مَنْ شُکْرُهُ فَوْزٌ لِلشَّاکِرِینَ یَا مَنْ حَمْدُهُ عِزٌّ لِلْحَامِدِینَ یَا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاةٌ لِلْمُطِیعِینَ یَا مَنْ بَابُهُ مَفْتُوحٌ لِلطَّالِبِینَ یَا مَنْ سَبِیلُهُ وَاضِحٌ لِلْمُنِیبِینَ یَا مَنْ آیَاتُهُ بُرْهَانٌ لِلنَّاظِرِینَ یَا مَنْ کِتَابُهُ تَذْکِرَةٌ لِلْمُتَّقِینَ یَا مَنْ رِزْقُهُ عُمُومٌ لِلطَّائِعِینَ وَ الْعَاصِینَ یَا مَنْ رَحْمَتُهُ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ
(75) اى آن كه ذكرش براى ذاكران شرف است، اى آن كه شكرش براى شاكران رستگارى است، اى آن كه ستايشش براى ستايشگران عزّت است، اى آن كه طاعتش براى مطعيان مايه نجات است، اى آن كه درگاهش گشوده است به روى جويندگان، اى آن كه راهش براى توبه كاران هموار است، اى آن كه نشانه هايش براى بينندگان دليل قاطع است، اى آن كه كتابش براى پرواپيشگان مايه پند و يادآوری است، اى آن كه روزی اش همه مطيعان و گنهكاران را فراگيرد، اى آن كه رحمتش به نيكوكاران نزديك است.
(76) یَا مَنْ تَبَارَکَ اسْمُهُ یَا مَنْ تَعَالَى جَدُّهُ یَا مَنْ لا إِلَهَ غَیْرُهُ یَا مَنْ جَلَّ ثَنَاؤُهُ یَا مَنْ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ یَا مَنْ یَدُومُ بَقَاؤُهُ یَا مَنِ الْعَظَمَةُ بَهَاؤُهُ یَا مَنِ الْکِبْرِیَاءُ رِدَاؤُهُ یَا مَنْ لا تُحْصَى آلاؤُهُ یَا مَنْ لا تُعَدُّ نَعْمَاؤُهُ
(76) اى آن كه نامش خجسته است، اى آن كه عنايتش بس بلند است، اى آن كه معبودى جز او نيست، اى آن كه ستايشش والا است، اى آن كه نام هايش مقدس است، اى آن كه هستی اش پايدار است، اى آن كه بزرگى جلوه زيبايى اوست، اى آن كه بزرگ منشى پوشش اوست، اى آن كه عطاهايش در شمار نيايد، اى آن كه نعمت هايش شمرده نشود.
(77) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُعِینُ یَا أَمِینُ یَا مُبِینُ یَا مَتِینُ یَا مَکِینُ یَا رَشِیدُ یَا حَمِیدُ یَا مَجِیدُ یَا شَدِیدُ یَا شَهِیدُ
(77) خدايا! از تو میخواهم به نامت اى مددرسان، اى امين، اى آشكار اى استوار، اى ارجمند، اى راهنما، اى ستوده، اى بزرگوار، اى سختگير (گنهكاران) ، اى گواه.
(78) یَا ذَا الْعَرْشِ الْمَجِیدِ یَا ذَا الْقَوْلِ السَّدِیدِ یَا ذَا الْفِعْلِ الرَّشِیدِ یَا ذَا الْبَطْشِ الشَّدِیدِ یَا ذَا الْوَعْدِ وَ الْوَعِیدِ یَا مَنْ هُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ یَا مَنْ هُوَ فَعَّالٌ لِمَا یُرِیدُ یَا مَنْ هُوَ قَرِیبٌ غَیْرُ بَعِیدٍ یَا مَنْ هُوَ عَلَى کُلِّ شَیْ ءٍ شَهِیدٌ یَا مَنْ هُوَ لَیْسَ بِظَلامٍ لِلْعَبِیدِ
(78) اى صاحب عرش پرشكوه، اى صاحب سخن استوار، اى صاحب كردكار برازنده، اى صاحب كوبش سخت، اى صاحب نويد و و تهديد، اى آن كه سرپرست ستوده است، اى آن كه به نيكى انجام دهد آنچه را خواهد، اى آن كه نزديك دوری ناپذير است، ای آن كه بر هر چيز گواه است، اى آن كه بر بندگان ستمكار نيست.
(79) یَا مَنْ لا شَرِیکَ لَهُ وَ لا وَزِیرَ یَا مَنْ لا شَبِیهَ [شِبْهَ ] لَهُ وَ لا نَظِیرَ یَا خَالِقَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ الْمُنِیرِ یَا مُغْنِیَ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ یَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیرِ یَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْکَسِیرِ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ یَا مَنْ هُوَ بِعِبَادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ یَا مَنْ هُوَ عَلَى کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ
(79) اى آن كه شريك و وزيری ندارد، اى آن كه مثل و مانندى ندارد، اى آفريننده خورشيد و ماه تابان، اى بی نياز كننده درمانده تهيدست، اى روزی دهنده كودك خردسال، اى مهرورز بر پير بزرگسال، اى پيونددهنده استخوان شكسته، اى پناه ترسان پناه جو، اى آن كه بر بندگانش آگاه و بيناست، اى آن كه بر هر چيز تواناست.
(80) یَا ذَا الْجُودِ وَ النِّعَمِ یَا ذَا الْفَضْلِ وَ الْکَرَمِ یَا خَالِقَ اللَّوْحِ وَ الْقَلَمِ یَا بَارِئَ الذَّرِّ وَ النَّسَمِ یَا ذَا الْبَأْسِ وَ النِّقَمِ یَا مُلْهِمَ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ یَا کَاشِفَ الضُّرِّ وَ الْأَلَمِ یَا عَالِمَ السِّرِّ وَ الْهِمَمِ یَا رَبَّ الْبَیْتِ وَ الْحَرَمِ یَا مَنْ خَلَقَ الْأَشْیَاءَ مِنَ الْعَدَمِ
(80) اى صاحب جود و بخشش اى صاحب فضل و كرم، اى آفريننده لوح و قلم، اى پديدآورنده موران و مردمان، ااى صاحب عذاب و انتقام اى الهام بخش عرب و عجم، اى بردارنده زيان و درد، اى داناى رازها و قصدها، اى پروردگار كعبه و حرم، اى آفريننده هرچيز از نيستى.
(81) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا فَاعِلُ یَا جَاعِلُ یَا قَابِلُ یَا کَامِلُ یَا فَاصِلُ یَا وَاصِلُ یَا عَادِلُ یَا غَالِبُ یَا طَالِبُ یَا وَاهِبُ
(81) خدايا! از تو خواستارم به نامت اى كردگار، ای هستی بخش، اى پذيرنده، اى برازنده، اى جدا، اى پيوند دهنده، اى دادگر، اى چيره، اى جويا، اى بخشنده،
(82) یَا مَنْ أَنْعَمَ بِطَوْلِهِ یَا مَنْ أَکْرَمَ بِجُودِهِ یَا مَنْ جَادَ بِلُطْفِهِ یَا مَنْ تَعَزَّزَ بِقُدْرَتِهِ یَا مَنْ قَدَّرَ بِحِکْمَتِهِ یَا مَنْ حَکَمَ بِتَدْبِیرِهِ یَا مَنْ دَبَّرَ بِعِلْمِهِ یَا مَنْ تَجَاوَزَ بِحِلْمِهِ یَا مَنْ دَنَا فِی عُلُوِّهِ یَا مَنْ عَلا فِی دُنُوِّهِ
(82) اى آن كه به كرمش بخشيد، اى آن كه به جودش گرامى داشت، اى آن كه به لطفش كرم ورزيد، اى آن كه به نيرويش عزّت يافت، اى آن كه به حكمتش سامان داد، اى آن كه به تدبير خود حكم كرد، اى آنكه با علم خود تدبير كرد، اى آن كه با بردباری اش درگذرد، اى آن كه به تدبير خود در عين برتری اش نزديك است، اى آن كه در عين نزديكی اش برتر است.
(83) یَا مَنْ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ یَا مَنْ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ یَا مَنْ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ یَا مَنْ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ یَا مَنْ یُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ یَا مَنْ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشَاءُ یَا مَنْ یُعِزُّ مَنْ یَشَاءُ یَا مَنْ یُذِلُّ مَنْ یَشَاءُ یَا مَنْ یُصَوِّرُ فِی الْأَرْحَامِ مَا یَشَاءُ یَا مَنْ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشَاءُ
(83) اى آن كه هرچه خواهد آفريند، اى آن كه هرچه بخواهد بكند، اى آن كه هركه را بخواهد راهنمايى كند، اى آن كه هركه را بخواهد گمراه سازد، اى آن كه هركه را بخواهد عذاب كند، اى آن كه هركه را بخواهد بيامرزد، اى آن كه هركه را بخواهد عزّت بخشد، اى آن كه هركه را بخواهد خوار گرداند، اى آن كه در رحم مادران هرچه خواهد صورت بخشد، اى آن كه هركه را بخواهد به رحمتش مخصوص گرداند.
(84) یَا مَنْ لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لا وَلَداً یَا مَنْ جَعَلَ لِکُلِّ شَیْ ءٍ قَدْراً یَا مَنْ لا یُشْرِکُ فِی حُکْمِهِ أَحَداً یَا مَنْ جَعَلَ [مِنَ الْمَلائِکَةِ] الْمَلائِکَةَ رُسُلاً یَا مَنْ جَعَلَ فِی السَّمَاءِ بُرُوجاً یَا مَنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارا یَا مَنْ خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَراً یَا مَنْ جَعَلَ لِکُلِّ شَیْ ءٍ أَمَداً یَا مَنْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماً یَا مَنْ أَحْصَى کُلَّ شَیْ ءٍ عَدَداً
(84) اى آن كه همسر و فرزندى نگرفت، اى آن كه براى هرچيز اندازه نهاد، اى آن كه در حكمش كسى را شريك نساخت، اى آن كه فرشتگان را فرستادگان خويش قرار داد، اى آن كه در آسمان ها برج هايى گذارد، اى آن كه زمين را زيستگاه شايسته نمود، اى آن كه آدمى را از آب آفريد، اى آن كه براى هرچيز سرانجامى قرار داد، اى آن كه با علم خويش هرچيز را دربر گرفته است، اى آن كه تعداد هرچيز را شماره نموده است.
(85) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا أَوَّلُ یَا آخِرُ یَا ظَاهِرُ یَا بَاطِنُ یَا بَرُّ یَا حَقُّ یَا فَرْدُ یَا وِتْرُ یَا صَمَدُ یَا سَرْمَدُ
(85) خدايا! از تو درخواست میكنم به نامت ای آغاز، اى انجام، اى آشكار، اى نهان، اى نيكوكار، اى حق، اى يگانه، اى يكتا، اى بی نياز، اى هميشگى.
(86) یَا خَیْرَ مَعْرُوفٍ عُرِفَ یَا أَفْضَلَ مَعْبُودٍ عُبِدَ یَا أَجَلَّ مَشْکُورٍ شُکِرَ یَا أَعَزَّ مَذْکُورٍ ذُکِرَ یَا أَعْلَى مَحْمُودٍ حُمِدَ یَا أَقْدَمَ مَوْجُودٍ طُلِبَ یَا أَرْفَعَ مَوْصُوفٍ وُصِفَ یَا أَکْبَرَ مَقْصُودٍ قُصِدَ یَا أَکْرَمَ مَسْئُولٍ سُئِلَ یَا أَشْرَفَ مَحْبُوبٍ عُلِمَ
(86) ای بهترين شناخته شده اى كه شناخته شده، اى برترين معبودى كه عبادت شده، اى والاترين ثناپذيرى كه سپاس شده، اى عزيزترين ياد شده اى كه ياد شده اى برترين ستوده اى كه ستايش شده، اى ديرينه ترين موجودى كه خواسته شده، اى بلندترين وصف شده اى كه به وصف آمده، اى بزرگترين مقصودی كه قصد شده، اى گرامی ترين پرسيده اى كه پرسش شده، اى شريف ترين محبوبى كه دانسته شده.
(87) یَا حَبِیبَ الْبَاکِینَ یَا سَیِّدَ الْمُتَوَکِّلِینَ یَا هَادِیَ الْمُضِلِّینَ یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ یَا أَنِیسَ الذَّاکِرِینَ یَا مَفْزَعَ الْمَلْهُوفِینَ یَا مُنْجِیَ الصَّادِقِینَ یَا أَقْدَرَ الْقَادِرِینَ یَا أَعْلَمَ الْعَالِمِینَ یَا إِلَهَ الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ
(87) اى محبوب گريه كنندگان، اى سرور توكّل كنندگان، اى راهنماى گمراهان، اى سرپرست مؤمنان، اى همدم ذاكران، اى پناه جان سوختگان اى رهايی بخش راستگويان، اى تواناترين توانايان، اى داناترين دانايان، اى پرستيده همه آفريدگان.
(88) یَا مَنْ عَلا فَقَهَرَ یَا مَنْ مَلَکَ فَقَدَرَ یَا مَنْ بَطَنَ فَخَبَرَ یَا مَنْ عُبِدَ فَشَکَرَ یَا مَنْ عُصِیَ فَغَفَرَ یَا مَنْ لا تَحْوِیهِ الْفِکَرُ یَا مَنْ لا یُدْرِکُهُ بَصَرٌ یَا مَنْ لا یَخْفَى عَلَیْهِ أَثَرٌ یَا رَازِقَ الْبَشَرِ یَا مُقَدِّرَ کُلِّ قَدَرٍ
(88) ای آن كه فراتر رفت و چيره گشت، اى آن كه دارا گشت و توان يافت، اى آن كه نهان شد و آگاهى يافت، اى آن كه پرستش شد و ارج نهاد، اى آن كه نافرمانى شد و آمرزيد، اى آنكه انديشه ها او را فرا نگيرد، اى آن كه ديده اى او را در نيابد، اى آن كه اثرى بر او پوشيده نماند، اى روزی دهنده آدميان، اى اندازه دهنده هر اندازه.
(89) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا حَافِظُ یَا بَارِئُ یَا ذَارِئُ یَا بَاذِخُ یَا فَارِجُ یَا فَاتِحُ یَا کَاشِفُ یَا ضَامِنُ یَا آمِرُ یَا نَاهِی
(89) خدايا! از تو درخواست میكنم به نامت اى نگهدار، اى آفريننده، اى پديد آورنده، اى بسيار بخشنده، اى گشايشگر، اى فراخی بخش، اى برگيرنده زيان، اى ضمانت كننده، اى فرمان ده، اى بازدارنده.
(90) یَا مَنْ لا یَعْلَمُ الْغَیْبَ إِلا هُوَ یَا مَنْ لا یَصْرِفُ السُّوءَ إِلا هُوَ یَا مَنْ لا یَخْلُقُ الْخَلْقَ إِلا هُوَ یَا مَنْ لا یَغْفِرُ الذَّنْبَ إِلا هُوَ یَا مَنْ لا یُتِمُّ النِّعْمَةَ إِلا هُوَ یَا مَنْ لا یُقَلِّبُ الْقُلُوبَ إِلا هُوَ یَا مَنْ لا یُدَبِّرُ الْأَمْرَ إِلا هُوَ یَا مَنْ لا یُنَزِّلُ الْغَیْثَ إِلا هُوَ یَا مَنْ لا یَبْسُطُ الرِّزْقَ إِلا هُوَ یَا مَنْ لا یُحْیِی الْمَوْتَى إِلا هُوَ
(90) اى آن كه جز او غيب نداند، اى آن كه برنگرداند بدى را جز او، اى آن كه آفريدگان را جز او نيافريند، اى آن كه گناه را جز او نيامرزد، اى آن كه نعمت را جز او كامل نكند، اى آن كه دلها را جز او دگرگون نكند، اى آن كه كارها را جز او تدبير ننمايد، اى آن كه باران را جز او فرو نبارد، اى آن كه روزى را جز او نگستراند، اى آن كه مردگان را جز او زنده نسازد.
(91) یَا مُعِینَ الضُّعَفَاءِ یَا صَاحِبَ الْغُرَبَاءِ یَا نَاصِرَ الْأَوْلِیَاءِ یَا قَاهِرَ الْأَعْدَاءِ یَا رَافِعَ السَّمَاءِ یَا أَنِیسَ الْأَصْفِیَاءِ یَا حَبِیبَ الْأَتْقِیَاءِ یَا کَنْزَ الْفُقَرَاءِ یَا إِلَهَ الْأَغْنِیَاءِ یَا أَکْرَمَ الْکُرَمَاءِ
(91) اى ياور ضعيفان، اى همراه غريبان، اى يار دوستان، اى چيره بر دشمنان اى بالا برنده آسمان، اى مونس برگزيدگان، اى محبوب پروا پيشگان، اى گنجينه تهيدستان، اى معبود توانگران اى كريم ترين كريمان.
(92) یَا کَافِیا مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ یَا قَائِما عَلَى کُلِّ شَیْ ءٍ یَا مَنْ لا یُشْبِهُهُ شَیْ ءٌ یَا مَنْ لا یَزِیدُ فِی مُلْکِهِ شَیْ ءٌ یَا مَنْ لا یَخْفَى عَلَیْهِ شَیْ ءٌ یَا مَنْ لا یَنْقُصُ مِنْ خَزَائِنِهِ شَیْ ءٌ یَا مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ یَا مَنْ لا یَعْزُبُ عَنْ عِلْمِهِ شَیْ ءٌ یَا مَنْ هُوَ خَبِیرٌ بِکُلِّ شَیْ ءٍ یَا مَنْ وَسِعَتْ رَحْمَتُهُ کُلَّ شَیْ ءٍ
(92) اى كفايت كننده از هرچيز، اى پاينده بر هرچيز، اى آن كه چيزى مانند او نيست، اى آن كه چيزى بر فرمانروايی اش نيفزايد، اى آن كه چيزى بر او پوشيده نيست، اى آن كه چيزى از خزانه هايش نكاهد، اى آن كه مانندش كسى نيست، اى آن كه چيزى از علمش پنهان نماند، اى آن كه به همه چيز آگاه است، اى آن كه همه رحمتش همه چيز را فرا گرفته است.
(93) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُکْرِمُ یَا مُطْعِمُ یَا مُنْعِمُ یَا مُعْطِی یَا مُغْنِی یَا مُقْنِی یَا مُفْنِی یَا مُحْیِی یَا مُرْضِی یَا مُنْجِی
(93) خدايا! از تو درخواست میكنم به نامت اى اكرام كننده، اى روزی بخش اى نعمت دهنده، اى عطابخش، اى بی نيازكننده، اى ذخيره گذار، اى نابودكننده، اى زنده ساز، اى خشنودكننده، اى رهايی بخش.
(94) یَا أَوَّلَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ آخِرَهُ یَا إِلَهَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مَلِیکَهُ یَا رَبَّ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ صَانِعَهُ یَا بَارِئَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ خَالِقَهُ یَا قَابِضَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ بَاسِطَهُ یَا مُبْدِئَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مُعِیدَهُ یَا مُنْشِئَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مُقَدِّرَهُ یَا مُکَوِّنَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مُحَوِّلَهُ یَا مُحْیِیَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مُمِیتَهُ یَا خَالِقَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ وَارِثَهُ
(94) اى آغاز و انجام هرچيز، اى پرستيده و دارنده هرچيز، اى پروردگار و سازنده هرچيز، اى آفريننده و برآورنده هرچيز، اى گيرنده و گشاينده هرچيز، اى آغاز كننده هرچيز، اى پديدآورنده و اندازه بخش هرچيز، اى هستی بخش و جنباننده هرچيز، اى زنده كننده و مي راننده هرچيز، اى آفريننده و ميراث بر هرچيز
(95) یَا خَیْرَ ذَاکِرٍ وَ مَذْکُورٍ یَا خَیْرَ شَاکِرٍ وَ مَشْکُورٍ یَا خَیْرَ حَامِدٍ وَ مَحْمُودٍ یَا خَیْرَ شَاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ یَا خَیْرَ دَاعٍ وَ مَدْعُوٍّ یَا خَیْرَ مُجِیبٍ وَ مُجَابٍ یَا خَیْرَ مُونِسٍ وَ أَنِیسٍ یَا خَیْرَ صَاحِبٍ وَ جَلِیسٍ یَا خَیْرَ مَقْصُودٍ وَ مَطْلُوبٍ یَا خَیْرَ حَبِیبٍ وَ مَحْبُوبٍ
(95) اى بهترين يادكننده و يادشده، اى بهترين ثناپذير و ثناشده، اى بهترين ستاينده و ستوده، اى بهترين گواه و گواه پذير، اى بهترين خواهنده و خوانده شده، اى بهترين پاسخ دهنده و پاسخ داده شده، اى بهترين يار و همدم، اى بهترين همراه و همنشين، اى بهترين سويه و آهنگ، اى بهترين دوستدار و دوستی پذير.
(96) یَا مَنْ هُوَ لِمَنْ دَعَاهُ مُجِیبٌ یَا مَنْ هُوَ لِمَنْ أَطَاعَهُ حَبِیبٌ یَا مَنْ هُوَ إِلَى مَنْ أَحَبَّهُ قَرِیبٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنِ اسْتَحْفَظَهُ رَقِیبٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجَاهُ کَرِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصَاهُ حَلِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی عَظَمَتِهِ رَحِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی حِکْمَتِهِ عَظِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی إِحْسَانِهِ قَدِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ أَرَادَهُ عَلِیمٌ
(96) اى آن كه به خواهنده اش پاسخ گويد، اى آن كه براى فرمانبرش دوست است، اى آن كه به دوستدارش نزديك است، اى آن كه براى كسی كه از او نگهدارى طلبد ديده بان است، اى آن كه به هركه به او اميد بندد كريم است، اى آن كه هركه از او نافرمانى كند بردبار است، اى ان كه در بزرگیاش مهربان است، اى آن كه در فرزانگى بزرگ است، اى آن كه در نيكی اش ديرينه است، اى آن كه به هر كه او را خواهد دانا است.
(97) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُسَبِّبُ یَا مُرَغِّبُ یَا مُقَلِّبُ یَا مُعَقِّبُ یَا مُرَتِّبُ یَا مُخَوِّفُ یَا مُحَذِّرُ یَا مُذَکِّرُ یَا مُسَخِّرُ یَا مُغَیِّرُ
(97) خدايا! از تو درخواست میكنم به نامت اى سبب ساز، اى شوق آفرين، اى برگرداننده، ای پيگير، اى سامان بخش، اى هراس آور، اى برحذر دار، اى يادآور، اى تسخيرگر، اى دگرگون ساز
(98) یَا مَنْ عِلْمُهُ سَابِقٌ یَا مَنْ وَعْدُهُ صَادِقٌ یَا مَنْ لُطْفُهُ ظَاهِرٌ یَا مَنْ أَمْرُهُ غَالِبٌ یَا مَنْ کِتَابُهُ مُحْکَمٌ یَا مَنْ قَضَاؤُهُ کَائِنٌ یَا مَنْ قُرْآنُهُ مَجِیدٌ یَا مَنْ مُلْکُهُ قَدِیمٌ یَا مَنْ فَضْلُهُ عَمِیمٌ یَا مَنْ عَرْشُهُ عَظِیمٌ
(98) اى آن كه علمش پيش است، اى آن كه وعده اش راست است، اى آن كه لطفش آشكار است، اى آن كه فرمانش چيره است، اى آن كه كتابش استوار است.
اى آن كه حكمش شدنى است، اى آن كه قرآنش باشكوه است، اى آن كه فرمانروايی اش ديرين است، اى آن كه بخشش فراگير است، اى آن كه پايگاهش بس بزرگ است.
(99) یَا مَنْ لا یَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ یَا مَنْ لا یَمْنَعُهُ فِعْلٌ عَنْ فِعْلٍ یَا مَنْ لا یُلْهِیهِ قَوْلٌ عَنْ قَوْلٍ یَا مَنْ لا یُغَلِّطُهُ سُؤَالٌ عَنْ سُؤَالٍ یَا مَنْ لا یَحْجُبُهُ شَیْ ءٌ عَنْ شَیْ ءٍ یَا مَنْ لا یُبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّینَ یَا مَنْ هُوَ غَایَةُ مُرَادِ الْمُرِیدِینَ یَا مَنْ هُوَ مُنْتَهَى هِمَمِ الْعَارِفِینَ یَا مَنْ هُوَ مُنْتَهَى طَلَبِ الطَّالِبِینَ یَا مَنْ لا یَخْفَى عَلَیْهِ ذَرَّةٌ فِی الْعَالَمِینَ
(99) اى آن كه شنيدنى از شنيدن ديگر بازش ندارد، اى آن كه كارى از كار ديگر منعش نكند، اى آن كه گفتارى از گفتار ديگر سرگرمش نكند، اى آن كه درخواستى از درخواست ديگر او را به اشتباه نيافكند، اى آن كه چيزى از چيز ديگر پرده اش نشود، اى آن كه اصرار اصراركنندگان او را به ستوه نياورد، اى آن كه آرمان واپسين جويندگان است، اى آن كه نهايت همّت عارفان است، اى آن كه پايان جستجوى جويندگان است، اى آن كه غبارى در سراسر هستى بر او پوشيده نيست.
(100) یَا حَلِیما لا یَعْجَلُ یَا جَوَادا لا یَبْخَلُ یَا صَادِقا لا یُخْلِفُ یَا وَهَّابا لا یَمَلُّ یَا قَاهِرا لا یُغْلَبُ یَا عَظِیما لا یُوصَفُ یَا عَدْلا لا یَحِیفُ یَا غَنِیّا لا یَفْتَقِرُ یَا کَبِیرا لا یَصْغُرُ یَا حَافِظا لا یَغْفُلُ سُبْحَانَکَ یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ
(100) اى بردبارى كه شتاب نكند، اى بخشنده اى كه بخل نورزد، اى راستگويى كه تخلّف نكند، اى عطاكننده اى كه خستگى نپذيرد، اى چيره اى كه شكست ناپذير است، اى بزرگى كه به وصف در نيايد، اى دادگرى كه ستم ننمايد، اى توانگرى كه نيازمند نشود، اى بزرگى كه كوچك نگردد، ای نگهدارى كه غفلت ننمايد.
منزّهى تو اى كه معبودى جز تو نيست، فريادرس، فريادرس، ما را از آتش رهايى بخش پروردگار


برچسب‌ها: جوشن کبیردعادعای جوشن کبیر

تاريخ : جمعه 4 تير 1395 | 16:21 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

فلسفه شب قدر

 درباره سوره قدر، شب قدر، معنای قدر، تعیین شب قدر، تکالیف شب قدر و شیوه های بهره جویی از این شب بزرگ و ارتباط با خداوند مهربان، مطالب قابل اهمیتی وجود دارد که ما خلا صه آن را در زیر می آوریم...

شب های قدر,اسرار شب های قدر,شب های قدر اهل سنت

 

شب های قدر,اسرار شب های قدر,شب های قدر اهل سنت,شب قدر,شب های قدر چیست,فلسفه شب های قدر,اعمال شب های قدر,اسرار شب قدر,فضیلت شب های قدر,فضیلت شب قدر

شب قدر شب عروج انسان الهی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (*)وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ (*)لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (*)تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ (*)سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ (*) (سوره قدر - آیات 1-5) ما، آن (قرآن) را در شب شب قدر نازل کردیم و تو چه می دانی شب قدر چیست؟
شب قدر، از هزار ماه بهتر است، فرشتگان و روح در این شب به اذن پروردگار خود، برای تقدیر هر کاری نازل می شوند، آن شب انباشته از سلا مت و برکت و رحمت، تا طلوع صبح است.
درباره سوره قدر، شب قدر، معنای قدر، تعیین شب قدر، تکالیف شب قدر و شیوه های بهره جویی از این شب بزرگ و ارتباط با خداوند مهربان، مطالب قابل اهمیتی وجود دارد که ما خلا صه آن را مورد مطالعه قرار می دهیم.

ثواب قرائت

امام باقر (علیه السّلام) فرموده است: هر کس سوره انا انزلناه را با صدای بلند بخواند، مثل کسی خواهد بود که شمشیر به دوش گرفته و در راه خداوند جهاد می کند و هر کس آن را پنهان و آهسته بخواند، مانند کسی است که در راه خدا، به خون خود غلتیده است.2
امام حسن عسگری (علیه السّلام) فرموده: فلا یفوتک احیاء لیله ثلا ث و عشرین؛ اگر نتوانستی در شب های دیگر احیا داشته باشی، سعی کن احیا و شب زنده داری شب بیست و سوم را از دست ندهید

معنای شب قدر

چرا این شب، شب قدر نامیده شده، در آن چه اسراری نهفته و چه وقایع و حوادثی در آن رخ داده و رخ می دهد؟
مفسران قرآن کریم با استفاده از قرآن و احادیث پیشوایان معصوم(علیهم السلا م)، درباره نامگذاری این شب به شب قدر مطالب و دلا یل زیادی آورده اند که مهم ترین و مناسب ترین آنها بدین شرح است:
1- شب قدر، یعنی شب بزرگ و باعظمت، زیرا در قرآن کریم قدر به معنای منزلت و بزرگی خداوند عالم آمده همچنان که در این آیه می خوانیم: ما قدر وا... حق قدره3 آنان عظمت خداوند را نشناختند و حبیش در کتاب وجوه القرآن لیله القدر را به لیله العظمه معنا کرده4 رمز این بزرگی هم در خود سوره قدر بیان گردیده است آنجا که می فرماید: شب قدر، از هزار ماه بهتر است.
2- شب باارزش و پرقیمت، جهت دیگری برای معنای قدر می تواند باشد، زیرا از یک سو در همین سوره می خوانیم: عبادت در این شب از عبادت در هزار ماه بهتر و باارزش تر است در فارسی هم می گوییم: قدر جوانی، قدر سلا مت و نعمتی را که در اختیارداری، بدان.
3 -قدر به معنای سختی معیشت نیز آمده، در قرآن کریم می خوانیم: و من قدر علیه رزقه فلینفق مما آتاه ا... هر کس گرفتار تنگی روزی و تنگدستی در زندگی شود، مقداری از آنچه را خداوند به او عطا کرده، در راه خدا انفاق نماید.
4- طبق آیات متعدد قرآن کریم، قدر به معنای اندازه گیری، تقدیر و تنظیم امور آمده است. در آیه ای می خوانیم: ما قرآن را در شب مبارکی نازل کردیم و ما همواره بیم دهنده بوده ایم و در آن شب: فیها یفرق کل امر حکیم هر کاری، بر طبق حکمت خداوند، تعیین و تنظیم می گردد.
راغب اصفهانی، می نویسد: لیله القدر ای لیله قیضها لا مور مخصوصه شب قدر، یعنی شبی که خداوند برای تنظیم و تعیین امور مخصوصی، آن را آماده و مقرر فرموده است.
طبق روایات فراوانی که وارد شده، در شب قدر سرنوشت افراد برای سال آینده، مانند: رزق و روزی، مرگ و میر، خوشی و ناخوشی و امور و حوادث دیگر زندگی، براساس استعدادها و لیاقت ها، رقم می خورد و این تقدیر و تنظیم حکیمانه هم در انسان هیچگونه اجبار و سلب اختیاری به وجود نمی آورد.
درباره تنظیم و تقدیر سرنوشت افراد در شب قدر برای سال آتی آنان، امام صادق (علیه السّلام) فرموده است: التقدیر فی لیله القدر تسعه عشر، والا برام فی لیله احدی و عشرین، والا مضاء فی لیله ثلا ث و عشرین تقدیر امور و سرنوشت ها در شب نوزدهم، تحکیم آن در شب بیست و یکم و امضای آن در شب بیست و سوم صورت می گیرد.
آری، به خاطر اهمیت شب قدر، ارزش و عظمت آن، نزول فرشتگان بیشمار آسمانی به زمین و سرنوشت سازی این شب الهی ده ها روایت در کتاب ها و تفسیرهای شیعه و اهل سنت وارد شده است. در بیان پیامبر گرامی اسلا م (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم می خوانیم: من قام لیله القدر ایمانا و احتسابا، غفر له ما تقدم من ذنبه هر کس در شب قدر از روی ایمان و اخلا ص، به قیام و عبادت ایستد، گناهان گذشته او، بخشیده و آمرزیده می شود.

کدام شب است؟

شب قدری که قرآن کریم، آن را بهتر از هزار ماه معرفی می کند، حدود 100 حدیث، در کتاب ها و تفسیرهای شیعه و اهل سنت، درباره عظمت آن وارد شده، چه شبی می باشد؟
مجموع مطالبی که از قرآن کریم و احادیث شیعه و اهل سنت، در مورد تعیین شب قدر به دست می آید را در موارد زیر می توان خلا صه نمود:
1- در اینکه شب قدر در ماه مبارک رمضان قرار دارد، هیچگونه تردیدی نمی توان به خود راه داد، چون از یک سو خداوند فرموده: قرآن در ماه رمضان نازل شده و از سوی دیگر در سوره قدر هم آمده: آن (قرآن) را درشب قدر نازل کردیم و اینکه شب قدر در ماه مبارک رمضان قرار دارد، مورد اتفاق روایات و مفسرین قرآناست.
2- شب قدر: در دهه آخر ماه مبارک رمضان قرار دارد، روایات فراوان و نظریه های مفسران شیعه و اهل سنت، آن را حتمی می شمارند پس در این مورد هم تردیدی نیست.
عایشه روایت می کند: تلا ش و کوششی را که می دیدم، رسول خدا صلی ا... علیه و آله و سلم، در دهه آخر ماه مبارک رمضان انجام می داد، در اوقات دیگر انجام نمی داد.

حق شب قدر است در شب ها نهان
تا کند جان هر شبی را امتحان
نه همه شب ها بود قدر این جوان
نه همه شب ها بود خالی از آن

3- طبق روایات فراوانی که در منابع شیعی آمده، شب های نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان شب های قدر معرفی شده اند، اما امام باقر (علیه السّلام) دایره آن را محدودتر نموده و در پاسخ عبدالواحد بن مختار انصاری که خواستار تعیین یکی از آن شب ها از سوی امام (علیه السّلام) بود، فرموده اند: ما علیک ان تعمل فی لیلتین، هی احدیهما ایرادی ندارد هر دو شب را به عبادت و شب زنده داری مشغول باش، زیرا شب قدر یکی از این دو شب می باشد.
4- در میان شب بیست و یکم و شب بیست و سوم - در عین حالی که خدا و رسول (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امامان (علیه السّلام)، برای زنده نگه داشتن روح امید و نشاط و اهمیت به اطاعت و عبادت بندگان و تقرب آنان، سعی در مخفی داشتن شب قدر داشته اند - آنطور که از تعدادی از احادیث استفاده می شود، احتمالشب قدر بودن شب بیست و سوم را می توان تقویت نمود و معتبرتر دانست.
زیرا در چند روایت آمده: رسول خدا صلی ا... علیه و آله و سلم به عبادت و شب زنده داری دهه آخر ماه مبارک رمضان سفارش می کرد، امام علی (علیه السّلام) می فرماید: شب بیست و سوم، در عین حالی که باران شدیدی آمده بود و مسجد مدینه را گل و آب فرا گرفته بود، رسول خدا (علیه السّلام) ما را به نماز وامی داشت و با وجود اینکه صورت و بینی آن حضرت، گل آلود شده بود، دست از عبادت و شب زنده داری نمی کشید
امام باقر (علیه السّلام) هم فرموده است: عبدا... بن انیس انصاری که در جهینه زندگی می کرد و با مدینه فاصله داشت، به حضور رسول خدا صلی ا... علیه و آله و سلم رسید و عرض کرد: من شتر و گوسفند و چوپان هایی دارم و نمی توانم زیاد در شهر بمانم، اما دوست می دارم یکی از شب های ماه رمضان را برایم تعیین کنی تا در آن شب به شهر آمده و به نماز و عبادت بپردازم.
رسول خدا صلی ا... علیه و آله و سلم او را نزدیک خویش کشید و در گوش او چیزی گفت، آن مرد هم شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان، در مدینه حضور یافت، به عبادت و شب زنده داری پرداخت و صبح به محل و سراغ کار خود بازگشت.
همچنین در روایت می خوانیم: رسول خدا صلی ا... علیه و آله و سلم شب بیست و سوم، به صورت افراد آب می پاشید تا آنها را خواب نگیرد، چنان که حضرت فاطمه زهرا(س) همه اعضای خانواده را وادار می کرد روز بخوابند، شب کم غذا بخورند تا بتوانند شب بیست و سوم را بیدار بمانند و می فرمود: انسان محروم کسی است که از خیر و فضیلت این شب محروم بماند.
باری، اگرچه با توجه به شواهد حدیثی و تاریخی، احتمال شب قدر بودن بیست و سوم ماه مبارک رمضان را تایید کردیم، اما همان طور که در بالا هم اشاره شد، پیغمبر صلی ا... علیه و آله و سلم و امام معصوم (علیه السّلام)، عنایت داشتند که شب قدر برای افراد مخفی بماند، تا آنان با اطاعت عبادت در چند شب، برای درکشب قدر و معارف و معنویات آن، تلا ش و جست وجوی بیشتری داشته باشند.
به روایت ابن ابی الحدید وقتی درباره تعیین شب قدر از امیر مومنان (علیه السّلام) سوال می شود، آن حضرت از مشخص کردن، طفره می رود و می فرماید:
در این جهت تردید ندارم که خداوند جهت مخفی داشتن شب قدر به شما نظر و عنایت دارد، زیرا اگر آن را برای شما اعلا م داشته بود، در همان شب به عمل عبادت می پرداختید و عبادت در شب های دیگر را ترک می نمودید و من هم به خواست خداوند (در مورد بهره برداری شما از شب های دیگر) امیدوارم شما را محروم نگردانم
طبق آیات متعدد قرآن کریم، قدر به معنای اندازه گیری، تقدیر و تنظیم امور آمده است. در آیه ای می خوانیم: ما قرآن را در شب مبارکی نازل کردیم و ما همواره بیم دهنده بوده ایم و در آن شب: فیها یفرق کل امر حکیم هر کاری، بر طبق حکمت خداوند، تعیین و تنظیم می گردد.

تکالیف شب قدر

برای عبادت و درک فضیلت و فیض شب قدر، عموما به مسجد ها می رویم، اما برای اینکه با انجام اعمال جنبی- که خود نیز اعمال پرفضیلتی است - خویشتن را برای درک عظمت و فضایل عمیق شب قدر آماده تر گردانیم تا بتوانیم در نورانیت قرآن نورانی شویم و با فرشتگان پاک آسمانی هم نوا گردیم و موجی در دریای روح خود ایجاد کنیم، پیشوایان والا مقام اسلا م، ما را به انجام تکالیف زیر دعوت نموده اند.

1- غسل شب قدر

غسل، از یک سو عبادت است، چون می بایست به - نیت تقرب و اطاعت خداوند انجام شود و از سوی دیگر نظافت و بهداشت می باشد، چون با شست وشوی بدن، هر مومنی خود را برای حضور در مجامع عمومی و ملا قات سالم و جاذب با اهل ایمان آماده و منظم می گرداند.
امام صادق (علیه السّلام) فرموده است: هرکس برای شب های هفدهم، نوزدهم، بیست و یکم، بیست سوم ماه مبارک رمضان، که امید شب قدر بودن آنها می رود، غسل انجام دهد، از گناهان پاک می گردد و مانند روزی می شود که از مادر متولد گردیده است.

2- احیا و شب زنده داری

همان طور که در سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مطالعه کردیم، احیا، بیدار بودن و شب های قدر را با عبادت سپری نمودن، از تکالیف دیگر در این شب ها است. باری، شب زنده داری با عبادت و دعا، وظیفه ای برای همه شب های قدر است، امام حسن عسگری (علیه السّلام) فرموده: فلا یفوتک احیاء لیله ثلا ث و عشرین؛ اگر نتوانستی در شب های دیگر احیا داشته باشی، سعی کن احیا و شب زنده داری شب بیست و سوم را از دست ندهی. امام باقر (علیه السّلام) نیز، فرموده است: هر کس شب قدر را احیا بدارد، خداوند مهربان گناهان او را می آمرزد.... 
اما نکته بسیار مهمی که درباره احیا باید مورد توجه باشد، این است که، اولا : شب را تا سپیده صبح به عبادت و دعا بگذرانیم؛ ثانیا: به بیداری چشم قناعت نکنیم، زیرا آنچه دارای اهمیت فوق العاده است. بیداری دل و آگاهی و بصیرتی است که انسان را در محضر الهی و قرآن کریم و فرشتگان آسمانی، مودب و منظم و لا یق گرداند.
زیرا، فرشتگان آسمانی که به زمین نزول می کنند، طبق روایت نخست به محضر حضرت صاحب الا مر (علیه السّلام) شرف حضور می یابند، تا علا وه بر سلا مت آفرینی در شب قدر یا سلا م رسانی به بندگان، پیام الله را به حجت ا... (علیه السّلام) ابلا غ دارند و طبیعی است اگر حجت ا... (علیه السّلام) از وضع عبادا... رضایت و خرسندی داشته باشد، وضع تقدیر و سرنوشت سال آینده عبادا... از جانب الله، وضع بهتر و سعادتمندانه تری خواهد بود.

3- قرآن بر سرگرفتن

تکلیف دیگر شب های قدر، قرآن به سر گرفتن است. مومنان روزه گرفته، در ماه خدا و خانه خدا، کتاب خدا را گشوده، به سرگرفته و آن را شفیع خود قرار می دهند. آنها به محتوای قرآن می اندیشند، به آغوش آن پناه می برند و با قرآن پیوند و پیمان مجدد برقرار می نمایند، تا با معارف نورانی آن، همه زوایای زندگی خویش را نورانی و متعالی گردانند البته برای آگاهی به خصوصیات این اعمال به کتاب های دعا باید مراجعه نمود.

امام صادق (علیه السّلام) هم فرموده است: برای شب های قدر قرآن کریم را جلوی خود قرار دهید، آن را بگشایید و بخوانید: اللهم انی اسئلک بکتابک المنزل، و ما فیه و فیه اسمک الا کبر و اسمائک الحسنی و ما یخاف و یرجی، ان تجعلنی من عتقائک من النار

4- نماز و دعا

امام صادق (علیه السّلام) فرموده است: در هر یک از دو شب های قدر صد رکعت نماز می بایست خوانده شود. آن حضرت، خود نیز این عمل را انجام می داد، چنانکه از سرشب تا سپیده صبح به دعا و مناجات با خداوند می پرداخت. از جمله دعاهایی که به خواندن آنها سفارش شده دعای جوشن کبیر است.

5- استغفار و توبه

اگر چه روزه داری خود عامل شست وشوی بخشی از گناهان می باشد، اما برای وارد شدن به ماه مبارک رمضان، به خصوص دریافت فیض شب های قدر ادای دین خالق و خلق هم، لا زم خواهد بود، در عین حال، در این شب های نورانی، که به بیان امام صادق (علیه السّلام): درهای رحمت الهی، به روی بندگان گشوده می گردد. درخواست آمرزش گناهان، توبه و انابه و گریه و ناله به درگاه خداوند، برای رفع گرفتاری ها و رسیدن به حاجت های مادی و معنوی، کاری ضروری خواهد بود.
به هر حال، عظمت و تکالیف شب های نورانی و سرنوشت ساز قدر فراوان است، که این مقال را مجال آن نیست، فقط به طور خلا صه می توان گفت: شب قدر، شب وصل است و آداب و تکالیفی را هم که تاکنون برشمردیم سراسر مقدمه وصال محبوب می باشد.
پی نوشت ها:
1- قدر، 1-5
2- تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 622؛ الدر المنصور فی التفسیر الماثور، ج 6، ص 371.
3- حج، 74.
4- تفسیر نوین، محمدتقی جعفری، ص 275.
5- تفسیر نوین، ص 275.
6- دخان، 4.
7- المفردات فی غریب القرآن، ص 395.
8- تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 631؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 476.
9- تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 627؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 487؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 259.
10- الدر المنصور فی تفسیر الماثور، ج 6، ص 376؛ فی


موضوعات مرتبط: مطالب آموزشي
برچسب‌ها: شب قدرقدرفلسفه شب قدراعمال شب قدر

تاريخ : جمعه 4 تير 1395 | 16:15 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |
تاريخ : چهار شنبه 12 خرداد 1395 | 8:7 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |
تاريخ : پنج شنبه 9 ارديبهشت 1395 | 14:19 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 روز پدر بر تمامی پدران زحمت کش مبارک



تاريخ : چهار شنبه 1 ارديبهشت 1395 | 20:6 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 

عید نوروز جشن باستانی ایرانیان...

 


برچسب‌ها: نوروزهفت سینتاریخ نوروزعیدudn kvc

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 23 اسفند 1398 | 13:23 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 دانلود



تاريخ : سه شنبه 29 دی 1394 | 16:39 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

 

 
 
 
محمدرضا پهلوی انقلاب شاه و مردم را آغاز می‌کند

انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم نام یک سلسله تغییرات اقتصادی و اجتماعی شامل اصول نوزده گانه است که در دوره سلطنت محمدرضا شاه پهلوی و با نخست وزیران وقت دکتر علی امینی، اسدالله علم، حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا در ایران به تحقق پیوست. انقلاب سفید در مرحله نخست پیشنهادی شامل شش اصل بود که محمدرضا پهلوی در کنگره ملی کشاورزان در تهران در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۴۱ خبر اصلاحات و رفراندم را برای قبول یا رد آن به کشاورزان و عموم ارائه داد. در تاریخ ۶ بهمن ۱۳۴۱ به ادعای مقامات وقت در یک همه پرسی سراسری به اصلاحات رای مثبت داده شد.

 

محتویات

  [نهفتن

 

پیشینه[ویرایش]

 
سخنرانی محمدرضا پهلوی پس از تصویب منشور انقلاب سفید. تهران. ۱۳۴۱
 
محمدرضا پهلوی سند مالکیت زمینهای تقسیم شده را به کشاورزان می‌دهد

پیش از اصلاحات ارضی ۵۰ درصد از زمین‌های کشاورزی در دست مالکان بزرگ بود. ۲۰ درصد متعلق به اوقاف و در دست روحانیون بود و ۱۰ درصد زمین‌های دولتی و یا متعلق به محمدرضا پهلوی بود، ۲۰ درصد نیز به کشاورزان تعلق داشت. پیش از اصلاحات ارضی به دستور محمدرضا پهلوی ۱۸۰۰۰ روستا را در فهرستی در آوردند که آن زمینها می‌بایستی بین روستاییان تقسیم شود.[۱] محمدرضا پهلوی سالیان دراز از لزوم اصلاحات ارضی در ایران می‌گفت ولی در برابر فشار مالکان بزرگ و روحانیون مجبور بود که اصلاحات ارضی را به عقب بیندازد.[۱]

در سال ۱۳۳۸ خورشیدی برابر با ۱۹۵۹ محمدرضا پهلوی پادشاه ایران متقاعد شد که دست به اصلاحات اجتماعی - اقتصادی بزند بر این اساس از دکترمنوچهر اقبال نخست‌وزیر وقت خواست که پیش‌نویس لایحه اصلاحات ارضی را برای ارائه به مجلس آماده کند. طبیعتاً تصویب چنین قانونی با مخالفت مالکان و روحانیون رو به رو می‌شد اما از آنجا که حکومت، مجلس را تحت کنترل داشت، تنها راه نجات مالکان، تجدید نظر در لایحه و تغییر آن به ترتیبی بود که اجرایش را ناممکن سازد.[۲]

در اوایل سال ۱۳۳۹ برابر با ۱۹۶۰ نسخه اصلاح شده اصلاحات ارضی از تصویب مجلس - که اکثریت آن را مالکان تشکیل می‌دادند - گذشت. به همین جهت قانون مزبور منافع مالکان را تأمین کرد. بنابر این قانون، هر مالک می‌توانست تا ۴۰۰ هکتار زمین آبی یا ۸۰۰ هکتار زمین دیم را برای خود نگاه دارد. در مجموع، مجلس راههایی را پیش‌بینی کرد که حدالامکان مانع از تحقق واقعی اصلاحات ارضی شد و به جانبداری از منافع مالکان پرداخت.

تصویب چنین قانونی نمی‌توانست تغییر اساسی در مناسبات ارضی و اجتماعی ایجاد کند در نتیجه احتمال بروز بحران سیاسی-اجتماعی در کشور می‌رفت و از این رو در۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۰ برابر با ۶ مه ۱۹۶۱، محمدرضا پهلوی، دکتر علی امینی را به نخست‌وزیری منصوب کرد تا مجری اصلاحات ارضی شود.

در ۲۴ آبان ۱۳۴۰، محمدرضا پهلوی فرمانی خطاب به نخست‌وزیر صادر کرد که در آن مفاد برنامه جدید اصلاحات تشریح شده بود و دولت دکتر علی امینی را مسئول اجرای آن معرفی کرد. دکتر امینی، حسن ارسنجانی را به عنوان وزیر کشاورزی خود انتخاب نمود که لایحه اصلاحات ارضی که از زمان دکتر اقبال روی آن کار شده بود به روز درآورد. ارسنجانی در این لایحه نوشت که هر مالک تنها می‌تواند صاحب یک روستا باشد. هر آنچه مازاد بر آن است می‌باید به دولت فروخته شود. سپس دولت این زمین‌ها را ارزان به کشاورزان می‌فروشد و دولت اعتبار بسیار ارزان به کشاورزان خواهد داد. هدف ارسنجانی ایجاد طبقه‌ای از کشاورزان مستقل است. نخستین طرح اصلاحات ارضی که به دنبال محدودیت مالکیت زمینهای زراعی از مالکین گرفته شده‌است که بلافاصله به دهقانانی که در آن کشت می‌کنند فروخته شود.[۳]

۱۹ دی ۱۳۴۰ برابر با ۹ ژانویه ۱۹۶۲ کابینه دکتر امینی فرمان محمد رضا پهلوی را برای برچیدن نظام ارباب رعیتی در ایران به تصویب رسانید. دکتر امینی نزد خمینی در قم می‌رود تا روحانیون را در مورد این اصلاحات متقاعد سازد. خمینی کارنامه نخست‌وزیری دکتر امینی را به باد انتقاد می‌گیرد که سیاست امینی در کشورداری سراسر اشتباه است آموزش در دبستان‌ها و دبیرستان‌ها کاملاً اشتباه است و تنها کافر تولید می‌کند.[۴] پس از اظهارات خمینی، محمدرضا پهلوی می‌گوید " اکنون شما ماسک چهره‌تان را برداشته‌اید. این مرتجعین سیاه بدتر از انقلابیون سرخ هستند "[۵]

۲۸ تیر ۱۳۴۱ برابر با ۱۹ ژوئیه ۱۹۶۲ دکتر امینی استعفا می‌دهد و اسدالله علم به نخست وزیری منصوب می‌شود.

محمدرضا پهلوی به نخست وزیر خود اسدالله علم گفت که ما این اصلاحات را می‌توانیم زمانی به اجرا در آوریم اگر و تنها اگر اکثریت مردم موافق آن باشند. بدین دلیل با یک رفراندوم می‌توانیم اصلاحات ارضی را پیش ببریم.۹ ژانویه ۱۹۶۳ محمدرضا پهلوی کنگره ملی کشاورزان را با سخنان خود می‌گشاید. ۴۲۰۰ نماینده تعاونی‌ها و کشاورزان در این کنگره حضور دارند. محمد رضا پهلوی از شش اصل اصلاحات سخن می‌گوید که به آرای مردم برای تصویب گذاشته می‌شود و با غریو شادی حاضران در کنگره رو به رو می‌شود. محمد رضا پهلوی می‌گوید «هیچ عملی بیش از کارهایی که امروز انجام می‌دهیم از جمله آزاد ساختن رعیت اسیر و بدبخت ایران از زنجیر اسارت و مالک کردن ۱۵ میلیون جمعیت این کشور در زمینی که در آن کار می‌کنند مورد پسند خدا و ائمه اطهار نخواهد بود. هیچ چیز خداپسندانه‌تر از عدالت اجتماعی و رفع ظلم نیست». ایراد این سخنان در قم اتفاقی نیست چون روحانیون نیز به دلیل زمین‌های اوقاف در زمره ملاکین بزرگ قرار دارند و در نتیجه مخالف سر سخت اصلاحات محمدرضا پهلوی هستند و در منبرهای خود بااین بهانه که بااصلاحات ارضی کشاورزان سرمایه و توانایی اداره زمین خود را نخواهند داشت و در نتیجه به اربابان سابق خواهند فروخت در اجرای این برانامه سنگ اندازی می‌کردند..[۶]

در تاریخ ۶ بهمن ۱۳۴۱ همه‌پرسی در ایران انجام می‌گیرد که به تایید اصلاحات پیشنهادی می‌انجامد. ۵۵۹۸۷۱۱ برای انقلاب سفید و ۵۲۱۱۰۸ علیه انقلاب سفید آرای خود را به صندوق‌ها ریختند.[۷]

برای نخستین بار در تاریخ ایران زنان نیز به پای صندق‌های رای می‌روند. در تهران ۱۶۴۳۳ و در دیگر شهرستان‌ها ۳۰۰۰۰۰ تن رای آری خود را به صندوقها ریختند.[۸]

اصلاحات ارضی در سه مرحله انجام شد. در مرحله نخست تعیین شد که هیچ مالکی بیش از یک ده نداشته باشد. مازاد زمین‌ها و ده‌ها می‌باید به کشاورزانی که در آن زمین‌ها به بهره‌برداری مشغول بودند فروخته شود. با فروش سهام کارخانجات دولتی ترتیب بازپرداخت بهای زمین‌ها به مالکان فراهم گردید.

در مرحله دوم صاحبان زمین‌های استیجاری می‌باید یا به تقسیم درآمد حاصل از اجاره بپردازند و یا بر اساس قراردادهای اجاره، زمین‌ها را به کشاورزان بفروشند. به عبارت دیگر مالکان موظف شدند که یا ملک کشاورزی خود را برای سی سال به کشاورزان اجاره نقدی دهند و یا آن را با توافق بدآنها بفروشند. بدین ترتیب حداکثر مالکیت زمین‌ها در دست یک مالک بسیار محدود شد. املاک موقوفه عام نیز بر اساس درآمد آن زمین به اجاره دراز مدت ۹۹ ساله به کشاورزان واگذار گردید. در مورد موقوفات خاص متولیان مجبور به فروش آنها به دولت و تقسیم آن بین کشاورزان شدند.

در مرحله سوم مالکانی که ملک خود را اجاره داده بودند بر اساس قانون اصلاحات مجبور به فروش آن به کشاورزان شدند و با رضایت مالک و کشاورز یا تقسیم به نسبت بهره مالکانه مرسوم در محل شدند. بدین ترتیب همه کشاورزان ایران صاحب زمین شدند و ایران از یک کشور عقب مانده فئودالی به سوی یک کشور با کشاورزی آزاد و صنعتی شدن گام بر داشت.[۹][۱۰]

اصول انقلاب سفید[ویرایش]

 
شاه، امینی و ارسنجانی، محمدرضا شاه سند مالکیت زمین‌ها در کرمانشاه را به کشاورزان می‌دهد
 
زنان به پای صندوق‌های رای می‌روند ۱۳۴۱
 
رژه دختران سپاه دانش در برابر مجلس سنا
 
سپاه ترویج و آبادانی در حال ساختن یک مدرسه در شمال ایران، سال ۱۳۵۲
 
برنامه عمرانی دوم و ایجاد کارخانه ماشین‌های صنعتی
 
هویدا و هیئت دولت ۱۳۵۳
 
درآمد نفت به برنامه‌های عمرانی اختصاص می‌یابد

شش اصل نخستین انقلاب سفید را که محمدرضا پهلوی در زمستان ۱۳۴۱ در کنگره کشاورزان معرفی کرد به شرح زیر بودند:[۱۱][۱۲]

اصل اول - اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی[ویرایش]

عبارت است از تغییرات اساسی در میزان و نحوهٔ مالکیت اراضی به ویژه اراضی کشاورزی و مراتع به منظور افزایش بهره وری عمومی جامعه. اصلاحات ارضی در کشور به کوشش پادشاه ایران محمد رضا پهلوی و نخست‌وزیران دکتر علی امینی و اسدالله علم به تحقق پیوست و بدین ترتیب تغییر شیوه مالکیت زمین‌های کشاورزی از دست فئودال‌ها یا مالکان بزرگ به خرده مالکی و توزیع دوباره آن بین کشاورزان، با تصویب قانون اصلاحات ارضی و سپس قانون اصلاحی قانون اصلاحات ارضی طی ۳ مرحله انجام گرفت.[۱۳]

با آغاز نهضت نوسازی کشور می‌بایست در زمینهٔ مسائل دهقانی نیز تصمیماتی گرفته می‌شد. محمدرضا پهلوی اعتقاد داشت دهقان ایرانی باید صاحب زمینی شود که در آن کشت کند و هم‌چنین معتقد بود ایجاد تغییرات بنیادی در اجتماع ایران بدون شرکت موثر و فعال دهقانان غیر ممکن است. در طی تقسیمات اراضی نه تنها کشاورزان صاحب زمین‌هایی شدند که در آن کار می‌کردند بلکه در هر دهکده‌ای که تقسیم انجام می‌شد یک شرکت تعاونی برای حفر چاه عمیق و تأمین آب و بذر و کود و دیگر احتیاجات مورد نیاز کشاورزان به وجود آمد و شرکت‌های تعاونی روستانشینان مستعد را برای آشنایی با اصول جدید کشاورزی و طرز کار با ماشین آلات و تجهیزات نوین زراعی به خارج اعزام می‌کردند.[۱۴]

اصل دوم - ملی کردن جنگل‌ها و مراتع[ویرایش]

جنگل‌های ایران که آن‌ها را معادن طلای سبز لقب داده‌اند و مراتع کشور ملی شد و با این نزدیک به ۱۲۰ میلیون هکتار جنگل‌های و مراتع کشور برای بهره‌برداری ملی در اختیار دولت قرار گرفت. در پهنه‌ای نزدیک به ۲۸۰۰۰ هکتار جنگل‌های مصنوعی ایجاد شد. بیش از ۵۰۰۰ هکتار فضای سبز دور شهرهای بزرگ و یا پارک‌های جنگلی بیشماری در منطقه‌های گوناگون کشور بوجود آمد. برنامه‌های گسترده‌ای در باره زنده کردن دوباره منابع جنگلی و حفاظت خاک و مهار کردن شن‌های روان و جلوگیری از پرشدن مخزن‌های سدها، جلوگیری از پیشرفت کویر و واپس راندن آن از راه نهال‌کاری کویری در ایران پیاده شد.[۱۵]

اصل سوم - فروش سهام کارخانجات دولتی به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضی[ویرایش]

برای تامین سرمایهٔ لازم جهت بازخرید املاک مالکان و در اختیار قرار دادن زمین‌های خریداری شده به کشاورزان این اصل به عنوان اصل سوم انقلاب مطرح شد تا از طریق درآمد حاصل از فروش سهام کارخانجات دولتی برنامهٔ اصلاحات ارضی صورت پذیرد.[۱۶]

با اجرای این اصل به جز صنایع مادر و ملی شده همانند راه‌آهن، نیرو، اسلحه‌سازی و غیره که در مالکیت دولت برجای ماند، ۵۵ کارخانهٔ قند، نیشکر، پارجه‌بافی، چوب، سیمان، مواد غذایی، پنبه، ابریشم‌بافی و غیره که به شرکت‌های سهامی واگردان شدند و شرکت سهامی کارخانه‌های ایران را تشکیل دادند که سهام آن از سوی بانک کشاورزی به فروش رفت. این کار یا خصوصی‌سازی کارخانه‌های دولتی ایران سبب شد که همهٔ مردم با درآمد متوسط و کم بتوانند آن‌را خریداری کنند و بخش بزرگی از کارخانه‌های دولتی به مردم فروخته شد.[۱۷]

اصل چهارم - سهیم کردن کارگران در سود کارخانه‌ها[ویرایش]

بر اساس این اصل، کارگران و کارفرمایان به وسیلهٔ سندیکاهای خود، و بر پایهٔ قراردادهای جمعی کارگران، بدون دخالت دولت در سود خالص واحدهای صنعتی شریک می‌شوند. در سال ۱۳۵۶ پانصد و سی هزار (۵۳۰۰۰۰) کارگر بخش خصوصی و دولتی توانستند سودی برابر با دوازده میلیارد ریال به دست بیاورند که برای هر یک به معنای یک تا دو ماه دستمزد اضافه آنان بود. کارگران ایرانی با سهم ۲۰٪ از سود کارخانه‌ها سهیم شدند. در سیر این پیشرفت‌ها بانک رفاه کارگران با دادن وام با بهره چهار در صد به کارگران در ایجاد تعاونی‌ها کمک می‌نماید. قوانین کارگری سه سیاست اشتغال، مزد و بهره‌وری را دنبال می‌کند.[۱۸] اجرای این اصل نه تنها مانع ایجاد فاصلهٔ طبقاتی و ایجاد روابط سالم و سازنده بین گروه‌های مختلف اجتماعی می‌شد بلکه باعث می‌شد کارگران محیط کار را مانند خانه خود و ماشین آلات صنعتی را هم‌چون فرزندان خود گرامی بدانند و به کار و تلاش بیشتر ترغیب شوند و میزان تولیدات ملی با کیفیت بیشتر افزایش یافت.[۱۹]

اصل پنجم - اصلاح قانون انتخابات ایران به منظور دادن حق رای به زنان و حقوق برابر سیاسی با مردان[ویرایش]

بر اساس مادهٔ ۱۰ قانون انتخابات پیش از انقلاب شاه و مردم، زنان در ردیف دیوانگان و ورشکستگان به تقصیر و گدایان و محکومین دادگستری بودند و از هر گونه حقوق سیاسی محروم بودند. اصل چهارم به همراهی زنجیره‌ای از اصلاحات که به آزادی زنان ایران شناخته شد با کشف حجاب در روز ۱۷ دیماه ۱۳۱۴ با فرمان رضا شاه آغاز شد. رضا شاه در این روز همراه با ملکه پهلوی و دو دخترش شمس و اشرف بدون حجاب به دانشسرای تربیت معلممی‌روند. پس از آن در تاریخ ۶ بهمن ۱۳۴۱ قانون انتخابات عوض شد و یکی از دست آوردهای آن شرکت زنان در انتخابات در شرایط حقوقی مساوی با مردان بود. زنان چون مردان توانستند در تعیین سرنوشت خودشان برای نخستین بار نقش مهمی بازی کنند و حق رای دادن و حق انتخاب شدن به دست آورند. در پی حق انتخابات ۲۷ فروردین ۱۳۴۲ قانون حمایت خانواده تصویب شد. این قانون طلاق یک طرفه را لغو می‌کند، به چند همسری به سختی پروانه می‌دهد و زن‌ها حق درخواست طلاق می‌گیرند. برای سرپرستی کودک نیز مادر به حساب می‌آید، کودک پس از طلاق یا درگذشت پدر به مادر سپرده می‌شود. دست‌آوردهای دیگری نیز در قوانین انتخابات و تدوین قانون به وجود آمد وآن تشکیل انجمن‌های استان و شهرستان، انجمن‌های شهر و ده و قانون نظام صنفی و ایجاد شوراهای آموزش و بهداری که مستقیم یا غیر مستقیم حاصل شد.[۲۰]

اصل ششم -ایجاد سپاه دانش[ویرایش]

در ارزیابی صورت گرفته در سال ۱۹۵۸ حدود ۴۱ درصد از کارگران بی‌سواد بودند که باعث کمی بهره‌وری آنان می‌شد. ۶۷٫۲ درصد مردان و ۸۷٫۸ درصد کل زنان بالای پانزده سال بی‌سواد بودند. دولت دریافت که در زمینهٔ آموزش باید اقداماتی صورت گیرد.[۲۱] برای سواد آموزی و اشاعهٔ فرهنگ در روستاهادر بهمن ۱۳۴۱ توسط محمدرضا پهلوی پیشنهاد شد و در سال ۱۳۴۲ در نخست وزیری اسدالله علم کار خود را آغاز کرد. درآن زمان جمعیت ایران ۲۲ میلیون نفر بود که ۷۵٪ آن‌ها در روستاها زندگی می‌کردند و اکثراً بی سواد بودند. به علاوه امکانات آموزشی به طرزی نامتعادل بین شهرها و روستاها تقسیم شده بود به طوری که ۲۴٪ از معلمین در روستاها و ۷۶٪ در شهرها تدریس می‌کردند به عبارتی تنها یک چهارم از معلمین متعلق به ۷۵٪ جمعیت روستانشین بود و معلمین شهری نیز علاقه‌ای به رفتن به روستاها نداشتند. درچنین شرایطی تشکیل سپاه دانش می‌توانست راهگشا باشد. برطبق این اصل مقرر شد جوانان دیپلمه‌ای که می‌خواهند خدمت سربازی انجام دهند با گذراندن یک دورهٔ آموزشی و یادگیری روش تدریس به خردسالان و بزرگسالان به روستاها اعزام گردند.[۲۲]

سپاهیان دانش توانستند تا سال ۱۳۵۷ بیست و هشت دوره از پسران و هجده دوره از دختران در این سپاه خدمت کنند که شمار آن‌ها به بیش از یک صد هزار تن رسید. بسیاری از این دختران و پسران پس از پایان دورهٔ سپاهی‌گری به استخدام وزارت آموزش و پرورش در آمدند و کار آموزگاری را ادامه دادند. برخی دیگر در راه بری خانه انصاف به خدمت دولت در آمدند. بر اساس آمار سال ۱۳۵۶ سازمان برنامه و بودجه مرکز آمار ایران تنها در روستاهای کشور در درازای پانزده سال، شمار دانش‌آموزان مدرسه‌های سپاه دانش ٪۶۹۲ درصد افزایش یافت هم‌چنین در درازای پنج سال نخست ۵۱۰۰۰۰ پسر و ۱۲۸۰۰۰ دختر و هم‌چنین ۲۵۰۰۰۰ مرد سالمند و ۱۲۰۰۰ زن سالمند را خواندن و نوشتن آموختند.[۲۳] ظرف مدت ۷ سال پس از اجرای این اصل بیش از ۳ هزار مدرسه در سراسر ایران ساخته شد.[۲۴] تا سال ۱۹۷۹ نرخ بیسوادی مردان و زنان به ۴۴٫۲ و ۵۳ درصد کاهش یافت.[۲۱]

برنامه‌های شش اصل انقلاب قابل اجرا و منطبق با باورها، سنت‌ها و نیازهای ایرانیان و ضرورت‌های اقتصادی و اجتماعی زمان بود. سپس به تدریج که اقتصاد ملی توسعه یافت و جامعه ایران تحول پیدا کرد و بنا بر نیازها و مقتضیات جدید شش اصل نخستین با افزودن سیزده اصل دیگر تکمیل گردید:

اصل هفتم - ایجاد سپاه بهداشت[ویرایش]

در درازای نخست وزیری اسدالله علم اصل هفتم به تحقق پیوست. مردان و زنان سپاهی بهداشت وظیفه توزیع عادلانه پزشک و خدمات پزشکی را در کشور به عهده داشتند. دختران و پسران ایران دیپلمه، لیسانسیه، فوق لیسانس و آنهایی که دارای درجه دکترا چه در رشته‌های پزشکی و یا رشته‌های دیگر بودند و خدمت زیر پرچم را می‌بایستی انجام دهند، پس از یک دوره کارآموزی چهار ماهه بین این سه سپاه دانش، سپاه بهداشت وسپاه ترویج و آبادانی تقسیم می‌شوند.[۲۵]

اصل هشتم - ایجاد سپاه ترویج و آبادانی[ویرایش]

ایجاد سپاه در سال ۱۳۴۳ تصویب و دوران نخست وزیری حسنعلی منصور به تحقق پیوست. این سپاه از کارشناسان علمی و فنی جوان کشور، چون مهندسان رشته‌های کشاورزی، ساختمانی، راه‌سازی، برق و مکانیک، و سایر دانش آموختگان رشته‌های فنی و مهندسی است که بخشی از خدمت زیر پرچم خود را در روستاهای کشور می‌گذرانند و کوشش آنها برای بالا بردن سطح زندگی روستاییان، آشناکردن آنها با روش‌های نوین کشاورزی، یاری به افزایش تولیدات دامی و کشاورزی، گسترش و بهبود صنایع روستایی، راهنمایی روستاییان در باره آبادانی و نوسازی روستاها می‌باشد.[۲۶]

اصل نهم - ایجاد خانه‌های انصاف و شوراهای داوری[ویرایش]

به دادگاه‌های روستایی گفته می‌شد که در دوران نخست‌وزیری اسدالله علم در چهارچوب انقلاب شاه و مردم بنیان گذارده شد. خانه‌های انصاف و شوراهای داوری چهره‌ای نوین از عدالت را به مردم کشور نشان داد. با بنیان شدن خانه‌های انصاف به جای این که فرد روستایی برای گرفتن حق خود راهی شهرهای دور و نزدیک شود دستگاه قضایی به سراغ او رفت. خانه‌های انصاف عدالت را به رایگان در اختیار روستانشینان قرار دادند و بدآنها این شانس را داد که در کارهای قضایی خود شریک باشند. سپاه دانش مامور خدمت در هر روستا و محل، منشی خانه‌های انصاف بود. بر اساس مدل خانه‌های انصاف، شوراهای داوری در دوران نخست وزیری امیرعباس هویدا از سال ۱۳۴۵ آغاز بکار کرد بدین معنا که برای رسیدگی به دعواهای کوچک و محلی دادگاه‌های برگزیده شده به وسیله اهالی هر محله و شهر تشکیل شد.[۲۷]

اصل دهم - ملی کردن آب‌های کشور[ویرایش]

اصل دیگری برای نگاه‌بانی ثروت طبیعی ایران یا اصل دهم انقلاب شاه و مردم ملی‌کردن آب‌های کشور روی زمینی و زیرزمینی در سراسر کشور در امرداد سال ۱۳۴۷ و دوره نخست‌وزیری امیرعباس هویدا به تصویب رسید و به تحقق پیوست. این اصل برای گسترش منابع آب و جلوگیری از به هدر رفتن آن و پیدا کردن یک سیاست یکسان در استفاده از منابع آب کشور اعلام شد. به موجب این اصلمحمد رضا پهلوی تمامی آب‌های کشور دریاچه‌ها، رودخانه‌ها، نهرها، جوی بارها، دره‌ها، برکه‌ها، چشمه‌ها، آب‌های معدنی و آب‌های زیرزمینی را به عنوان ثروت ملی اعلام کرد. حفظ و حراست منابع و ذخایر آب‌های زیرزمینی و نظارت در کلیه امور مربوط به آن به وزارت آب و برق محول شد.[۲۸]

اصل یازدهم - نوسازی شهرها و روستاها با کمک سپاه ترویج و آبادانی[ویرایش]

این اصل در سال ۱۳۵۶ خورشیدی تصویب و زیر سرپرستی نخست‌وزیر جمشید آموزگار در سر تا سر کشور پیاده شد. این اصل عملاً نوسازی شهری و روستایی را می‌پوشاند. با گسترش شتاباناقتصاد ایران سبب شد که شهرها بی رویه گسترش یابند. بر اساس این قانون تهران و ۷۲ شهر دیگر پروژه‌های نوسازی و عمران، تامین آب و برق، مسکن، بهداشت، ساختن راه‌ها، ایجاد پارک‌ها، پارکینگ‌ها، میدان‌ها، و نگاهداری آنها و غیره از وظایف شهرداری‌ها شد. در روستاها تاسیسات زیر بنایی روستا نیز معین شد. بدین ترتیب نوسازی شهری و روستایی دو رشته موازی از یک کوشش یگانه در بازسازی نمام کشور درآمد. پروژه‌ها در شورای عالی شهرسازی در وزارت آبادانی و مسکن به تصویب می‌رسید[۲۹]

اصل دوازدهم - انقلاب اداری وانقلاب آموزشی[ویرایش]

این اصل بر پایه گسترش کمیت آموزش با تغییرات بنیادی در کیفیت آموزش اداری وآموزشی پایه ریزی شد. درامرداد ماه ۱۳۴۷ خورشیدی این اصل نخستین بار در کنفرانس آموزشی رامسر زیر نظر مستقیم محمد رضا پهلوی و نخست‌وزیر امیرعباس هویدا بررسی شد. دوازده اصل منشور کنفرانس آموزشی رامسر با توجه به نیازهای اقتصادی و اجتماعی کشور برنامه‌ریزی شد. بر اساس این منشور تامین نیروی انسانی با دانش و متخصص در رشته‌های گوناگون صنعت فرهنگ و غیره می‌باید با بن مایه‌های ایرانی و ارزش‌های ایرانی پرورش یابند. اعلام انقلاب اداری و آموزشی که بر اساس گسترش کامل سواد و تخصص در ایران پایه گذاری شد. آمار مرکز آمار ایران، سازمان برنامه و بودجه نشان می‌دهد که در درازای انقلاب سفید شمار رشته‌های تحصیلی از هفتاد و پنج رشته (۷۵) به پانصد و پنجاه و دو رشته (۵۵۲) افزایش یافت. در سال ۱۳۵۵ بیست و دو در صد کل جمعیت کشور زیر پوشش سطح‌های گوناگون آموزش قرار گرفتند[۳۰]

اصل سیزدهم - فروش سهام به کارگران واحدهای بزرگ صنعتی یا قانون گسترش مالکیت واحدهای تولیدی[ویرایش]

در تابستان ۱۳۵۴ خورشیدی اصل سیزدهم انقلاب شاه و مردم یا گسترش مالکیت واحدهای صنعتی و تولیدی به تصویب رسید و زیر نظارت نخست‌وزیر امیرعباس هویدا به تحقق پیوست. واحدهای صنعتی و تولیدی خصوصی و دولتی که از گشایش آنها پنج سال می‌گذشت می‌باید وضع خود را به شرکت سهامی عام تبدیل کنند و تا برابر با ۴۹٪ از سهام واحدهای خصوصی را نخست به کارگران و کارمندان همان واحد و سپس به دیگر مردم بفروشند. واحدهای صنعتی بخش عمومی نیز متعهد شدند تا ۹۹٪ سهام خود را به فروش بگذارند و بدین ترتیب مالکیت واحدهای تولیدی و صنعتی از راهسهام کارگران بین همگان پخش شود و همه مردم در گسترش اقتصاد ملی شریک شوند. "در اجرای این اصل تا سال ۱۳۵۵ صد و پنجاه و سه واحد تولیدی کشور در اختیار بیش از ۱۶۳۰۰۰ کارگر و کشاورز قرار گرفته و در سال ۱۳۵۷ آمار نشان می‌دهد که روی هم ۳۲۰ واحد بزرگ تولیدی ۴۹٪ سهام خود را به کارگران و سایر مردم کشور فروخته‌اند. در سیستم کارگری و کارخانه‌داری ایران در چهار چوب این اصل کارگر هم مالک است و هم برای خودش کار می‌کند. وقتی کسی کارگر مالک باشد به بیشتر تضادها و انگیزه‌های سیاسی استعماری پروانه نمی‌دهد که پای بگیرد".[۳۱][۳۲]

اصل چهاردهم - مبارزه با تورم و گران فروشی و دفاع از منافع مصرف کنندگان[ویرایش]

اصل پانزدهم - تحصیلات رایگان و اجباری[ویرایش]

بر اساس این اصل آموزش در نهادهای آموزشی کشور چون نهادهای زیر رایگان اعلام شد: دانشگاه‌ها، دبیرستان‌ها، دبستان‌ها، دانش‌آموزان روزانه و شبانه، دانش‌آموزان کلاس‌های مبارزه با بی‌سوادی، دانش‌آموزان کلاس‌های سوادآموزی حرفه‌ای مدارس فنی و حرفه‌ای دانشگاهها، دوره‌های آموزشی بزرگسالان، اداره آموزش ایل‌نشینان، مدرسه‌های ایران در خارج از کشور. بر طبق این اصل دانش‌آموزان و دانشجویان در برابر تعهد خدمت به دولت می‌توانستند از آموزش رایگان کامل بهره گیرند. آمار سازمان برنامه و بودجه در سال ۱۳۵۶ شمار دانشجویان در دانشگاه‌ها و مدارس عالی نزدیک به ۲۰۰۰۰۰ تن و در خارج از کشور ۱۰۰۰۰۰ تن بود. شمار بسیاری از دانشجویان خارج از کشور بورسیه دولت بودند. دانشجویان داخل کشور از کمک هزینه تحصیلی استفاده می‌کردند. برای دانشجویانی که در شهر زادگاه خود به دانشگاه می‌رفتند ماهانه ۳۵۰ تومان و برای دانشجویانی که محل دانشگاه آنان با زادگاه‌اشان تفاوت داشت ۵۵۰ تومان کمک هزینه تحصیلی داده شد.[۳۳]

اصل شانزدهم - تغذیه رایگان برای کودکان خردسال در مدرسه‌ها و تغذیه رایگان شیرخوارگان تا دو سالگی با مادران[ویرایش]

تغذیه رایگان برای کودکان خردسال در مدرسه‌ها و تغذیه رایگان برای شیرخوارگان تا دو سالگی با مادران در سال ۱۳۵۳ اعلام شد که بر اساس آن دانش‌آموزان کشور از تغذیه رایگان برخوردار شدند. با دادن یک وعده غذای روزانه در ساعات درس بامدادی که در آن شیر، بیسکویت و میوه که میزان کالری آن با دقت حساب شده بود در سال تحصیلی ۱۳۵۳ بیش از ۶ میلیون دانش آموز از آن بهره بردند. شیرخوارگان و مادرانشان نیز از تغذیه رایگان بهره‌مند شدند که پیشبرد و اجرای آن بر عهده جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران، سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و بنگاه حمایت مادران و نوزادانبود. مسول اجرای بخش نخستین ، وزارت آموزش و پرورش بود.[۳۴][۳۵]

اصل هفدهم - پوشش بیمه‌های اجتماعی برای همه ایرانیان[ویرایش]

اصل هفدهم انقلاب شاه و مردم بر پایه بیمه همگانی و تامین دوره بازنشستگی برای همه مردم ایران به ویژه روستاییان ایران استوار است و در دوره نخست‌وزیری امیر عباس هویدا در ایران پیاده شد. بیمه‌های اجتماعی و سازمان‌های تعاونی دوپایه اساسی برای برآوردن نیازمندی‌های اجتماع ایران است. هدف اصل هفدهم این است که هر ایرانی در همه دوره‌های زندگی خود زیر پوشش بیمه‌های اجتماعی باشد و در درازای زندگی خود تامین باشد و هیچگاه نیازمند نگردد. بر اساس قانون تامین اجتماعی این پوشش از پیش از زاده شدن نوزاد از راه پشتیبانی و مراقبت از زنان باردار و پرداخت کمک بارداری به نوزاد داده می‌شود. بدین معنا که هر ایرانی پیش از زاده شدن مشمول بیمه می‌شود. تامین اجتماعی بیمه‌های حوادث، بیماری‌ها، پیری، از کار افتادگی، نقص عضو، بیمه دستمزد روزهای بیماری، کمک ازدواج را شامل می‌شود. در برنامه است که بیمه استعدادها نیز بر قرار شود. قانون تامین اجتماعی که در درازای سال‌های انقلاب سفید مزد بگیران و حقوق بگیران کشور و خانواده آنان را زیر پوشش خود دارد از نظر پشتیبانی‌های قانونی و موردهای تامین اجتماعی از قانون‌های بسیار پیشرفته گیتی است. در کشورهای پیشرفته غربی به هنگام بازنشستگی بالاترین پول بازنشستگی که پرداخت می‌شود نزدیک به ۵۰٪ یا ۶۰٪ از میانگین حقوق یا دستمزد پیش از بازنشستگی می‌باشد. در ایران حقوق یا دستمزد بازنشستگی تا ۱۰۰٪ از میانگین دستمزد و یا حقوق سال آخر خدمت خدمت است. هم چنین برای این که نیروی خرید بازنشسته‌ها کاهش نیابد، با در نظر داشتن نرخ تورم حقوق‌ها و دستمزدها افزایش می‌یابند.[۳۶]

بیمه درمانی بخشی از بیمه‌های اجتماعی، محدویتی درباره بیماران و درازای درمان و هزینه آن ندارد و "پروتز " یا اعضای مصنوعی را نیز در بر می‌گیرد. اگر درمان بیماری در ایران امکان نداشته باشد بیمه اجتماعی هزینه فرستادن بیمه شده را به خارج از کشور بر عهده می‌گیرد. با اجرای قانون بیمه درمانی کارکنان دولت فعال، بازنشسته، رسمی و یا قراردادی و خانواده آنها از همه مزایای بیمه درمانی بهره‌مند شده‌اند.

همه مزد بگیران، حقوق بگیران کشور، کارکنان رسمی دولت و نیروهای مسلح شاهنشاهی، روستاییان، اصناف و پیشه وران و حرفه‌های آزاد از همه مزایای حمایت‌های نامین اجتماعی بهره‌مند گردیده‌اند.

آمار نشان می‌دهد که در سال ۱۳۴۱ نزدیک به یک میلیون ایرانی شامل قانون بیمه‌های اجتماعی شده‌اند و در سال ۱۳۵۶ به دوازده میلیون نفر رسیده است. ۶۰۰٬۰۰۰ روستایی از راه شبکه بهداری و بهزیستی از بیمه درمانی استفاده کرده‌اند. حق بیمه کارکنان دولت زیر پوشش قانون تامین خدمات درمانی، میانگینی نزدیک به یک سوم آن را بیمه شده و دو سوم آن را دولت می‌پردازد. در باره بیمه شدگان تامین اجتماعی ۹٪ از دستمزد بیمه شده به بیمه درمان می‌رسد. جمع حق بیمه دریافتی بابت همه بیمه‌های بیمه اجتماعی ۳۰٪ دستمزد ماهیانه است که ۲۰٪ آن را کارفرما و ۷٪ را بیمه شده و ۳٪ را دولت می‌پردازد.

با وجود همه پیشرفت‌هایی که در درازای اجرای انقلاب سفید در زمینه خدمات درمانی به دست آمده، چگونگی رساندن خدمات بهداشتی و درمانی به ویژه در روستاها دچار تنگناهایی است. بدین سبب پروژه شبکه‌های بهداری و بهزیستی به اجرا گذاشته شد. پایه این شبکه‌ها بر اساس استفاده از کادر کمک پزشکی است که با اجرای آن هر روستایی می‌تواند از پایین‌ترین سطح خدمت‌های بهداشتی و درمانی نا بالاترین سطح درمان ویژه در شهرها را در دسترس داشته باشد. هر شبکه بهداری و بهزیستی جمعیتی نزدیک به ۳۰۰٬۰۰۰ را زیر پوشش درمانی قرار می‌دهد و از این راه می‌توان از نیروی پزشکی موجود بالاترین بهره‌مندی را برد. گام دیگر در برخورد با کمبود پزشک پروژه تمام وقت "کارانه " با برقرار ساختن پیوند مستقیم بین میزان کارمفید پزشک با درآمد وی به اجرا درآمده است. استخدام پزشکان خارجی و جلب و دعوت از پزشکان ایرانی که خارج از کشور زندگی می‌کنند با استقبال روبه رو شده است.

برای دسترسی همگان در همه منطقه‌های کشور به فوریت‌های پزشکی، پروژه شبکه اورژانس در سطح شهرها و روستاها به اجرا گذاشته شد. از آنجا که نمی‌شد که در هر روستا یک بیمارستان مجهز ساخت تر تیبی داده شد که بیمار را با هلی کوپتر در کوتاه‌ترین زمان به نزدیک‌ترین بیمارستان رساند. برای دسترسی به دارو پروژه دارو به اجرا در آمد. بر اساس آمار در درازای پانزده سال انقلاب شاه و مردم شمار بیمه شدگان ۵۲۱٪، شمار کارگاه‌های زیر پوشش قانون بیمه اجتماعی ۲۱۹۵٪، بازنشستگان بیمه شده ۳۰۹٪، بازماندگان مستمری بگیر ۴۶۰٪ و از کار افتادگان مستمری بگیر ۵۲۰٪ افزایش داشته است.

اصل هیجدهم - مبارزه با معاملات سوداگرانه زمین‌ها واموال غیرمنقول[ویرایش]

به منظور جلوگیری از افزایش بهای خانه‌ها و آپارتمان‌های مسکونی

اصل نوزدهم - مبارزه با فساد، رشوه‌گرفتن و رشوه‌دادن[ویرایش]

بر اساس این اصل همه تلاش و کوشش صاحبان مقامات دولتی می‌باید در راه مصالح و منافع جامعه بکار رود. روسای دولت و همه کارکنان دولتی در زمان تصدی مشاغل و مقامات قدرت خود را بی طرفانه باید بکار برند و با انصراف از منافع شخصی خود را کاملاً در خدمت رسالت اجتماعی و ملی خویش قرار دهند. بدین روی استفاده از هر عضو شایسته جامعه بدون تفاوت و تبعیض برای خدمت در شغل‌های گوناگون و سازمان‌های دولتی ضروری است. در مورد مقامات درجه اول دولتی باید دارایی خود را اعلام کنند تا نتوانند ثروت‌اندوزی کنند و سرانجام وقت ایشان باید در خدمت به مملکت وقف شود[۳۷]

برنامه‌های عمرانی کشور[ویرایش]

 
محمدرضا پهلوی درآمد نفت را به برنامه دوم عمرانی اختصاص می‌دهد. سال ۱۳۴۱
 
محمدرضا شاه پهلوی مرکز مایه کوبی «ب ث ژ» را می‌گشاید. تهران سال ۱۳۳۳

در سال ۱۳۲۷ مجلس شورای ملی قانون ایجاد یک سازمان مستقل برای برنامه‌های عمرانی کشور را تصویب کرد که نام سازمان برنامه را بر آن نهادند.[۳۸] پنج برنامه عمرانی از سال ۱۳۲۸ برای پیشرفت و عمران کشور ایران برنامه‌ریزی شد. از برنامه عمرانی سوم که اجرای آن از سال ۱۳۴۱خورشیدی آغاز شد برنامه‌های عمرانی تنگا تنگ باهدف‌های اصول انقلاب شاه و مردم طراحی شد و به اجرا درآمد. برنامه‌های عمرانی کشور در دوره‌های گوناگون بدین ترتیب بودند:[۳۹]
- برنامه عمرانی اول اجرا شده بین سالهای ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۳: برای اجرای این برنامه کشورایران از بانک جهانی درخواست ۲۵۰ میلیون دلار وام کرد و بانک آن را رد کرد. با ملی کردن نفت اجرای برنامه عمرانی اول متوقف شد و دیگر بودجه‌ای برای برنامه وجود نداشت.[۴۰]
- برنامه عمرانی دوم اجرا شده بین سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۰: در سازمان برنامه و بودجه به ریاست ابوالحسن ابتهاج برنامه‌ریزی شد. برای نخستین بار منابع کشور برای رشد اقتصادی کشور به حساب آمد. بودجه این برنامه ۰٬۹ میلیارد دلار تعیین شد. ۶۰٪ درآمد نفت درآغاز برنامه و از سپس ۸۰٪ در آمد نفت به عمران کشور اختصاص یافت. ۲۵۰ میلیون دلار از دیگر کشورها برای اجرای این برنامه وام گرفته شد. هدف این برنامه گسترش و عمران استان خوزستان که به عنوان استان نمونه برگزیده شد و ۷٪ در آمد نفت صرف عمران استان خوزستان شد.[۴۱] در این برنامه سد دز ساخته شد. در سه سوی کشاورزی، آبیاری و کان‌های معدنی ایران با هم برای پیشبرد اقتصادی کشور در نظر گرفته شد.[۴۲]
- برنامه عمرانی سوم اجرا شده بین سالهای ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۶: بودجه ۲٬۷ میلیارد دلار به اجرای برنامه عمرانی سوم اختصاص داده شد.[۴۳] این برنامه برای پنج سال آینده برنامه‌ریزی شد. پروژه‌های اختصاصی از سوی وزارتخانه مربوطه برنامه‌ریزی شد و نه دیگر تمرکز یافته در سازمان برنامه و بودجه. بودجه دولت را سازمان برنامه و بودجه که مستقیم زیر نظر نخست‌وزیر بود تعیین کرد. هدف‌های اصلی این برنامه در گسترش سیستم آموزش و پرورش، گسترش کشاورزی و صنعت و اصلاحات ارضی بود.[۴۴]
- برنامه عمرانی چهارم اجرا شده بین سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۱: بودجه ۶٬۷ میلیارد دلار به اجرای برنامه عمرانی چهارم اختصاص داده شد. رشد اقتصادی به سالانه ۱۵٪ رسید و با رشد اقتصادی سنگاپور و کره جنوبی برابری می‌کرد.[۴۵]
- برنامه عمرانی پنجم اجرا شده بین سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۶:. بودجه ۵۵ میلیارد دلار برای اجرای برنامه عمرانی پنجم اختصاص داده شد. رشد اقتصادی برنامه ریزی شده بیش از ۲۶٪ پیش بینی شده بود. در آمد ناخالص ملی از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۶ سیزده برابر شد و درآمد سرانه هشت برابرافزایش پیدا کرد.[۴۶]
- برنامه عمرانی ششم برنامه ریزی شده برای سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۱: محمدرضا پهلوی در کتاب خود به سوی تمدن بزرگ به ملت خویش تمدن بزرگ را که بر پایه منشور «انقلاب شاه و مردم» قرار دارد قول می‌دهد که "تا سال۱۹۹۰ برابر با ۱۳۷۰ خورشیدی، ملت ایران استانداردهای رفاه اجتماعی و سطح زندگی و سطح پیشرفتی همانند اروپا در سال ۱۹۷۸ (میلادی) را خواهد داشت و ملت ایران تا سال ۲۰۰۰ برابر با ۱۳۸۰ خورشیدی در پیشرفت‌های صنعتی و رفاه اجتماعی برابر با کشورهای فرانسه، انگلیس و ایتالیا خواهد بود." در این کتاب می‌گوید که برنامه‌ای با فرنام دور نمای اقتصادی و اجتماعی ایران، ۲۵۳۱ - ۲۵۵۱ طراحی و پایه‌ریزی شد تا هدف‌های تمدن بزرگ را به انجام برساند.[۴۷]
غلامرضا افخمی در کتاب زندگی شاه می‌نویسد "در چهار چوب انقلاب سفید و منشور نوزده ماده‌ای آن و برنامه‌های عمرانی چهره ایران تغییر یافت و ایران را به دروازه تمدن بزرگ رسانید که می‌توانست از جنبه اقتصادی و رفاه اجتماعی با کشورهای صنعتی اروپایی برابری کند".[۴۸]

سازمان‌ها و جمعیت‌ها[ویرایش]

در اجرا و پیشرفت‌های اصول منشور انقلاب سازمان‌ها و جمعیت‌های دیگری نیز شرکت داشتند. بیشتر این سازمان‌ها زاده دوره انقلاب سفید هستند. از قدیمی‌ترین و وزین‌ترین آنها می‌توان از سازمان‌های زیر نام برد[۴۹][۵۰]

دیگر سازمانهای فعال:

جمعیت بهزیستی و آموزشی فرح پهلوی، بنیاد ملکه پهلوی، بنیاد نیکوکاری شمس پهلوی، بنیاد اشرف پهلوی، سازمان‌های ملی رفاه نابینایان و ناشنوایان، سازمان ملی رفاه خانواده، انجمن ملی توانبخشی ایران، انجمن ملی حمایت کودکان، جمعیت حمایت کودکان بی سرپرست، جمعیت حمایت کودکان کر و لال، انجمن ملی حمایت معلولین، جمعیت کمک به جذامیان، جمعیت حمایت مسلولین، جمعیت ملی مبارزه با سرطان، سازمان ملی انتقال خون، وزارت بهداری وبهزیستی

مخالفت اسلامگرایان


موضوعات مرتبط: مطالب آموزشي
برچسب‌ها: انقلاب سفیدانقلاب شاه و ملتاصول شش گانهاصول نوزده گانه

تاريخ : سه شنبه 29 دی 1394 | 16:31 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |
تاريخ : جمعه 6 آذر 1398 | 14:15 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 

مهر: قرار گرفتن در ماه محرم باعث می شود بسیاری از افراد از پدیده هایی که با ارزشهای والای این ماه مغایرت دارد، دوری کنند و این رفتار ناشی از سرشت درونی و اعتقادات دینی و مذهبی است که در این ایام تقویت می شود.

 



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 28 مهر 1398 | 19:38 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 

زندگينامه امام حسين (ع)
 

 

دومين فرزند برومند حضرت علي و(1) در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت فاطمه ، كه درود خدا بر ايشان باد، در خانه وحي و ولايت چشم به جهان گشود.

چون خبر ولادتش به پيامبر گرامي اسلام (ص ) رسيد، به خانه حضرت علي (ع ) و فاطمه را فرمود تا كودكش را بياورد. اسما او را در پارچه اي سپيد (2) (س ) آمد و اسما پيچيد و خدمت رسول اكرم (ص ) برد، آن گرامي به گوش راست او اذان و به گوش چپ (3) او اقامه گفت . به روزهاي اول يا هفتمين روز ولادت با سعادتش ، امين وحي الهي ، جبرئيل ، فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد اي رسول خدا، اين نوزاد را به نام پسر كوچك هارون (شبير) چون علي براي تو بسان هارون (5) كه به عربي (حسين ) خوانده مي شود نام بگذار. (4)براي موسي بن عمران است ، جز آن كه تو خاتم پيغمبران هستي .
و به اين ترتيب نام پرعظمت "حسين " از جانب پروردگار، براي دومين فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد. به روز هفتم ولادتش ، فاطمه زهرا كه سلام خداوند بر او باد، گوسفندي را براي كشت ، و سر آن حضرت را تراشيد و هم وزن موي سر او (6) فرزندش به عنوان عقيقه (7) نقره صدقه داد.


حسين (ع ) و پيامبر (ص )
از ولادت حسين بن علي (ع ) كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) كه شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفي كه پيامبر راستين اسلام (ص ) درباره حسين (ع ) ابراز مي داشت ، به بزرگواري و مقام شامخ پيشواي سوم آگاه شدند. سلمان فارسي مي گويد: ديدم كه رسول خدا (ص ) حسين (ع ) را بر زانوي خويش نهاده او را مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگواراني ، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستي ، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاي خدايي كه نه نفرند و خاتم ايشان ، (8) قائم ايشان (امام زمان "عج ") مي باشد.
انس بن مالك روايت مي كند: وقتي از پيامبر پرسيدند كدام يك از اهل بيت خود را بيشتر دوست مي داري ، فرمود:
بارها رسول گرامي حسن (ع ) و حسين (ع ) را به سينه مي فشرد و (9) حسن و حسين را، (10) آنان را مي بوييد و مي بوسيد. ابوهريره كه از مزدوران معاويه و از دشمنان خاندان امامت است ، در عين حال اعتراف مي كند كه : "رسول اكرم را ديدم كه حسن و حسين را بر شانه هاي خويش نشانده بود و به سوي ما مي آمد، وقتي به ما رسيد فرمود هر كس اين دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست (11) داشته ، و هر كه با آنان دشمني ورزد با من دشمني نموده است .
عالي ترين ، صميمي ترين و گوياترين رابطه معنوي و ملكوتي بين پيامبر و حسين را مي توان در اين جمله رسول گرامي اسلام (ص ) خواند كه فرمود: "حسين از من و من از (12) حسينم 

حسين (ع ) با پدر
شش سال از عمرش با پيامبر بزرگوار سپري شد، و آن گاه كه رسول خدا (ص ) چشم ازجهان فروبست و به لقاي پروردگار شتافت ، مدت سي سال با پدر زيست . پدري كه جز به انصاف حكم نكرد، و جز به طهارت و بندگي نگذرانيد، جز خدا نديد و جز خدا نخواست و جز خدا نيافت . پدري كه در زمان حكومتش لحظه اي او را آرام نگذاشتند،همچنان كه به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند. در تمام اين مدت ، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت مي كرد، و در چند سالي كه حضرت علي (ع ) متصدي خلافت ظاهري شد، حضرت حسين (ع ) در راه پيشبرد اهداف اسلامي ، مانند يك سرباز فداكار همچون برادر بزرگوارش مي كوشيد، و در جنگهاي "جمل "، "صفين " و "نهروان " شركت و به اين ترتيب ، از پدرش اميرالمؤمنين (ع ) و دين خدا حمايت كرد و (13) داشت . حتي گاهي در حضور جمعيت به غاصبين خلافت اعتراض مي كرد.
در زمان حكومت عمر، امام حسين (ع ) وارد مسجد شد، خليفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده كرد كه سخن مي گفت . بلادرنگ از منبر بالا رفت و فرياد زد: "از منبر (14) پدرم فرود آي ....


امام حسين (ع ) با برادر
پس از شهادت حضرت علي (ع )، به فرموده رسول خدا (ص ) و وصيت اميرالمؤمنين (ع )مامت و رهبري شيعيان به حسن بن علي (ع )، فرزند بزرگ اميرالمؤمنين (ع )، منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد كه به فرامين پيشوايشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند. امام حسين (ع ) كه دست پرورد وحي محمدي و ولايت علوي بود، همراه و همكار و همفكر برادرش بود. چنان كه وقتي بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ ، امام حسن (ع ) مجبور شد كه با معاويه صلح كند و آن همه ناراحتيها را تحمل نمايد، امام حسين (ع ) شريك رنجهاي برادر بود و چون مي دانست كه اين صلح به صلاح اسلام و مسلمين معاويه ، در حضور امام حسن (ع ) وامام حسين (ع ) دهان آلوده اش را به بدگويي نسبت به امام حسن (ع ) و پدر بزرگوارشان اميرمؤمنان (ع ) گشود، امام حسين (ع ) به دفاع برخاست تا سخن در گلوي معاويه بشكند و سزاي ناهنجاريش را به كنارش بگذارد، ولي امام حسن (ع ) او را به سكوت و خاموشي فراخواند، امام حسين (ع ) پذيرا شد و به جايش بازگشت ، آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاويه (15) برآمد، و با بياني رسا و كوبنده خاموشش ساخت .


امام حسين (ع ) در زمان معاويه
چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنيا رحلت فرمود، به گفته رسول خدا (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و وصيت حسن بن علي (ع ) امامت و رهبري شيعيان به امام حسين (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبري جامعه گرديد. امام حسين (ع ) مي ديد كه معاويه با اتكا به قدرت اسلام ، بر اريكه حكومت اسلام به ناحق تكيه زده ، سخت مشغول تخريب اساس جامعه اسلامي و قوانين خداوند است ، و از اين حكومت پوشالي مخرب به سختي رنج مي برد، ولي نمي توانست دستي فراز آورد و قدرتي فراهم كند تا او را از جايگاه حكومت اسلامي پايين بكشد، چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نيز وضعي مشابه او داشت .
امام حسين (ع ) مي دانست اگر تصميمش را آشكار سازد و به سازندگي قدرت بپردازد، پيش از هر جنبش و حركت مفيدي به قتلش مي رساند، ناچار دندان بر جگر نهاد و صبر را پيشه ساخت كه اگر برمي خاست ، پيش از اقدام به دسيسه كشته مي شد، و از اين كشته شدن هيچ نتيجه اي گرفته نمي شد.
بنابراين تا معاويه زنده بود، چون برادر زيست و علم مخالفتهاي بزرگ نيفراخت ، جز آن كه گاهي محيط و حركات و اعمال معاويه را به باد انتقاد مي گرفت و مردم را به آينده نزديك اميدوار مي ساخت كه اقدام مؤثري خواهد نمود. و در تمام طول مدتي كه معاويه از مردم براي ولايت عهدي يزيد، بيعت مي گرفت ، حسين به شدت با او مخالفت كرد، و هرگز تن به بيعت يزيد نداد و ولي عهدي او را نپذيرفت و حتي گاهي (16) سخناني تند به معاويه گفت و يا نامه اي كوبنده براي او نوشت .
معاويه هم در بيعت گرفتن براي يزيد، به او اصراري نكرد و امام (ع ) همچنين بود و ماند تا معاويه درگذشت ...


قيام حسيني
يزيد پس از معاويه بر تخت حكومت اسلامي تكيه زد و خود را اميرالمؤمنين خواند،و براي اين كه سلطنت ناحق و ستمگرانه اش را تثبيت كند، مصمم شد براي نامداران و شخصيتهاي اسلامي پيامي بفرستد و آنان را به بيعت با خويش بخواند. به همين منظور، نامه اي به حاكم مدينه نوشت و در آن يادآور شد كه براي من از حسين (ع ) بيعت بگير و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان . حاكم اين خبر را به امام حسين (ع ) رسانيد و جواب مطالبه نمود. امام حسين (ع ) چنين فرمود:
"انا لله و انا اليه راجعون و علي الاسلام السلام اذا بليت الامة براع مثل (17) يزيد آن گاه كه افرادي چون يزيد، (شراب خوار و قمارباز و بي ايمان و ناپاك كه حتي ظاهر اسلام را هم مراعات نمي كند) بر مسند حكومت اسلامي بنشيند، بايد فاتحه اسلام را خواند. (زيرا اين گونه زمامدارها با نيروي اسلام و به نام اسلام ، اسلام را از بين مي برند.)
امام حسين (ع ) مي دانست اينك كه حكومت يزيد را به رسميت نشناخته است ، اگر در مدينه بماند به قتلش مي رسانند، لذا به امر پروردگار، شبانه و مخفي از مدينه به سوي مكه حركت كرد. آمدن آن حضرت به مكه ، همراه با سرباز زدن او از بيعت يزيد، در بين مردم مكه و مدينه انتشار يافت ، و اين خبر تا به كوفه هم رسيد. كوفيان از امام حسين (ع ) كه در مكه بسر مي برد دعوت كردند تا به سوي آنان آيد و زمامدار امورشان باشد. امام (ع ) مسلم بن عقيل ، پسر عموي خويش را به كوفه فرستاد تا حركت و واكنش اجتماع كوفي را از نزديك ببيند و برايش بنويسد. مسلم به كوفه رسيد و با استقبال گرم و بي سابقه اي روبرو شد، هزاران نفر به عنوان نايب امام (ع ) با او بيعت كردند، و مسلم هم نامه اي به امام حسين (ع ) نگاشت و حركت فوري امام (ع ) را لازم گزارش داد.
هر چند امام حسين (ع ) كوفيان را به خوبي مي شناخت ، و بي وفايي و بي ديني شان را در زمان حكومت پدر و برادر ديده بود و مي دانست به گفته ها و بيعتشان با مسلم نمي توان اعتماد كرد، و ليكن براي اتمام حجت و اجراي اوامر پروردگار تصميم گرفت كه به سوي كوفه حركت كند.
با اين حال تا هشتم ذي حجه ، يعني روزي كه همه مردم مكه عازم رفتن به "مني " بودند و هر كس در راه مكه جا مانده بود با عجله تمام مي خواست خود را به مكه (18) برساند، آن حضرت در مكه ماند و در چنين روزي با اهل بيت و ياران خود، از مكه به طرف عراق خارج شد و با اين كار هم به وظيفه خويش عمل كرد و هم به مسلمانان جهان فهماند كه پسر پيغمبر امت ، يزيد را به رسميت نشناخته و با او بيعت نكرده ، بلكه عليه او قيام كرده است .
يزيد كه حركت مسلم را به سوي كوفه دريافته و از بيعت كوفيان با او آگاه شده بود، ابن زياد را (كه از پليدترين ياران يزيد و از كثيفترين طرفداران حكومت بني اميه بود) به كوفه فرستاد. ابن زياد از ضعف ايمان و دورويي و ترس مردم كوفه استفاده نمود و با تهديد ارعاب ، آنان را از دور و بر مسلم پراكنده ساخت ، و مسلم به تنهايي با عمال ابن زياد به نبرد پرداخت ، و پس از جنگي دلاورانه و شگفت ، با شجاعت شهيد شد.
(سلام خدا بر او باد). و ابن زياد جامعه دورو و خيانتكار و بي ايمان كوفه را عليه امام حسين (ع ) برانگيخت ، و كار به جايي رسيد كه عده اي از همان كساني كه براي امام (ع ) دعوت نامه نوشته بودند، سلاح جنگ پوشيدند و منتظر ماندند تا امام حسين (ع ) از راه برسد و به قتلش برسانند.
امام حسين (ع ) از همان شبي كه از مدينه بيرون آمد، و در تمام مدتي كه در مكه اقامت گزيد، و در طول راه مكه به كربلا، تا هنگام شهادت ، گاهي به اشاره ، گاهي به اعلان مي داشت كه : "مقصود من از حركت ، رسوا ساختن حكومت ضد اسلامي يزيد و صراحت ، برپاداشتن امر به معروف و نهي از منكر و ايستادگي در برابر ظلم و ستمگري است و جز حمايت قرآن و زنده داشتن دين محمدي هدفي ندارم .
و اين مأموريتي بود كه خداوند به او واگذار نموده بود، حتي اگر به كشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسيري خانواده اش اتمام پذيرد. رسول گرامي (ص ) و اميرمؤمنان (ع) و حسن بن علي (ع ) پيشوايان پيشين اسلام ، شهادت امام حسين (ع ) را بارها بيان فرموده بودند. حتي در هنگام ولادت امام حسين (ع )، و خود امام حسين (ع ) به (19) رسول گرانمايه اسلام (ص ) شهادتش را تذكر داده بود.
علم امامت مي دانست كه آخر اين سفر به شهادتش مي انجامد، ولي او كسي نبود كه در برابر دستور آسماني و فرمان خدا براي جان خود ارزشي قائل باشد، يا از اسارت خانواده اش واهمه اي به دل راه دهد. او آن كس بود كه بلا را كرامت و شهادت را سعادت مي پنداشت . (سلام ابدي خدا بر او باد) .
خبر "شهادت حسين (ع ) در كربلا" به قدري در اجتماع اسلامي مورد گفتگو واقع شده بود كه عامه مردم از پايان اين سفر مطلع بودند. چون جسته و گريخته ، از رسول الله (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و امام حسن بن علي (ع ) و ديگر بزرگان صدر اسلام شنيده بودند. بدينسان حركت امام حسين (ع ) با آن درگيريها و ناراحتيها احتمال كشته شدنش را در اذهان عامه تشديد كرد. بويژه كه خود در طول راه مي فرمود: "من كان باذلا فينا مهجته (20) و موطنا علي لقاء الله نفسه فليرحل معنا.
هر كس حاضر است در راه ما از جان خويش بگذرد و به ملاقات پروردگار بشتابد، همراه ما بيايد. و لذا در بعضي از دوستان اين توهم پيش آمد كه حضرتش را از اين سفر منصرف سازند.
غافل از اين كه فرزند علي بن ابي طالب (ع ) امام و جانشين پيامبر، و از ديگران به وظيفه خويش آگاهتر است و هرگز از آنچه خدا بر عهده او نهاده دست نخواهد كشيد.
باري امام حسين (ع ) با همه اين افكار و نظريه ها كه اطرافش را گرفته بود به راه خويش ادامه داد، و كوچكترين خللي در تصميمش راه نيافت .
سرانجام ، رفت ، و شهادت را دريافت . نه خود تنها، بلكه با اصحاب و فرزندان كه هر يك ستاره اي درخشان در افق اسلام بودند، رفتند و كشته شدند، و خونهايشان شنهاي گرم دشت كربلا را لاله باران كرد تا جامعه مسلمانان بفهمد يزيد (باقي مانده بسترهاي گناه آلود خاندان اميه ) جانشين رسول خدا نيست ، و اساسا اسلام از بني اميه و بني اميه از اسلام جداست . 
راستي هرگز انديشيده ايد اگر شهادت جانگداز و حماسه آفرين حسين (ع ) به وقوع نمي پيوست و مردم يزيد را خليفه پيغمبر (ص ) مي دانستند، و آن گاه اخبار دربار يزيد و شهوترانيهاي او و عمالش را مي شنيدند، چقدر از اسلام متنفر مي شدند، زيرا اسلامي كه خليفه پيغمبرش يزيد باشد، به راستي نيز تنفرآور است ... و خاندان پاك حضرت امام حسين (ع ) نيز اسير شدند تا آخرين رسالت اين شهادت را به گوش مردم برسانند. و شنيديم و خوانديم كه در شهرها، در بازارها، در مسجدها، در بارگاه متعفن پسر زياد و دربار نكبت بار يزيد، هماره و همه جا دهان گشودند و فرياد زدند، و پرده زيباي فريب را از چهره زشت و جنايتكار جيره خواران بني اميه برداشتند و ثابت كردند كه يزيد سگ باز وشرابخوار است ، هرگز لياقت خلافت ندارد و اين اريكه اي كه او بر آن تكيه زده جايگاه او نيست . سخنانشان رسالت شهادت حسيني را تكميل كرد، طوفاني در جانها برانگيختند، چنان كه نام يزيد تا هميشه مترادف با هر پستي و رذالت و دناءت گرديد و همه آرزوهاي طلايي و شيطانيش چون نقش بر آب گشت . نگرشي ژرف مي خواهد تا بتوان بر همه ابعاد اين شهادت عظيم و پرنتيجه دست يافت .
از همان اوان شهادتش تا كنون ، دوستان و شيعيانش ، و همه آنان كه به شرافت و عظمت انسان ارج مي گذارند، همه ساله سالروز به خون غلتيدنش را، سالروز قيام و شهادتش را با سياه پوشي و عزاداري محترم مي شمارند، و خلوص خويش را با گريه بر مصايب آن بزرگوار ابراز مي دارند. پيشوايان مآل انديش و معصوم ما، هماره به واقعه كربلا و به زنده داشتن آن عنايتي خاص داشتند. 
غير از اين كه خود به زيارت مرقدش مي شتافتند و عزايش را بر پا مي داشتند، در فضيلت عزاداري و محزون بودن براي آن بزرگوار، گفتارهاي متعددي ايراد فرموده اند. ابوعماره گويد: "روزي به حضور امام ششم صادق آل محمد (ع ) رسيدم ، فرمود اشعاري در سوگواري حسين براي ما بخوان . وقتي شروع به خواندن نمودم صداي گريه حضرت برخاست ، من مي خواندم و آن عزيز مي گريست ، چندان كه صداي گريه از خانه برخاست .
بعد از آن كه اشعار را تمام كردم ، امام (ع ) در فضليت و ثواب مرثيه و گرياندن مردم بر امام (21) حسين (ع ) مطالبي بيان فرمود و نيز از آن جناب است كه فرمود: "گريستن و بي تابي كردن در هيچ مصيبتي شايسته (22) نيست مگر در مصيبت حسين بن علي ، كه ثواب و جزايي گرانمايه دارد.
باقرالعلوم ، امام پنجم (ع ) به محمد بن مسلم كه يكي از اصحاب بزرگ او است فرمود: "به شيعيان ما بگوييد كه به زيارت مرقد حسين بروند، زيرا بر هر شخص باايماني كه (23) به امامت ما معترف است ، زيارت قبر اباعبدالله لازم مي باشد.
امام صادق (ع ) مي فرمايد: "ان زيارة الحسين عليه السلام افضل ما يكون من الاعمال . (24) همانا زيارت حسين (ع ) از هر عمل پسنديده اي ارزش و فضيلتش بيشتر است .
زيرا كه اين زيارت در حقيقت مدرسه بزرگ و عظيم است كه به جهانيان درس ايمان و عمل صالح مي دهد و گويي روح را به سوي ملكوت خوبيها و پاكدامنيها و فداكاريها پرواز مي دهد. هر چند عزاداري و گريه بر مصايب حسين بن علي (ع )، و مشرف شدن به زيارت قبرش و بازنماياندن تاريخ پرشكوه و حماسه ساز كربلايش ارزش و معياري والا دارد، لكن بايد دانست كه نبايد تنها به اين زيارتها و گريه ها و غم گساريدن اكتفا كرد، بلكه همه اين تظاهرات ، فلسفه دين داري ، فداكاري و حمايت از قوانين آسماني را به ما گوشزد مي نمايد، و هدف هم جز اين نيست ، و نياز بزرگ ما از درگاه حسيني آموختن انسانيت و خالي بودن دل از هر چه غير از خداست مي باشد، و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضيه بپردازيم ، هدف مقدس حسيني به فراموشي مي گرايد.


اخلاق و رفتار امام حسين (ع )
با نگاهي اجمالي به 56سال زندگي سراسر خداخواهي و خداجويي حسين (ع )، درمي يابيم كه هماره وقت او به پاكدامني و بندگي و نشر رسالت احمدي و مفاهيم عميقي والاتر از درك و ديد ما گذشته است . اكنون مروري كوتاه به زواياي زندگاني آن عزيز، كه پيش روي ما است :
جنابش به نماز و نيايش با پروردگار و خواندن قرآن و دعا و استغفار علاقه بسياري و حتي در آخرين شب (25) داشت . گاهي در شبانه روز صدها ركعت نماز مي گزاشت .
زندگي دست از نياز و دعا برنداشت ، و خوانده ايم كه از دشمنان مهلت خواست تا بتواند با خداي خويش به خلوت بنشيند. و فرمود: "خدا مي داند كه من نماز و تلاوت (26) قرآن و دعاي زياد و استغفار را دوست دارم (27) حضرتش بارها پياده به خانه كعبه شتافت و مراسم حج را برگزار كرد.
ابن اثير در كتاب "اسد الغابة " مي نويسد: "كان الحسين رضي الله عنه فاضلا كثير الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال (28) الخير جميعها. حسين (ع ) بسيار روزه مي گرفت و نماز مي گزارد و به حج مي رفت و صدقه مي داد و همه كارهاي پسنديده را انجام مي داد.
شخصيت حسين بن علي (ع ) آنچنان بلند و دور از دسترس و پرشكوه بود كه وقتي با برادرش امام مجتبي (ع ) پياده به كعبه مي رفتند، همه بزرگان و شخصيتهاي اسلامي به (29) احترامشان از مركب پياده شده ، همراه آنان راه مي پيمودند.
احترامي كه جامعه براي حسين (ع ) قائل بود، بدان جهت بود كه او با مردم زندگي مي كرد - از مردم و معاشرتشان كناره نمي جست - با جان جامعه هماهنگ بود، چونان ديگران از مواهب و مصائب يك اجتماع برخوردار بود، و بالاتر از همه ايمان بي تزلزل او به خداوند، او را غم خوار و ياور مردم ساخته بود.
و گرنه ، او نه كاخهاي مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ، و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمي بستند، و حرم رسول الله (ص ) را براي او خلوت نمي كردند... اين روايت يك نمونه از اخلاق اجتماعي اوست ، بخوانيم :
روزي از محلي عبور مي فرمود، عده اي از فقرا بر عباهاي پهن شده شان نشسته بودند و نان پاره هاي خشكي مي خوردند، امام حسين (ع ) مي گذشت كه تعارفش كردند و او هم پذيرفت ، نشست و تناول فرمود و آن گاه بيان داشت : "ان الله لا يحب المتكبرين "، خداوند متكبران را دوست نمي دارد. (30)
پس فرمود: "من دعوت شما را اجابت كردم ، شما هم دعوت مرا اجابت كنيد. 
آنها هم دعوت آن حضرت را پذيرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند. حضرت دستور داد و بدين ترتيب پذيرايي گرمي (31) هر چه در خانه موجود است به ضيافتشان بياورند، از آنان به عمل آمد، و نيز درس تواضع و انسان دوستي را با عمل خويش به جامعه آموخت .
شعيب بن عبدالرحمن خزاعي مي گويد: "چون حسين بن علي (ع ) به شهادت رسيد، بر پشت مباركش آثار پينه مشاهده كردند، علتش را از امام زين العابدين (ع ) پرسيدند، فرمود اين پينه ها اثر كيسه هاي غذايي است كه پدرم شبها به دوش مي كشيد و به خانه (32) زنهاي شوهرمرده و كودكان يتيم و فقرا مي رسانيد.
علائلي در كتاب "سمو المعني " مي نويسد:
"ما در تاريخ انسان به مردان بزرگي برخورد مي كنيم كه هر كدام در جبهه و جهتي عظمت و بزرگي خويش را جهان گير ساخته اند، يكي در شجاعت ، ديگري در زهد، آن ديگري در سخاوت ، و... اما شكوه و بزرگي امام حسين (ع ) حجم عظيمي است كه ابعاد بي نهايتش هر يك مشخص كننده يك عظمت فراز تاريخ است ، گويا او جامع همه (33) والاييها و فرازمنديها است .
آري ، مردي كه وارث بي كرانگي نبوت محمدي است ، مردي كه وارث عظمت عدل و مروت پدري چون حضرت علي (ع ) است و وارث جلال و درخشندگي فضيلت مادري چون حضرت فاطمه (س ) است ، چگونه نمونه برتر و والاي عظمت انسان و نشانه آشكار فضيلتهاي خدايي نباشد. درود ما بر او باد كه بايد او را سمبل اعمال و كردارمان قرار دهيم .
امام حسين (ع ) و حكايت زيستن و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد كردارش نه تنها نمونه يك بزرگ مرد تاريخ را براي ما مجسم مي سازد، بلكه او با همه خويشتن ، آيينه تمام نماي فضيلتها، بزرگ منشيها، فداكاريها، جان بازيها، خداخواهيها وخداجوييها مي باشد، او به تنهايي مي تواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشريت را ضامن گردد. بودن و رفتنش ، معنويت و فضيلتهاي انسان را ارجمند نمود.

پي نوشتها:

در سال و ماه و روز ولادت امام حسين (ع ) اقوال ديگري هم گفته شده است ، ولي (1)
ما قول مشهور بين شيعه را نقل كرديم . ر. به . ك . اعلام الوري طبرسي ، ص .213
احتمال دارد منظور از اسما، دختر يزيد بن سكن انصاري باشد. ر. به . ك . اعيان (2)
الشيعه ، جزء ,11 ص .167
امالي شيخ طوسي ، ج 1، ص .377 (3)
شبر بر وزن حسن ، و شبير بر وزن حسين ، و مبشر بر وزن محسن ، نام پسران هارون (4)
بوده است و پيغمبر اسلام (ص ) فرزندان خود حسن و حسين و محسن را به اين سه نام
ناميده است - تاج العروس ، ج 3، ص ,389 اين سه كلمه در زبان عبري همان معني را
دارد كه حسن و حسين و محسن در زبان عربي دارد - لسان العرب ، ج ,66 ص .60
معاني الاخبار، ص .57 (5)
در منابع اسلامي درباره عقيقه سفارش فراوان شده و براي سلامتي فرزند بسيار (6)
مؤثر دانسته شده است . ر. به . ك . وسائل الشيعه ، ج ,15 ص 143به بعد.
كافي ، ج 6، ص .33 (7)
مقتل خوارزمي ، ج 1، ص 146- كمال الدين صدوق ، ص .152 (8)
سنن ترمذي ، ج 5، ص .323 (9)
ذخائر العقبي ، ص .122 (10)
الاصابه ، ج ,11 ص .30 (11)
سنن ترمذي ، ج 5، ص 324- در اين قسمت رواياتي كه در كتابهاي اهل تسنن آمده (12)
است نقل شد تا براي آنها هم سنديت داشته باشد.
الاصابه ، ج 1، ص .333 (13)
تذكرة الخواص ابن جوزي ، ص 34- الاصابه ، ج 1، ص ,333 آن طور كه بعضي از (14)
مورخين گفته اند اين موضوع تقريبا در سن ده سالگي امام حسين (ع ) اتفاق افتاده
است .
ارشاد مفيد، ص .173 (15)
رجال كشي ، ص 94- كشف الغمة ، ج 2، ص .206 (16)
مقتل خوارزمي ، ج 1، ص 184- لهوف ، ص .20 (17)
روز هشتم ماه ذيحجه مستحب است كه حاجيها به "مني " بروند، و در آن زمان به (18)
اين حكم استحبابي عمل مي كردند، ولي در زمان ما مرسوم شده است كه از روز هشتم
يكسره به عرفات مي روند.
كامل الزيارات ، ص 68به بعد - مشير الاحزان ، ص 9. (19)
لهوف ، ص .53 (20)
كامل الزيارات ، ص .105 (21)
كامل الزيارات ، ص .101 (22)
كامل الزيارات ، ص .121 (23)
كامل الزيارات ، ص .147 (24)
عقد الفريد، ج 3، ص .143 (25)
ارشاد مفيد، ص .214 (26)
مناقب ابن شهرآشوب ، ج 3، ص 224- اسد الغابة ، ج 2، ص .20 (27)
اسد الغابة ، ج 2، ص .20 (28)
ذكري الحسين ، ج 1، ص ,152 به نقل از رياض الجنان ، چاپ بمبك ي ، ص 241- (29)
انساب الاشراف .
سوره نحل ، آيه .22 (30)
تفسير عياشي ، ج 2، ص .257 (31)
مناقب ، ج 2، ص .222 (32)
از كتاب سمو المعني ، ص 104به بعد، نقل به معني شده است . (33)

برچسب‌ها: امام حسینزندگی نامه حسین(ع)زندگی نامه امام حسین (ع)

تاريخ : سه شنبه 28 مهر 1389 | 19:26 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |
تاريخ : دو شنبه 13 مهر 1398 | 17:58 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |
تاريخ : دو شنبه 13 مهر 1398 | 17:53 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |
تاريخ : پنج شنبه 9 مهر 1398 | 16:48 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |
تاريخ : یک شنبه 5 مهر 1398 | 17:42 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

برای دانلود اینجا کلیک کنید


موضوعات مرتبط: مطالب آموزشي
برچسب‌ها: اموزش ریاضی نهم

تاريخ : یک شنبه 5 مهر 1398 | 17:27 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 برای دانلود اینجا کلیک کنید


موضوعات مرتبط: مطالب آموزشي
برچسب‌ها: اموزش ساخت الکتروسکوپالکتروسکوپساخت الکتروسکوپ

تاريخ : یک شنبه 5 مهر 1398 | 17:4 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |
تاريخ : یک شنبه 5 مهر 1398 | 16:44 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |
تاريخ : جمعه 3 مهر 1398 | 11:39 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 1ـ چيست آن گرد گنبد بي در                           پــوست  در  پـوست گـــرد يكديگـــــر

 

 هر كه بگشايد  اين  معمّا  را                           رخش   از   آب   ديده  گــــــــردد  تر



2ـ يك معمّا از  تو  پرسم  اي حكيم  پر هنر          كاندر اين صحرا بديدم يك عجايب جانور

مورچشم و ماردم كركس پر و عقرب شكم           پاي  او مانند ارّه شير سينه اسب‌سر



3ـ آن چيست  كه  آن  را  نخورد  هرگز  زن          گر  مـرد خورد  قوي  شود   او را   تن

    نرم است و لطيف است ولي در خوردن           نه لب به  تكان آيد و  نه دل  نه دهـن



4ـ آن چيست   كه  در  برگ   پناهي   دارد          رخت  سيه  و  سبز   كلاهــي  دارد

   پوستش بكنند و   سينه‌اش  چاك دهند           من در عجبم كاين چه  گناهــي دارد



5ـ چيست   آن گل   كه رسته   بر لب جو           قطرة    ژاله‌اي   چكيـــده     بر    او

   صورتش     شكل      صورت     انسان            مظهر  عشق    و     رونــق   بستان 

                                                      لطفا نظر بگذارید


برچسب‌ها: چیستانچیست انمعما

تاريخ : شنبه 7 شهريور 1398 | 15:8 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 ر آغاز هر نامه نام خداست              که بی نام او نامه یکسر خطاست           

 

2- به نام خالق پیداوپنهان                       که پیدا و نهان داند به یکسان    

 3- به نام خداوند  دادار  پاک                     پدید آور آدم ازآب وخاک

4 - به نام خداوند جان وخرد                      کزین برتر اندیشه برنگذرد

 5- به نام خدایی که برذات وی                   محال است هرگز بردعقل،پی

 



تاريخ : شنبه 7 شهريور 1398 | 15:6 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

تنظیم (Config) کردن مودم های TP-Link

فرستادن به ایمیلچاپمشاهده در قالب PDF

برای انجام این کار ابتدا پنجره مرورگر خود را باز کنید(...,Intenet Explorer,FireFox) و در قسمت Address Bar این پنجره IP مودم که 192.168.1.1 می باشد را بدون .www و com. وارد کرده و Enter را بفشارید،شکل زیر:

پنجره ای با نام Windows Security باز میشود و از شما نام کاربری User Name و کلمه عبور Password میخواهد که می بایست برای هردو کلمه admin را با حروف کوچک وارد کنید:

پنجره تنظیمات مودم TP-Link باز میشود،شکل زیر:

حال به قسمت Interface Setup بروید:

در این قسمت می بایست با تغییر مقدار Virtual Circuit یعنی تغییر PVC0 به دیگر اعداد،VPI و VCI سرویس خود را تنظیم کنید.شکل زیر:
نکته : مقادیر VPI و VCI زمانیکه رانژه شما اعلام میشود همراه با نام کاربری و کلمه عبور در اختیارتان قرار می گیرد.

در قسمت ISP شما باید مودم خود را به دلخواه یا در حالت PPPoA/PPPoE و یا در حالت Bridge Mode قرار دهید که تفاوت این دو را باهم مرور خواهیم کرد:
PPPoA/PPPoE : در این حالت شما نام کاربری و کلمه عبور را وارد مودم می کنید که با اینکار مودم شما Auto Connect میشود،به این معنی که کامپیوتر شما پس از روشن شدن به صورت اتوماتیک به اینترنت متصل شده و نیازی به ساخت کانکشن نمی باشد.
Bridge Mode : برخلاف حالت قبل با انتخاب ابن گزینه مودم از شما نام کاربری و کلمه عبور را نمیخواهد اما می بایست برای متصل شدن به اینترنت یک کانکشن بسازبد.
حال به بررسی هر دو حالت می پردازیم.
همانظور که در شکل زیر مشاهده میکنید در حالت Bridge Mode تنظیمات به پایان میرسد و شما می بایست کلید Save را برای ذخیره تنظیمات بفشارید:

اما در حالت PPPoA/PPPoE پنجره ای برای وارد کردن نام کاربری و کلمه عبور باز میشود که شما می بایست نام کاربری و کلمه عبوری که در اختیارتان قرار گرفته شده را وارد نمایید:

سایر تنظیمات را در همان حالت پیش فرض میگذاریم و در نهایت کلید Save را میفشاریم،شکل زیر:

 

برچسب‌ها: confingمودمتنظیم

تاريخ : سه شنبه 20 مرداد 1398 | 12:2 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |
تاريخ : سه شنبه 30 تير 1398 | 19:49 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 

آموزش هیپنوتیزم

تعلق و وابستگي به جسمانيت وعادت کردن به آن ، دليل بسياري از مشکلات روحي يا حتي از دست دادن لذتهاي بي نهايتي است که خداوند امکان تجربه آن را به بشر داده است ...لذا اولين مرحله و گام در رسيدن به عالم آرامش و در واقع رسيدن به او ، رها شدن از جسم و قطع تعلقات است .
مقاله زير آموزش ساده ترين نوع خود هيپنوتيزم به عنوان Relaxation ، مقدمه اي براي کنترل ذهن ، راز اصلي تمرکز قوا و حذف تنشهاي غير ضروري و زيانبار بدن است . 


مراحل يازده گانه:

1 - شروع خواب مصنوعي: مکاني ساکت و دنج پيدا کنيد ، آرام روي صندلي اي راحت بنشينيد و يا در جايي نرم دراز بکشيد (گذاشتن موسيقي اي آرام يا صداي طبيعت مي تواند کيفيت کار را بهتر کند). سپس چشمها را بسته و از 10 تا 1 به صورت معکوس بشماريد به طوريکه شماره ها يک در ميان با دم و بازدم تنظيم شوند ، مثلا با شماره 10 ،نفسي عميق بکشيد و 15 ثانيه نگهداريد سپس با شماره 9 بيرون دهيد و همينطور الي آخر. . . در ضمن تصور کنيد لحظه به لحظه و با هر شماره بدن شما سنگينتر مي شود.

2 - رها سازي پاها: ابتدا پاي راست خود را از انگشتانش تا کمر(يا تا زانو)در ذهن مجسم کنيد . آن را احساس کنيد و در ذهن خود تصور کنيد که تمام اجزاي آن مثل خمير شل ، گرم و سنگين شود ؛ سنگين سنگين ،اين کلمه را 5 بار تکرار کنيد ؛ وارد جزئيات شويد و سعي کنيد به ترتيب عمل کنيد يعني به خود القا کنيد که پاي راستتان تا کمر از نوک انگشتان ، پاشنه پا ، کف پا، ساق پا، ران و... همه و همه شل ، سنگين و گرم شده اند بعد همينطور پاي چپ(براي اينکار مي توانيد در ذهن خود 5 بار به پاهايتان دستور بدهيد که آرام سنگين و گرم شو و بگوييد لحظه به لحظه پاهايم گرمتر و سنگينتر و شل تر مي شوند . احساس سه کلمهً گرم ، سنگين و شل را مدام در ذهن خود تکرار کنيد .)

3 - رها سازي تنه: يک نفس نيمه عميق و آرام بکشيد و همه بدنتان را رها کنيد.حالا عضلات شکم ، سينه ، سرسينه ها و پهلوها را رها کنيد ؛ تصور کنيد تمام قسمتهاي بدنتان شل شده اند لذا اين قسمتها را ، راحت ، آسوده ، شل ، سنگين و گرم شده باور کنيد ، مي توانيد 5 بار ذهني بگوييد از کمر تا کتفم شل و سنگين شده و لحظه به لحظه گرمتر و شل تر و روانتر مي شود .(به تصوير کشيدن اجزاء بدن در ذهن به صورت ماده اي مثل خمير يا هر ماده اي که در حال وارفتن و روان شدن باشد بسيار کمکتان مي کند)

4 - رها سازي دستها: منظور ، قسمت مچ دست تا انگشتان مي باشد ؛ پس ابتدا دست راست و سپس چپ خود را رها و شل کنيد ،دقيقا مانند مراحل قبل ؛يعني تصورکنيد تمام اجزاي دست مورد نظر شل و سنگين شده .بهتر است از نوک انگشتان شروع کنيد و 5 بار به خود بگوييد دست چپم شل و سنگين شده است ،آرام و رها .

5 - رها سازي کتفها و بازوها: کتفها و بازوهايتان را شل ، سنگين و بدون هيچ انقباضي قرار دهيد (همانطور که با اعضاي قبلي رفتار کرديد) ، مي توانيد تصور کنيد همينطور که بازوهاي شما سنگين، شل و گرم مي شوند به تدريج مثل خميري نرم ، روان به سوي پاهايتان در جريان است . 

6 - رها سازي سر: حال نوبت عضلات گردن ، فک ، چانه ، صورت ، لبها ، گونه ها ، پيشاني ، گوشها ، ماهيچه هاي زير چشم و موها رسيده است .تصور کنيد اختيار اين قسمتها دست شما نيست و همه شان شل ، گرم ، سنگين و مايع شده اند ؛ رهايشان کنيد و در ذهن ببينيد صورتتان آرام و آسوده شل شده است . 

7 - چسباندن پلکها: اکنون تصور کنيد پلکهايتان شديداً به هم چسبيده اند ، يعني تصور کنيد آنها را با قويترين چسب دنيا به هم چسبانده اند و شما در ذهن خود مجسم کنيد که نمي توانيد چشمهايتانرا باز کنيد آرام آرام عضلات صورت را شل کرده و رهايشان کنيد . 

8 - پاکسازي آلودگيها: در اين مرحله در ذهن و خيال خود تصور کنيد هوايي زلال و شفاف (ترجيحا قابل رويت) به درون ريه هايتان مي فرستيد به طوريکه اين هوا علاوه بر ريه ها ، به تمام سلولها و اتمهاي اجزاي ديگربدن نيز وارد شده و همه عضلات داخلي و ماهيچه ها و مغزتان را پاک پاک پاک ، صاف و زلال و شفاف مي کند و به همين دليل هواي وارد شده سياه رنگ مي شود ؛ پس در بازدم ، آن رنگ سياه که در واقع بيماريها ، نقطه ضعفها ، ناراحتي ها و مشکلاتتان است بيرون مي رود . اين تنفس شامل دم پاک و بازدم سياه رنگ را مرتب تکرار کنيد و تصور کنيد که با بيرون رفتن تنشها و بيماريها به صورت دود سياه ، لحظه به لحظه شادابتر و سرحالتر مي شويد و رفته رفته رنگ سِاه بازدمها نيز کمتر مي شود تا آنجا که هم دم و هم بازدمتان زلال و شفاف و پاک مي شوند و در واقع تمام سلولهاي بدنتان را پاک و تميز و جوانتر شده مي بينيد .

9 - افزايش کيفيت آرامش: تصور کنيد کنار دريا در ساحلي بسيار زيبا يا کنار رودخانه اي جنگلي يا در باغي سرسبز و آرام يا روي تشکي نرم و لطيف يا قايقي راحت در وسط اقيانوسي آرام زير گرماي مطلوب خورشيد ونسيم خنک پرطراوتي(و خلاصه هر مکان و فضاي آرامشبخشي که بودن در آنجا را دوست داريد )دراز کشيده ايد ؛ احساس کنيد که نسيم دريا يا صداي آب شما را آرام و آرامتر مي کند ، خورشيد به صورت حرارتي مطبوع بر شما مي تابد و بدنتان را نوازش و گرم مي کند . حالا در ذهن بگوييد لحظه به لحظه آرامتر مي شوم ، دستهايم ، پاهايم ،کمرم ،سينه ام ،شکمم ،عضلات صورتم همه سنگين و سنگين تر مي شوند .دست چپم ، سنگين شده سنگين سنگين ، دست راستم شل و آرام شده سنگين سنگين ، گرم گرم ؛ هر نفسي که مي کشم مشکلات ، تنشها ،بيماريها و انقباضها از بدنم حذف ميشود و من آرام و راحتم ، پاهايم ، سينه ام و سرم سنگين و گرمند ، من راحتم من آرامم . در اوج نشاط وآرامش ، آسوده و راحت ، رها و آزاد و شاد و اميدوار .(دقت کنيد که تکرار اين کلمات و تصور کردن دوباره اجزاي بدن به صورتي آرام در افزايش کيفت آرامش شما بسيار مهم است).

10 - تلقين خواسته ها: اين مرحله ، مرحله تلقين دقيقتر آمال است ؛ هر چه مي خواهيد و هر آرزوئي که داريد به صورت جمله اي کوتاه در ذهن خود بيان کنيد مثلا بگوئيد من هر لحظه به لحظه و روز به روز از هر لحاظ بهتر مي شوم يا من در درسها يا کارم موفق هستم ،يا من ثروتمندم ،يا من سالمم . حتما اين جملات را به زبان حال (نه اينکه از اين به بعد مي خواهم باشم)و با ساختاري مثبت بيان کنيد (ا زکلمات منفي و کلمه نه خودداري کنيد) . جملات را چندين بار تکرار کنيد و تصور کنيد که به هدف خود رسيده ايد .دوستان را ببينيد که برايتان شادماني مي کنند ، صداها را بشنويد که به شما تبريک مي گويند ، افراد و دوستان شما را در بغل کرده مي بوسند و موفقيتتان را تبريک ميگويند ، احساس بسيار بسيار خوبي داريد .خوش به حالتان.

11 - بيدار شدن از خواب مصنوعي: آرام آرام از 1 تا 10 بشماريد ، با هر شماره تنفس را تندتر کنيد کوتاه و سريع ، و به خود بگوييد وقتي به 10 رسيدم چشمهايم را باز مي کنم ، شاداب و سر حالم ، کاملا با نشاط و سرحال ، خوشحال و پر انرژي . انگشتان پاي راست را تکان بدهيد ، آنگاه انگشتان پاي چپ ،ساق پاي راست و ساق پاي چپ ؛رانها را به حرکت درآوريد ؛ پاها را بالا بياوريد ؛ دستهايتان را تکان دهيد ؛ گردنتان و عضلات صورت را منقبض کنيد ، تکان بخوريد ، شاد و سر حال چشمها را باز کنيد و بعد از 30 ثانيه بنشينيد با اين عمل شما امواج آلفا مغز خود را فعال مي کنيد .( تذکر مهم اينکه در مرحله 11 حتما با تلقين معکوس ، حالت سنگيني و کرختي بدنتان را حذف کنيد مثلا بگوييد پاي چپم سبک شده ، دمايش عاليست و راحتم ، همچنين حتما تلقين کنيد من بعد از بيداري شاد و سرحال و پر انرژي مي شوم ، تمام اعضاي بدنم در حالت عادي راحتتر و پر انرژي اند.)


نکاتي بيشتر:

_ تقسيم کردن بدن به اجزاي بيشتربدين منظور است که عمل تن آرامي به آساني امکانپذير شود .زيرا مغز فرمانهاي جزئي را سريعتر از فرمانهاي کلي به اجرا مي گذارد . پس بدن خود را قسمت به قسمت شل کنيد تا به مرحله مفيد و موثر تن آرامي برسيد.

_ مثالها ، ترتيب و جملاتي که در اين مراحل آورده شده بود بي شک ثابت نيستند ؛ بخصوص در مراحل 8 ،9 و 10 تا آنجا که مي توانيد قوه تخيلتان را به کار بگيرد .طبيعتا پس از انجام يکي دو بار مي توانيد متناسب سيستم روحي ، جسمي و نيازهاي خود آنها را تغيير دهيد و سعي کنيد تمام مراحل را براي خود سفارشي(Customize)کنيد .

_ با توجه به تکنيکهاي NAC (علم تداعي عصبي شرطي ) در ابتداي مرحله 11 که شروع به برگشت به حالت عادي مي کنيد در ذهن خود تصور کنيد مثلا دست چپتان را مشت کرده ايد . بعدها در مواقع ضروري ، هر وقت و هر جا ، در جمع ، ماشين و محيطي شلوغ يا پرتنش که شما اين کار يعني مشت کردن دست چپتان را انجام دهيد و چشمهايتان را ببنديد ، بلافاصله احساس آرامش مي کنيد و امواج آلفا ، مغز شما را شاد مي کنند.

_ در ضمن ذکر اين نکته نيز لازم است که منظور از گفتن فلان جمله در مراحل مذکور آن نيست که آنها را به زبان بياوريد بلکه بايد طوري بيان و احساس شود که کل وجود شما جملات مورد نظر را فرياد کند.

_ مي توانيد جملات مورد نظر را با تنظيم زمانبندي مناسب ،همراه موسيقي اي ملايم بر روي يک نوار کاست ذخيره کرده و از آن در حين انجام دادن مراحل استفاده کنيد .

_ مسلما رفتن به حالت Relaxation و اعمال مشابه براي عوض کردن اجتماع يا آدمهاي اطرافتان نيست بلکه روشي است تا شما را با روحتان آشتي دهد و قدرتهاي نامتناهي اي که خداوند متعال در اختيارتان قرار داده را به کنترل شما درآورد تا بوسيله آنها بتوانيد در برابر محيط ، موقعيتها ، فرصتها و افراد پيرامونتان بهترين تصميم و عکس العمل را به کا بنديد ...


موضوعات مرتبط: مطالب آموزشي
برچسب‌ها: اموزش

تاريخ : پنج شنبه 25 تير 1398 | 11:16 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 

چگونه در ماه رمضان لاغر شویم؟

برای لاغر شدن در ماه رمضان ، می توانید از دستورالعمل های اساسی زیر که برایتان آورده ایم استفاده کنید که به حفظ سلامتی و تندرستی بدن شما کمک بسیاری خواهد کرد.

 
شکی نیست که ماه رمضان یک ماه برای تقویت ذهن و روح و بدن می باشد ، اما خوردن بیش از حد غذاهای خوشمزه و رفتن به مهمانی ها و مهمانی گرفتن ها و زیاده روی در خوردن  ممکن است منجر به چاقی و اضافه وزن زیاد در بدن شود.
متاسفانه ، این بدان معنی است که با وجود پرهیز از خوردن غذا و نوشیدنی ها در بخشی از روز ، بسیاری از مردم تمایل دارند که این کمبود را در ساعات بین افطار تا سحر جبران کنند که این باعث اضافه وزن نامناسب در بدن می شود. 
با این حال ، برای لاغر شدن در ماه رمضان ، می توانید از دستورالعمل های اساسی زیر که برایتان آورده ایم استفاده کنید که به حفظ سلامتی و تندرستی بدن شما کمک بسیاری خواهد کرد.
 

اولین روش لاغری در ماه رمضان : کنترل کالری

بسیاری از مواد غذایی که برای وعده های غذایی ماه رمضان استفاده می شوند غنی ، چرب و پر از کالری هستند. ما در اینجا می گوییم که برای جلوگیری از غرق شدن در ظروف مملو از کالری و تمرکز کردن بر مواد غذایی سالم همراه با فعالیت های لازم برای افزایش سوخت و ساز بدن باعث می شود کالری اضافی در بدن ما سوخت شود. در ماه رمضان ما تمایل به مصرف غذای بیشتر داریم، اما به یاد داشته باشید ، این کار فواید سلامتی  به دست آمده در طول روز از روزه گرفتن را از بین می برد. 
به طور سنتی، خوردن غذاهای سبک مانند خرما و سوپ و ...بسیار مناسب می باشد که به سرعت هم قابل هضم می باشند و کالری کمتری دارند و به راحتی قابل سوخت می باشند .اما  متاسفانه، ما ازاین سنت پیروی نمی کنیم و مشتاق به خوردن وعده های غذایی سنگین در افطار هستیم.

 

دومین روش لاغری در ماه رمضان : کمک به سیستم گوارشی

این روزها برخی از رژیم های غذایی مدرن بسیار باب شده است که ضررات ناشی از آن بسیار است. پس چه بهتر که به جای بهره گیری از این گونه رژیم ها ، یک ماه رمضان را به عنوان زمانی برای رژیم غذایی و کمک به بهداشت بدن در نظر بگیریم .اما باید بدانیم که چگونه از این یک ماه آنچنان به طرز مناسبی استفاده کنیم که نه تنها با نخوردن غذاهای چرب و مضر به سیستم گوارشی کمک کنیم بلکه از این یک ماه برای از بین بردن اضافه وزن بدن هم استفاده کنیم. 
فکر می کنم که می توان از ماه رمضان به عنوان یک  زمان بسیار مناسب برای کمک به سیستم گوارش بدن و خوردن غذاهای سالم برای کمک به کاهش وزن و لاغری استفاده کرد .
 
 

سومین روش لاغری در ماه رمضان : غذای سحر

هنگامی که بدن ما احساس کمبود غذا می کند ، شروع به سوزاندن چربی های موجود برای تولید انرژی کرده، در نتیجه به کاهش وزن و لاغری کمک می کند. اما باید مراقب بود که این باعث از بین بردن پروتئین های بدن برای تولید انرژی نشود. گلوکزباید به طور مناسبی  در کبد و عضلات ذخیره شود ، و بعد از این مرحله است که چربی منبع بعدی برای تولید انرژی است. 
این است که  خوردن غذای سالم به هنگام سحر( قبل از سپیده دم ) بسیار ضروری است. بهتر است مواد غذایی تازه، سالم و بی خطر به هنگام سحر مصرف شوند  و همچنین خوردن غذاهای سبک مانند جو بسیار پیشنهاد می شود.
 

 

چهارمین روش لاغری در ماه رمضان : انجام تمرینات سبک

ثابت شده است که انجام ورزش های سبک در حالی که روزه هستیم می تواند به از بین بردن مواد سمی ذخیره شده در بدن کمک بسیاری کند. همچنین، هنگامی که ورزش می کنیم ، سطح اندورفین آزاد شده از بدن افزایش یافته و ما احساس سبکی  و هوشیاری می کنیم. انجام تمرینات یوگا قبل از افطار نیز می تواند کمک به آرام شدن بدن هم از نظر جسمی و هم از نظر معنوی کند.
 
 

پنجمین روش لاغری در ماه رمضان : خواب کافی داشته باشید

ایجاد توازن میان خوردن وعده های غذایی سالم از لحاظ پروتئین و کربوهیدرات و خوردن مواد غذایی تازه، سالم و بی خطر در کنار خواب کافی بسیارمهم است – چرا که داشتن خواب مناسب باعث می شود در طول روز احساس خستگی نکنید . اما در مقابل خوردن غذاهای سنگین و چرب باعث می شود که احساس سنگینی پیدا کنید و نتوانید به راحتی بخوابید و کمبود خواب خود یکی از علل ایجاد اضافه وزن می باشد.
 
 
 

ششمین روش لاغری در ماه رمضان : بستن قرارداد با خود

ماه رمضان یک فرصت بسیار عالی برای از بین بردن اضافی های بدن و کمک به سیستم سوخت و ساز بدن می باشد.پس از این ماه نه تنها برای بهره گیری از معنویات بلکه از جنبه ای دیگر برای کاهش وزن خود استفاده کنیم و در ذهن خود تجسم کنیم که یکی از اهداف ما از روزه گرفتن از بین بردن چربی های اضافی بدنمان می باشد و به جای آنکه با سفره ای رنگارنگ از انواع غذاها به هنگام افطار به سلامت بدن خود آسیب برسانیم این قرارداد را با خود ببندیم که ماه رمضان زمان کم کردن وزن می باشد و هیچگاه این قضیه را فراموش نکنیم. 
 
 

هفتمین روش لاغری در ماه رمضان : اجتناب از خوردن غذا در شب

در حالی که ماه مبارک رمضان زمان مناسبی برای گردهمایی های اجتماعی ودور هم جمع شدن های سرگرم کننده است، از این زمان می توان برای غذا خوردن در شب و یا گاهی اوقات در نیمه شب استفاده کرد که این بسیار بد می باشد چرا که قبل از سحر احساس سیری پیدا می کنیم  وبا معده ای پر زودتر به رختخواب می رویم و این باعث می شود متابولیسم بدن به خوبی انجام نشود و احساس تنبلی داشته باشیم و در طول روز نتوانیم حرکتی کنیم و این به اضافه وزن منجر می شود.
 

 

هشتمین روی لاغری در ماه رمضان : تهیه لیست مواد غذایی

اگر شما مسئول آماده سازی غذا برای افطار و سحر در منزل هستید  ، بهتر است یک لیست از اینکه چه مواد غذایی در این ماه نیاز دارید را تهیه کنید و سعی کنید در نهایت مواد غذایی تازه و سالم  از جمله انواع سبزیجات، گوشت بدون چربی و میوه را تهیه کرده و از چربی ها و شیرینی ها به دور باشید.
 
 

نهمین روش لاغری در ماه رمضان : دنبال کردن این هدف با دوستان

اگر شما به از دست دادن وزن و لاغری در ماه مبارک رمضان بسیار مصمم هستید، می توانید این هدف را با دوستان و آشنایان و دیگران به اشتراک بگذارید تا نه تنها برای رسیدن به این هدف انگیزه ای بیشتر پیدا کنید بلکه برای ماندن در این مسیر و حفظ آن به خود کمک بیشتری کنید و حداقل اینکه چون کار به صورت گروهی است به راحتی نتوانید آن را پشت گوش بیاندازید.
 
 
 

دهمین روش لاغری در ماه رمضان : نظارت داشتن بر وزن هر چند روز یکبار

اگر روزه گرفتن به درستی انجام شود ، روزه می تواند بلیطی برای سلامت بدن و سلامت روان باشد. داشتن یک طرح مناسب برای نظارت روی مصرف مواد غذایی و آنچه که می خوریم ، باعث ایجاد انگیزه در کمک به کاهش وزن و جلوگیری از اضافه وزن های نامناسب خواهد شد. 
بدون برنامه ریزی ، ممکن است شما در این ماه غرق در اهداف معنوی شده و از تمرکز بر روی وزن غافل شوید . ترفند این است که از این ماه برای یاد گیری به سالم غذا خوردن و حفظ نظم و انضباط در طول دوره روزه داری استفاده کنیم . 
 
این ها پیام های اساسی هستند که به غیر از روزه داری در پشت ماه مبارک رمضان گنجانده شده اند و ما باید از این همه ی فواید اطلاع داشته باشیم .
 
 


تاريخ : یک شنبه 14 تير 1398 | 11:46 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 مکان های دیدنی چهار محال و بختیاری + تصاویر

مکان های دیدنی چهار محال و بختیاری

 

سفر یکی از بهترین عادتهای ما ایرانی ها در گذران عید و شروع سال جدید است اما معمولا هرسال فقط جاده های شمال را طی می کنیم و سیل بیشماری از آدم ها را می سازیم که نه تنها طبیعت خزر را نابود می کنند، بلکه به هیچ کداممان هم خوش نمی گذرد!

 

به قول یکی از دوستان عید های شمال مثل روزهای عادی سال در تهران است. امسال ما برای شما پیشنهاد های جدیدی داریم.

 

مرکز چهار محال و بختیاری شهرکرد است. این استان با ۱۶٬۳۳۲ كیلومتر مربّع وسعت بیست و دومین استان کشور از نظر مساحت می‌باشد. استان چهارمحال و بختیاری از جمله مناطق كوهستانی فلات مرکزی ایران محسوب می‌شود و بین ۳۱ درجه و ۹ دقیقه تا ۳۲درجه و ۳۸ دقیقه عرض شمالی و ۴۹ درجه و ۳۰ دقیقه تا ۵۱ درجه و ۲۶ دقیقه طول شرقی گرینویچ قرار دارد. این استان از شمال و مشرق به استان اصفهان، از مغرب به استان خوزستان، از جنوب به استان کهگیلویه و بویراحمد و از سمت شمال غربی به استان لرستان محدود می‌شود.

 

استان چهارمحال وبختیاری از آنجاهایی است که یکبارهم که شده به آن سربزنید.دیدنی های چهارمحال وبختیاری عبارتند از:

 

تالاب های استان:

مکان های دیدنی چهار محال و بختیاری + تصاویر

 

تـالاب چـغاخـور:

مکان های دیدنی چهار محال و بختیاری + تصاویر

 

تـالاب چـغاخـور با مساحتی بیش از 2300 هكتار در دامنه ارتفاعات برآفتاب و كلار همچون نگینی می درخشد و هر ساله پذیرای انواع پرندگان مهاجر و بومی شامل انواع مرغابی ، حواصیل ، لك لك سفید ، خروس كولی و آبزیانی چون ماهی كپور و نوعی از ماهیان گورخری است . هوای مطبوع و چشم انداز های زیبایی كه در این مكان قرار دارد آن را در ردیف یكی از مهم ترین كانون های سیاحتی استان قرار داده است. این تالاب در مسیر شهركرد – ایذه (استان خوزستان) واقع شده و با شهركرد 60 كیلومتر فاصله دارد.

 

تالاب گندمان:

مکان های دیدنی چهار محال و بختیاری + تصاویر


تالاب گندمان به عنوان یكی از آبگیرهای حوزه آبریز آق بلاغ با فاصله‌ای نه‌چندان دور از تالاب چغاخور قرار گرفته است، به طوری كه بخشی از خورجی تالاب چغاخور به این تالاب سرازیر می‌شود. پوشش دایمی آب این تالاب در حدود 700 هكتار است. اطراف آن نیز همچون تالاب چغاخور پوشیده از مرغزاری زیباست كه معمولاً به عنوان مرتع غنی برای چرای احشام استفاده می‌شود. چشمه‌های اطراف تالاب علاوه بر آنكه مكان مناسبی برای گذران اوغات فراغت به شمار می‌آیند، آب تالاب را نیز تامین می‌كنند. از انواع پرندگان دایمی و مهاجری كه در تالاب شناسایی شده‌اند میتوان به انواع مرغابی‌ها، كوكر و آنقوت اشاره كرد.

 

از امكانات ویژه تفریحی و ورزشی اطراف تالاب، پرورش و نگهداری اسب و همچنین سواركاری در مرغزار پیرامون تالاب است.سنت پرورش اسب از زمانهای بسیار دور در این منطقه، بخصوص در بین قبایل بختیاری معمول بوده و نژاد ویژه‌ای به وجود آورده است كه آمیزه‌ای از نژاد بومی و عربی می‌باشد.

 

تالاب سولقان:

این تالاب زیبا و با شکوه در 70 کیلومتری شهرکرد در مسیر شهرکرد به ایذه قرار گرفته و دارای اکوسیستمهای زیبایی است حضور عشایر ومهاجرت و زیست پرندگان مهاجر و رویش گلهای رنگارنگ در برخی فصول سال زیبایی این مکان را چند برابر کرده.

 


چشمه های استان:

 

مکان های دیدنی چهار محال و بختیاری + تصاویر

چشمه دیمه:


چشمه دیمه در منطقه کوهرنگ در مجاورت روستایی به همین نام که اهالی آنرا به کیکاووس از قهرمانان شاهنامه نسبت می دهند قرار دارد این چشمه سر چشمه ی اصلی زاینده رود قبل ازایجاد تونل های کوهرنگ و در 12 کیلو متری چلگرد در مجاورت روستای دیمه واقع شده و تا مرکز استان 85 کیلو متر فاصله دارد.آب این چشمه از گواراترین آبهای جهان است و خواص درمانی نیز دارد،از جمله جلوگیری از پوسیدگی دندان و درمان سنگ کلیه .

 

این مکان به دلیل دارا بودن فضاهای سرسبز و خرم و راه دسترسی آسفالته و سرویس بهداشتی و سکوی نشیمن اطراف خود از دیر باز به عنوان یکی از تجمع گاه های ایلات و عشایر بختیاری و گردشگران شناخته شده است .

 

مناظر زیبا و چشمگیر و فضاسازی اطراف چشمه ، این مکان را در ردیف زیباترین گردشگاههای شهرستان کوهرنگ قرار داده است.

 

چشمه کوهرنگ:

مکان های دیدنی چهار محال و بختیاری + تصاویر


سر چشمه کوهرنگ با جریان آب بسیار زیاد از دامنه های زردكوه سرچشمه می گیرد و پس از گذر از پیچ و خم های فراوان به دریاچه سد كوهرنگ می ریزد و از تونل اول كوهرنگ وارد زاینده رود می شود. مناظر بسیار زیبای طبیعی اطراف چشمه و حضور عشایر در منطقه، زیبایی آنرا دوچندان كرده است.


چشمه برم:

جوشش چشمه های مصفای برم در مرکز شهر لردگان گردشگاهی با همین نام را به وجود آورده است . این چشمه علاوه بر تامین آب کشاورزی یکی از سر شاخه های کارون به حساب می آید و چشم انداز زیبایی را برای شهر لردگان به وجود آورده است . اطراف این چشمه به صورت پارکی جهت تفریحی وتفرج وگذراندن اوقات فراغت اهالی شهر و گردشگران فضای سبز فراهم آمده است.

 

چشمه مولا و سرداب:

چشمه مولا و چشمه سرداب با فاصله نسبتا نزدیك به هم، به ترتیب در مجاورت روستای آلیكوه و رستم آباد از توابع شهرستان اردل، از چشم اندازها و مناظر بسیار زیبایی برخوردارند و هر روز به ویژه روزهای تعطیل پذیرای صدها گردشگر و مسافر از نقاط مختلف می باشند. فاصله این نقاط تا شهركرد حدود 120 كیلومتر می باشد.

 

چشمه سیاسرد :

چشمه سیاسرد در 5 كیلومتری شهر بروجن قرار گرفته است. هوای خنك و مطبوع و درختان زیبا و كهنسال اطراف این چشمه مكانی بسیار زیبا برای تفرج و استراحت ساكنین شهر بروجن و سایر گردشگران به وجود آورده است؛ به طوری كه همه روزه و به ویژه در روزهای تعطیل، این مكان شاهد گشت و گذار تعداد زیادی از مسافران و گردشگران می باشد. فضاسازی های مناسب و سهل الوصول بودن، میل به بازدید از این گردشگاه را دوچندان كرده است.

 

مناطق حفاظت شده:

 

مکان های دیدنی چهار محال و بختیاری + تصاویر

 

تنگ صیاد:

این منطقه 21600 هکتار مساحت دارد و پارک ملی تنگ صیاد را با وسعتی معادل 5400 هکتار در دل خود جای داده است دستیابی به منطقه از طریق محور شهرکرد-اصفهان میسر است تنگ صیاد بعلت داشتن تپه ماهورهای وسیع زیستگاه مناسبی جهت گونه قوچ و میش است کوهستانهای جنوب منطقه دارای صخره های صعب العبور است و زیستگاه پلنگ کل و بز می باشد از دیگر جانوران منطقه می توان گرگ-روباه-شغال-کفتار-کبک دریکبک چیل-تهو و عقاب را نام برد.

 

سبز کوه:

این مـنطـقه ی زیبا با وسعتی در حدود 62000 هکتار در ســه شهرستان بروجن، لردگان و عمدتا اردل واقع است . و دارای اکوسیستم های ویژه و و چشم اندازهای طبیعی و مرتعی و جنگلی و کوهستانی می باشد آبشارهای پر آب چون تنگ زندان زیبایی منطقه را دو چندان کرده است این منطقه دارای سه نوع آب و هوا است که به تبع آن جانورانی چون پلنگ ،خرس قهوه ای،سنجاب بلوطهای غرب ایران،کل،بز و کبک دری در این منطقه زندگی می کنند.

 

آبشار های استان:

آبشار دره عشق: آبشار دره عشق در منطقه مشایخ شهرستان اردل مجاور روستای دره عشق و در 130 کیلو متری شهرکرد قرار دارد، این آبشار با سرعت زیاد از دل کوه بیرون می جهد و یکصد متر ارتفاع دارد و در کنار این آبشار رود کارون به آرامی جاری است و در ترکیب با انارستان و شالیزارهای روستای دره عشق و دورک اناری فضای شگفت انگیزی را بوجود آورده است.

 

آبشار آتشگاه:

این آبشار در یكصد و نود كیلومتری شهركرد و چهل كیلومتری شهر لردگان بعد از روستای میلاس و سردشت در دره ای روح افزا و دلگشا به طول دو كیلومتر در بالا دست روستای كوچك آتشگاه قرار گرفته است روستای آتشگاه که خاطرات سرداران ایلامی را به یاد می آورد دره ای تنگ و زیبا با خصوصیات بکر و طبیعی است در میان دره نهر خروشانی جاری است و سنگهای آهکی و گچی و درختان کهن سال گردو چنار و بلوط و زبان گنجشک پیرامون آنرا فرا گرفته، مسیر این آبشار از سرچشمه تا اتصال به رود خانه خرسان و فضای سرسبز و بی نظیری از انواع درختان و گیاهان جنگلی فرا گرفته است. شیب زیاد و پستی و بلندی های دره بطول 3 کیلو متر ، آبشار های متعدد كوچك و بزرگی را ایجاد كرده است که در فاصله 200 متری 2 آبشار بزرگ خود نمایی می کنند پیوند عناصر زیبای طبیعی چون دره ، سبزه زار و اقلیم مناسب ، فضای بسیار فرح بخشی را جهت تفرج و گشت و گذار در این مكان فراهم می آورد. سراسر بهار و تابستان این آبشار قابل مشاهده است.


آبشار تونل کوهرنگ:

این تونل در سال 1322 جهت انتقال قسمتی از آب چشمه کوهرنگ و چشمه های مجاور به زاینده رود در چلگرد ساخته شد.تلاش برای انتقال آب به ازمنه بسیار دور بر می گردد . در دوران صفویان تلاش برای ایجاد شکاف در کوه کارکنان وانتقال آب ، راه به جایی نبرد . آثار این تلاش و شکاف هنوز بر پیکره ی کوه کارکنان پیداست.

 

پارکهای جنگلی استان:

 

مکان های دیدنی چهار محال و بختیاری + تصاویر

پارک جنگلی پروز:

در 50 كیلومتری لردگان، گردشگاه زیبای پروز با طبیعت بهشتی خود در امتداد دره ای سرسبز قرار گرفته است. فضای دنج و خلوت، سایه سار درختان بلند و قد كشیده این پارك، چشمه های زلال متعدد، به علاوه شالیزارهای پراكنده و درختان جنگلی اطراف، تصویری زیبا از طبیعت خداوندی را جلو چشم هر بیننده ای به نمایش می گذارد. به طوری كه كمتر گردشگر و بازدید كننده ای است كه با یك بار دیدن، میل بازدید مجدد در دلش موج نزند.

 

غار های استان:

 

غار یخی چما:

در فاصله 25 كیلومتری چلگرد در نزدیكی روستای شیخ علیخان، یكی از نادرترین و اعجاب انگیزترین غارهای منطقه به نام غار یخی چما با قندیل های فراوان یخی واقع شده است. از زیر یخ های این غار، چشمه ای با آب سرد در جریان است كه نهایتا به سد كوهرنگ می ریزد. قرار گرفتن در دره های عمیق و انباشت حجم برف های چندین ساله در این مكان سبب شده قندیل های یخ و توده های عظیم برف به صورت دائمی و در تمام فصول سال باقی بمانند.

 

غار سراب:

 

مکان های دیدنی چهار محال و بختیاری + تصاویر

غار سراب در 56 كیلومتری جنوب غربی شهركرد و حدود 7 كیلومتری شهر باباحیدر در مسیر دره ای زیبا، در مجاورت روستای امیدآباد قرار گرفته است. این غار شگفت انگیز دو دهانه دارد و به دلیل وجود موانع طبیعی بیش از 600 متر از آن قابل دسترسی نیست. از یكی از دهانه های غار، آبی خروشان و خنك بیرون می آید. ارتفاع سقف غار در بعضی از نقاط به 15 متر می رسد. در دالان طویل غار قندیل های آهكی زیبا به وفور وجود دارد.



غار خراجی:

در حد فاصل روستای شمس آباد به خراجی که تنگ خراجی نامیده میشود تعدادی غار و پناهگاه سنگی وجود دارد که آثار متعلق به ادوار پالئولتیک در آنها شناسایی شده است.

 

حاشیه رودخانه کارون:

بیشتر مساحت استان چهار محال و بختیاری را سر چشمه های کارون تشکیل می دهند که از اتصال سر شاخه های فرعی و اصلی مانند آبهای کوهرنگ-بازفت-کیار-ونک و رود خانه های مار بره -خرسان-آقبلاق-سولگان وسمیرم به وجود آمده و از مرکز تا جنوب و غرب منطقه را در بر میگیرد.

 

حاشیه رودخانه زاینده رود:

مکان های دیدنی چهار محال و بختیاری + تصاویر

تمامی مسیر حاشیه زاینده رود از سامان تا قراقوش (نزدیک سد زاینده رود) دارای مناظر زیبا و چشم نواز است.

این مسیر بدلیل وجود مجموعه های تفریحی در محل پل زمان خان شرایط اقلیمی مناسب و دسترسی نزدیک به مرکز استان و شهرهای استان اصفهان همیشه مورد توجه گردشگران بوده است در انتهای این مسیر سد و دریاچه زاینده رود و جود دارد که به نوبه خود زیباست در این مسیر زاینده رود هنوز از مناطق صنعتی عبور نکرده و رنگ آبی و تمیز آب همراه با هوای مطبوع و باغات سرسبز اطراف آن بسیار دلپذیر است.

 

پیست اسکی چلگرد:

این پیست یکی از شناخته شده ترین پیست های اسکی واقع در زاگرس است . این پیست در شهر چلگرد در مجاورت تونل اول کوهرنگ در قسمت شرقی کوه کارکنان قرار گرفته است و طول آن حدود 800 متر با شیب 20% می باشد . این پیست دارای سه محوطه ی تفکیک شده جهت خانواده،آقایان و خانمها بوده و به دلیل طولانی بودن فصل سرما و آرامش اکثر روز ها در تمام فصل زمستان قابل استفاده است.

 

دشت لاله های واژگون:

مکان های دیدنی چهار محال و بختیاری + تصاویر

 


این دشت زیر پوششی رنگارنگ از لاله های سرخ رنگ و واژگون ، در 12 کیلو متری چلگرد ودر نزدیکی روستای بنواستکی کوهرنگ آرمیده است . هوای لطیف ،سبک وپاک دشت و پوشش گیاهی بسیار غنی و ارزشمند آن چشم دل هر بیننده ای را می نوازد.

 

شکار:

این منطقه 21600 هکتار مساحت دارد و پارک ملی تنگ صیاد را با وسعتی معادل 5400 هکتار در دل خود جای داده است دستیابی به منطقه از طریق محور شهرکرد-اصفهان میسر است تنگ صیاد بعلت داشتن تپه ماهورهای وسیع زیستگاه مناسبی جهت گونه قوچ و میش است کوهستانهای جنوب منطقه دارای صخره های صعب العبور است و زیستگاه پلنگ کل و بز می باشد از دیگر جانوران منطقه می توان گرگ-روباه-شغال-کفتار-کبک دریکبک چیل-تهو و عقاب را نام برد.

 

کوه نوردی:

زرد کوه بختیاری با ارتفاع 4500 متر از سطح دریا.

 

ماهی گیری:

حوزه آبریز زاینده رود با مساحتی حدود 3200 کیلومتر مربع از قسمت شرق سلسله جبال زاگرس شروع و پس از طی مسافتی در حدود 360 کیلومتر در جلگه اصفهان به باتلاق گاوخونی می ریزد.

 

بیش از 90 کیلو متر از رودخانه زاینده رود دو قسمت تشکیل دهنده و تغذیه کننده آن در محدوده استان چهار محال و بختیاری قرار دارد.

 

سر چشمه زاینده رود در دامنه شمال شرقی زرد کوه در جنوب روستای دیمه ودر فاصله 11 کیلومتری تونل های کوهرنگ است که در فاصله یک متری به موازات آب کوهرنگ جریان می یابد و قبل از اتصال به آن به شاخه دیگری به نام خربه متصل می شود البته آب خربه از کوه کفت برد در شرق زرد کوه سرچشمه می گیرد و با پیشروی در جهت شمال به جنوب نزدیک روستای قلعه سبزی با رودخانه دیمه یکی شده وارد آب کوهرنگ می شود نوع بستر اصلی این رودخانه قلوه سنگی است.

 

فضاهای عشایری:

کـوچ در نـزد عـشـایـر بختیاری زمان و آداب خود را دارد به طور متوسط 15 تا 20 روز طول میکشد تا عشایر بختیاری از قشلاق به ییلاق و بالعکس برسند در بین راه در ایل راهها ،عشایر تور کوچ برگزار می کنند. در فصل بهار و تابستان زمان ییلاق آیینها و مراسم تور کوچ بطور کامل برگزار می گردد عشایر در بین راه هر جا به آب و علفزاری برخورد کنند ساعاتی را در آنجا سپری می کنند و مجددا آهنگ سفر میکنند کوچ با همه دلتنگی ها و غروب های غمبارش به امید رسیدن به چراگاهی مناسب ادامه می یابد.

 

آثار سنگی صخره ای:

برد گوری ها :بردگوری ها (سنگ گبری ها) قدیمی ترین آثارسنگی استان می باشند کهبه دوره ی ماد تا پایان دوره ی ساسانیان تعلق دارد . در دین زردتشت به علت اعتقادبه مقدس بودن خاک از دفن کردن اجساد خودداری نموده و آنها را در محفظه های از سنگ که استودان ( استخواندان ) نامیده میشود ودر اصطلاح بختیاری به آنها بردگوری ( سنگ گبری ) اطلاق می شود ، قرار دارند .

در خطه بختیاری در دل صخره ها و یا سنگهای عظیم فضاهایی با متوسط طول 30/3 و ارتفاع 20/1 متر ایجاد می کردند. این آثار به گونه ای تکی و یا چند تایی حفر گردیده و بیانگر فرهنگ تدفین در طول بیش از 1500 سال در منطقه و نفوذ مذهب زرتشت و پیروان آن در این خطه هستند.

 

نقوش برجسته سنگی:

شیرین او و الگی در روستای بازفت مربوط به دوره الیما ییان.

 

طاق سنگی ها:

مکان های دیدنی چهار محال و بختیاری + تصاویر

 


مجموعه طاق های سنگی جونقان که به خان اوی به معنی کاروان سرای آبی معروف و در گویش ترکی محلی خان اوی به معنی خانه خان است در فاصله ی 8 کیلومتری جنوب جونقان و در ابتدای دره ی تنگه ی درکش ورکش (مسیر شهرکرد – اردل) با شیوه ای خارق العاده به صورت خشکه چین و با استفاده از روش نخ کشی به شکل گهواره ای باز با نمای هلالی ساخته شده و از اهمیت خاص برخوردار است. این طاقهای قوسی تا عمق 7 متر، ارتفاع دو و نیم متر و عرض سه متر ساخته شده که طی قرون متمادی در برابر زلزله های فراوان و سایر عوامل طبیعی تخریبگر مقاومت نموده است .این اثر در مدخل راه باستانی تنگ درکش ورکش به عنوان کاروانسرا-پاسگاه-راهدارخانه جاده ها مورد استفاده قرار می گرفته قدمت این بنا در زمان ساسانی تا ایلخانی بوده است.

 


کتیبه های مشروطیت

این کتیبه از دو قسمت مجزا تشکیل شده ولی متن آنها بهم پیوسته است این کتیبه به دستور سردار ظفر بختیاری در محل تفرجگاه پیر غار روستای ده چشمه شهرستان فارسان به فاصله 40 کیلومتری شهرکرد ساخته شده است متن آن مجملی از واقعه مشروطیت و نقش سرداران و سواران بختیاری در آن واقعه ملی است کتیبه اول این گونه شروع می شود:

 

چنین گوید حاجی خسرو خان سردار ظفر که در سنه 1324 آزادی خواهان ایرانی از مقام سلطنت تقاضای مشروطه نمودند مظفرالدین قاجار طاب اله ثراه حکم مشروطیت را دست خط و بعد از اندک زمانی به رحمت ایزدی پیوست. متن در کتیبه دوم اینگونه ادامه می یابد:

 

در طهران پس از جنگ زیاد داخل شهر شدند محمد علی شاه در شمیران بودند همین قدر که تهران اشغال گردید به سفارت روس پناهنده شد.


شیر سنگی:

بختیاری ها برای پاسداشت جنگاوران و دلاوران خود بر روی قبر آنان مجسمه ای تراشیده از سنگ و به شكل شیر با نقوشی از اسب و شمشیر قرار می دادند. این نقوش هر كدام معنا و مفهوم خاص خود را دارد. شیر سنگی بر روی قبور دلاوران و جوانان بختیاری یادآور تاریخ پرحادثه و فراز و نشیب گذشته این ایل است. قدیمی ترین شیر سنگی موجود در استان مربوط به دوره صفوی است.



کاروان سرای شلیل:

این کاروانسرا که ابتدا در مسیر جاده خوزستان و در نزدیکی پل شلیل و پل مروارید ساخته شده در دوره پهلوی اول مورد بازسازی قرار گرفته مصالح بکار رفته در آن سنگ لاشه -سنگ تراش و سقف آن مسطح است در دوره پهلوی اول و پس از کشتار سربازان دولتی اعزامی به خوزستان بدست عشایر بختیاری از این بنا بعنوان پاسگاه انتظامی عشایری نیز استفاده می شده است.

 

لوح عیلامی:

قدیمیترین کتیبه مکشوفه استان آجرنوشته عیلامی به طول24و پهنای15وقطر 8 سانتیمتر و دارای 26 سطر به خط میخی وزبان عیلامی متعلق به1110ق.م که درقله افغان سال 1375کشف شد.


محوطه های باستان شناختی (بافتهای روستایی):

 

روستای سرآقاسید:

روستای شگفت انگیز سر آقا سید دارای قابلیت معماری پلکانی بسیار ارزشمند است این روستا دارای دو هزار نفر جمعیت و در فاصله 140 کیلومتری شهرکرد قرار دارد خانه ها تماما با خشت ساخته و معماری به صورت پلکانی فشرده می باشد به طوری که پشت بام منزل پایین به منزل حیاط منزل بالایی است روستای سر آقا سید از نظر فرهنگ پوشاک گویش و آداب و رسوم تقریبا دست نخورده است این روستا علاوه بر معماری زیبا دارای چشمه سارها، باغات میوه و طبیعت سرشار از زیبایی منحصر به فرد در استان است.



تاريخ : یک شنبه 14 تير 1398 | 11:27 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 

اوقات فراغت خود را چگونه پر كنیم؟

اوقات فراغت خود را چگونه پر كنیم؟

تركیب اوقات فراغت در روایات ما به كار نرفته است. چرا كه دستور العمل دین راجع به فعالیت های لازم زندگی به گونه های متفاوتی تنظیم گردیده است كه مانع ایجاد هرگونه فراغت و بیكاری می گردد و اصولاً دین به فراغت و بیكاری با دیدی بسیار منفی نگریسته و از آن، به شدت منع و نهی نموده و در صورت رعایت دستورالعمل های دینی از ایجاد فراغت و بیكاری عملاً جلوگیری نموده است.

سعی كنید، وقت خود را به چهار قسمت نمایید. بخشی را برای مناجات، بخشی را برای زندگی و معاش، بخشی برای معاشرت با برادران دینی:

 

«سَاعَةً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِكُمْ فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ وَ بِهَذِهِ السَّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثَةِ سَاعَاتٍ ... وَ اسْتَعِینُوا بِذَلِكَ عَلَى أُمُورِ الدِّینِ»

 

بخشی را برای لذات حلال كه به سبب این بخش، می توانید از عهده بخش های دیگر برآیید و در پایان حدیث فرمودند: برخورداری از لذت های حلال را معونه و یاور خود، در دینداری قرار دهید.

 

امیرالمؤمنین(ع) ذیل این آیه كه می فرماید: نصیب خود را در دنیا ترك و فراموش نكن، فرمودند:

 

«لَا تَنْسَ صِحَّتَكَ وَ قُوَّتَكَ وَ فَرَاغَكَ وَ شَبَابَكَ وَ نَشَاطَكَ أَنْ تَطْلُبَ بِهَا الْآخِرَةَ»

تندرستی، توانایی، فراغت و جوانی و نشاط خود را كه ابزار كسب آخرت است، فراموش نكن.

 

اشاره به این كه لذت ها و تفریحات حلال و آنچه موجب تندرستی و نشاط می شود (كه ورزش، مصداق تمام عیار آن است) سبب راغب شدن به اصلاح و تربیت و بهره مندی از ربوبیت الهی و كسب سعادت در آخرت است.

 

اوقات فراغت خود را چگونه پر كنیم؟

تفریحات سالم و فعالیتهای جسمانی

از دیدگاه دین در كنار پرداختن به امور عبادی و كار و تلاش و دیگر وظایف فردی و خانوادگی باید با تفریحات سالم و فعالیت های جسمانی مفیدی كه نشاط لازم را در ما ایجاد نموده و ما را به دستورات دینی راغب می كند، اوقات فراغت را از زندگی خود دور نماییم تا ضمن رعایت بهداشت تن و اندام، بستر تربیت جان و روان را نیز فراهم آوریم و از سلامت و تندرستی جسم به عنوان ابزار تربیت روح بهره بگیریم.

 

چنانكه رسول خدا(ص) به امیرالمومنین(ع) فرمودند:

 

«یَاعَلِیُّلَاخَیْرَ...فِیالْحَیَاةِإِلَّامَعَ الصِّحَّة»

یا علی! زندگی كه در آن تندرستی و سلامت نباشد، خیر و نفعی، ندارد چرا كه تندرستی و سلامت، به انسان ها نشاط و توانی عنایت می كند كه به كمك آن میتوانند، رنج گذشت از دلخواه ها و صبوری در قبال ناگواری ها را متحمل شوند.

 

به همین دلیل رسول خدا (ص) فرمودند:

«الْعَمَلُ فِی الْفَرَح‏» در هنگام نشاط و شادی كه نوعا در جسم سالم و توانا حاصل است، می توانیم به آنچه موظفیم، عمل نماییم.

 

«الصِّحَّةِ أَفْضَل النِّعَم»

سلامت بدن از بهترین نعمت های الهی است.

 

در دعا می خوانیم:

اوقات فراغت خود را چگونه پر كنیم؟

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعْطِنِی السَّعَةَ فِی رِزْقِی وَ الصِّحَّةَ فِی جِسْمِی وَ الْقُوَّةَ فِی بَدَنِی عَلَى طَاعَتِكَ وَ عِبَادَتِك»

خدایا محمد و آل محمد(ع) را بشارت بده و به من وسعت رزق و سلامت جسمانی و نیروی بدنی عنایت كن تا آن را صرف اطاعت و بندگی تو كنم.

 

تندرستی و توان جسمانی، ابزار طاعت و بندگی

در دعا می‌خوانیم:

خدایا به من سلامت و توانایی جسمانی عطا كن زیرا این امر، ابزار طاعت توست كه اگر به من عنایت كنی، می توانم از این ابزار در مسیر بندگیت، بهره بگیرم و در دعای نورانی دیگر می خوانیم:

 

«أَحْسِنْ مَعُونَتِی فِی ... النَّشَاطِ وَ الْفَرَحِ وَ الصِّحَّةِ حَتَّى أَبْلُغَ فِی عِبَادَتِكَ وَ طَاعَتِكَ الَّتِی یَحِقُّ لَكَ عَلَى رِضَاكَ‏»

خداوندا مرا به سبب نشاط و سرور و تندرستی كه ابزارهای اطاعت و بندگی و گذشت و تحمل در دل شرائط است، یاری ده تا بتوانم به سبب آن ها، ترا آن گونه كه شایسته است اطاعت و عبادت كنم.

 

و چه زیباست كه امام سجاد(ع) می فرمایند:

خدایا نمیدانم در كدام حالت، بیشتر به شكرگذاری و حمد تو، موظف تر میباشم. در هنگام صحت و تندرستی كه رزق را بر من گوارا می كند و

«نَشَّطْتَنِی بِهَا لِابْتِغَاءِ مَرْضَاتِكَ وَ فَضْلِكَ، وَ قَوَّیْتَنِی مَعَهَا عَلَى مَا وَفَّقْتَنِی لَهُ مِنْ طَاعَتِك»

مرا در كسب رضایت و فضل تو، با نشاط می گرداند و بر اطاعت از تو در آنچه توفیقم می دهی، توانا و قادر میكند.

 

 

چرا كه سلامت جسم و تندرستی و توانایی بدن، ابزار طاعت و وسیله گذشت در دل شرایط است.

 

امیرالمومنین(ع) فرمودند:

«زَكَاةُ الصِّحَّةِ السَّعْیُ فِی طَاعَةِ اللَّه»

زكاتی كه در ازای تندرستی باید پرداخت شود، به كار گرفتن آن در مسیر طاعت و بندگی است.

 

 

 

اوقات فراغت خود را چگونه پر كنیم؟

فراغت و بیکاری، مانع دینداری

ابن عباس میگوید: هر گاه توجه رسول گرامی اسلام(ص)، به کسی معطوف می شد، از اطرافیان می‌پرسید:

«هَـلْ لَهُ حِرْفَةٌ فَإِنْ قَالُوا لَا قَالَ سَقَطَ مِنْ عَیْنِی قِیلَ وَ كَیْفَ ذَاكَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا لَمْ یَكُنْ لَهُ حِرْفَةٌ یَعِیشُ بِدِیه»

آیا آن شخص شغل و حرفه ای دارد یا نه؟ اگر پاسخ منفی میشنید، میفرمود: از چشمم افتاد و هنگامی كه اطرافیان میپرسیدند: چرا؟ می فرمود: زیرا مؤمن اگر شغل و كار مناسب نداشته باشد، با فروش دین خود و تعدی از حریم دینداری، زندگی خواهد نمود.

 

لذا در حدیث آمده است:

 

«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْتَرِفَ الْأَمِینَ»

خداوند انسان امینی را كه دارای حرفه است و به آن اشتغال دارد، دوست دارد.

 

 

چرا که:

«من الفراغ تكون الصبوة»

میل به لذت های كودكانه (غیر عاقلانه) از فراغت و بیكاری سرچشمه میگیرد.

 

و چه زیباست تعبییر امام صادق(ع) که میفرمایند:

 

«الْمُهْمِلُ لِا َوْقَاتِهِ فَهُوَ صَیْدُ الشَّیْطَانِ لَا مَحَالَة»

کسی که اوقاتش را بیهوده میگذراند، به ناچار در دام شیطان، گرفتار می شود.

 

و در حدیث دیگر میخوانیم:

«لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ سَاعَةٌ یُنَاجِی فِیهَا رَبَّهُ وَ سَاعَةٌ یُحَاسِبُ فِیهَا نَفْسَهُ وَ سَاعَةٌ یَخْلُو فِیهَا بَیْنَ نَفْسِهِ وَ لَذَّتِهَا فِیمَا یَحِلُّ وَ یَجْمُلُ»

مومن، زندگیش سه بخش دارد، بخشی برای مناجات با پروردگار، بخشی برای محاسبه نفس و بخشی دیگر، برای لذت های حلال و نیكو. پس با عنایت به دستورات دینی، امورات زندگی باید چنان تنظیم شود که فرصتی به عنوان اوقات فراغت و آسایش، حاصل نشود تا لازم باشد با انواع برنامه ها که در بسیاری موارد با احکام دین منافات دارد، آن ها را پر نموده و پوشش دهیم.


موضوعات مرتبط: مطالب آموزشي

تاريخ : یک شنبه 14 تير 1398 | 11:24 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 فضیلت و اعمال شب قدر

فضیلت و اعمال شب قدر

از پيامبر گرامي اسلام (ص) نيز نقل استاز خداوند به دور باد و نفرين بر كسي كه به شب قدر برسد و زنده باشد، اما آمرزيده نشود.

 

"انس بن مالك" از پيامبر (ص) نقل كرده كه فرمودندماه مبارك به شما رو آورده است و در اين ماه شبي است كه برتر از هزار ماه است و هر كس از فيض شب قدر محروم گردد، از تمام خيرات بي‌نصيب مانده است و محروم نمي‌ماند از بركات شب قدر، مگر كسي كه خويشتن را محروم كرده است.

 

از امام باقر (ع) نيز درباره به وجود آمدن شب قدر نقل استكه اگر خداوند كارهاي مؤمنان را چند برابر نكند به سر حد كمال نمي‌رسند، اما از راه لطف كارهاي نيكوي آن‌ها را چند برابر مي‌فرمايد تا كاستي هايشان جبران شود.

بر اين اساس، راز سعادتمند شدن انسان‌ها در شب قدر، عمل اختياري صالحي است كه با عنايت خداوند، بركت يافته و چند برابر مي‌شود.

 

از حضرت رسول (ص) نيز پيرامون شب زنده داري شب قدر نقل است كه فرمودندكسي كه شب قدر را شب زنده‌داري كند، تا شب قدر آينده، عذاب دوزخ از او دور گردد.

 

امام موسي بن جعفر (ع) نيز درباره شب قدر فرمودند: كسي كه در شب قدر غسل كرده و تا سپيده صبح شب زنده‌داري كند، گناهانش آمرزيده مي‌شود.

 

تمامي اين روايات بر اين مطلب دلالت دارند كه برخي مقدرات و پاداش‌ها، مانند دور شدن از عذاب دوزخ، نتيجه كار خود بندگان است و سرنوشت هر انساني در شب قدر به دست خودش رقم مي‌خورد.

در شب قدر به خواندن دعاهايي از جمله "جوش كبير"، "دعاي افتتاح" و "ابوحمزه ثمالي" سفارش شده زيرا انسان با يادآوري لطف، گذشت، كرم، رحمت و بخشش بي‌پايان خداي مهربان او را در كنار و دستگير خويش مي‌بيند و نور اميد در دلش مي درخشد.

 

اعمال شب های قدر
شب نوزدهم :اين شب با عظمت آغاز شبهاى قدر است،و شب قدر آن شبى است كه در طول سال،شبى به خوبى‏ و فضليت آن يافت نمی ‏شود،و عمل در اين شب (شب قدر)از عمل در طول هزار ماه بهتر است،و تقدير امور سال در اين شب صورت‏ می‏گيرد،و فرشتگان و روح كه اعظم فرشتگان الهى است،در اين شب به اذن پروردگار به زمين فرود می ‏آيند،و به محضر امام زمان(عج) می ‏رسند و آنچه را كه براى هر فرد مقدّر شده بر آن حضرت عرضه می‏دارند.

 

و اعمال شبهاى قدر بر دو نوع است: يكى اعمالى كه در هر سه شب بايد انجام داد،و ديگر اعمالى كه مخصوص به هر يك از شبهاى قدر است

 

 اوّل:اعمالى است كه در هر سه شب بايد انجام داد،و آن چند عمل است:

اوّل:غسل كردند.علاّمه مجلسى فرموده‏ بهتر است غسل شب قدر در هنگام غروب آفتاب انجام گيرد،كه نماز شام را با غسل بخواند.

 

دوم:دو ركعت نماز كه‏ در هر ركعت پس از سوره«حمد»،هفت مرتبه«توحيد»خوانده،و پس از فراغت از نماز هفتاد مرتبه بگويد،استغفر اللّه و اتوب اليه در روايت نبوى است:كه از جاى برنخيزد تا خدا او و پدر و مادرش را بيامرزد،تا آخر خبر. سوم:قرآن مجيد را باز كند و در برابر خود گرفته و بگويد:


اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ وَ فِيهِ اسْمُكَ الْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّارِ.


خداى از تو درخواست مى‏كنم به حق كتاب نازل شده‏ات،و آنچه در آن است،و در آن است نام بزرگت‏ترت،و نامهاى نيكوترت‏ و آنچه بيم‏انگيز است و اميدبخش،اينكه مرا از آزادشدگان از آتش دوزخ قرار دهى.

 

سپس هر حاجت كه دارد بخواهد.


اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ
خدايا به حق اين قرآن،و به حق كسى‏كه آن را بر او فرستادى،و به حق‏ هر مؤمنى كه او را در قرآن ستودى،و به حق خود بر آنان،پس احدى شناساتر از تو به حق تو نيست
سپس ده مرتبه بگويد:

بِكَ يَا اللَّهُ(به ذاتت اى خدا)....،و ده مرتبه بِمُحَمَّدٍ (به حق محمّد)....،و ده مرتبه بِعَلِيٍّ  (به حق على)،و ده مرتبه بِفَاطِمَةَ (به حق فاطمه)....،و ده مرتبه بِالْحَسَنِ (به حق حسن)...،و ده مرتبهبِالْحُسَيْنِ (به حق حسين‏).....،و ده مرتبه  بِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (به حق على بن الحسين)....،و ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ (به حق محمّد بن على).....،و ده مرتبه  بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (به حق جعفر بن محمّد )......،و ده مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ  (به حق موسى بن جعفر).....،و ده مرتبهبِعَلِيِّ بْنِ مُوسَى (به حق على بن موسى).....،و ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ (به حق محمد بن على).....، ده مرتبه  بِعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ (به حق على بن محمّد )....،و ده مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ(به حق حسين بن على).....،و ده مرتبه  بِالْحُجَّةِ (به حق حجّت).


پس هر حاجتى كه دارى از خدا بخواه.

 

پنجم:حضرت سيد الشهّدا عليه السّلام‏ را زيارت كند.در روايت آمده:هنگامى كه شب قدر مى‏شود،منادى از آسمان هفتم از پشت عرش ندا سر می دهد كه خدا هركه را به زيارت مزار امام حسين عليه السّلام آمده آمرزيد.

 

ششم:اين شبها (شب های قدر) را احيا بدارد،روايت شده هركه شب‏ قدر را احيا بدارد،گناهانش آمرزيده مى‏شود،هرچند به شماره ستارگان آسمان و سنگينى كوهها و پيمانه درياها باشد.

 

هفتم:صد ركعت نماز بجا آورد،كه فضليت بسيار دارد و بهتر آن است كه در هر ركعت پس از سوره«حمد»،ده‏ مرتبه«توحيد»بخواند.هشتم:اين دعا را بخواند،


اللَّهُمَّ إِنِّي أَمْسَيْتُ لَكَ عَبْدا دَاخِرا لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعا وَ لا ضَرّا وَ لا أَصْرِفُ عَنْهَ

 

سُوءا أَشْهَدُ بِذَلِكَ عَلَى نَفْسِي وَ أَعْتَرِفُ لَكَ بِضَعْفِ قُوَّتِي وَ قِلَّةِ حِيلَتِي فَصَلِّ عَلَى

 

مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْجِزْ لِي مَا وَعَدْتَنِي وَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ

 

فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ وَ أَتْمِمْ عَلَيَّ مَا آتَيْتَنِي فَإِنِّي عَبْدُكَ الْمِسْكِينُ الْمُسْتَكِينُ الضَّعِيفُ

 

الْفَقِيرُ الْمَهِينُ اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْنِي نَاسِيا لِذِكْرِكَ فِيمَا أَوْلَيْتَنِي وَ لا [غَافِلا] لِإِحْسَانِكَ

 

فِيمَا أَعْطَيْتَنِي وَ لا آيِسا مِنْ إِجَابَتِكَ وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّي فِي سَرَّاءَ [كُنْتُ‏] أَوْ ضَرَّاءَ أَوْ

 

شِدَّةٍ أَوْ رَخَاءٍ أَوْ عَافِيَةٍ أَوْ بَلاءٍ أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْمَاءَ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ


خدايا شام كردم درحالى‏كه براى تو تنها بنده كوچك و خوارى هستم،كه براى خويش سود و زيانى را به دست ندارم،و نمى‏توانم از خود پيش‏آمد بدى را بازگردانم،به اين امر بر خويش گواهى مى‏دهم،و در پيشگاهت به ناتوانى و كمى چاره‏ام اعتراف مى‏كنم،خدايا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست،و آنچه را به من و همه مردان و زنان مؤمن،از آمرزش در اين شب وعده دادى وفا كن، و آنچه را به من عنايت فرموده‏اى كامل ساز،كه من بنده بيچاره،درمانده،ناتوان،تهيدست خوار توام.خدايا مرا فراموش كننده‏ ذكرت قرار مده،در آنچه سزاوار آنم فرمودى،و نه فراموش كننده احسانت،در آنچه عطايم نمودى،و نه نااميد از اجابتت،گرچه مدّت زمانى طولانى گردد،چه در خوشى يا ناخوشى،يا سختى،يا آسانى،يا عافيت،يا بلا،يا تنگدستى،يا در نعمت‏ همانا تو شنونده دعايى.


اين دعا را كفعمى از امام زين العابدين عليه السّلام روايت كرده كه در شب های قدر،در حال قيام و قعود و ركوع و سجود مى‏خواندند،و علاّمه مجلسى فرموده:بهترين اعمال در اين شبها،درخواست آمرزش و دعا است،براى‏ حوايج دنيا و آخرت خود،و پدر و مادر و خويشان،و برادران و خواهران مؤمن،چه آنان‏كه زنده‏اند،و چه آنان‏كه از دنيا رفته‏اند،و خواندن اذكار،و صلوات بر محمّد و آل محمّد عليهم السّلام به هر اندازه كه بتواند و در بعضى از روايات وارد شده:دعاى‏ جوشن كبير را در اين سه شب بخواند.فقير گويد:كه دعاى جوشن كبير را در بخشهاى پيش آورده‏ام.روايت شده كه خدمت‏ رسول خدا صلى اللّه عليه و آله عرض شد:اگر شب قدر را يافتم،از خداى خود چه بخواهم؟فرمود:عافيت. دوّم:اعمال مخصوص هر يك از اين شبها است.

 



تاريخ : یک شنبه 14 تير 1398 | 11:16 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 بسم الله الرحمن الرحیم

 
سواد رسانه ای:این دانش شامل مهارت و بصیرت لازم در برخورد عاقلانه با تبلیغات رسانه ها،آگاهی از مقاصد واهداف صاحبان رسانه ها،شناخت تاثیر پیام بر افکار،تصمیمات و سبک زندگی ما میشود
 
 
 
 
 

 

تعریف سواد رسانه ای: توانایی و قدرت دسترسی، تحليل، ارزيابي و انتقال اطلاعات و پيام‌هاي رسانه‌اي كه مي‌توان در چارچوب‌هاي مختلف چاپي و غير چاپي عرضه نمود را سواد رسانه‌اي مي‌گويند.
سواد رسانه‌اي علاوه بر توانایی ملحوظ در سواد سنتي، كه همان توان خواندن و نوشتن بود، توانایي تحليل و ارزشيابي پيام‌ها و قدرت توليد و انتقال اطلاعات به ديگران در قالب‌هاي مختلف و با ابزار گوناگون را در انسان پديد مي‌آورد. اين‌گونه از سواد؛ با توانمند كردن انسان بر درك نحوه كار رسانه‌ها و نحوۀ معني‌سازي آنها، ماهيت و اهداف توليد پيام رسانه‌ها و تأثيرات و تكنيك‌هاي رسانه‌هاي گوناگون، او را از مصرف‌كنندگي صرف خارج كرده و در برابر اثرات رسانه‌ها مقاوم مي‌سازد.
سواد رسانه‌اي در كنار آموختن خواندن ظاهر پيام‌هاي رسانه‌اي از رسانه‌هاي مختلف، مي‌كوشد خواندن سطرهاي نانوشتۀ رسانه‌هاي نوشتاري، تماشاي پلان‌هاي به نمايش درنيامده و يا شنيدن صداهاي پخش‌نشده از رسانه‌هاي الكترونيك را به مخاطبان بياموزد.
 


تاريخ : شنبه 13 تير 1398 | 13:10 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 ترجمه آیة الکرسی به زبان شعر


نباشد جز الله پروردگار ........ که حیّ است و قیوم آن کردگار
نگیرد خدا را کسالت فرا ....... نه هرگز بخواب اندر آید خدا
زمین و سماوات ، از آن اوست ........ همه ملک گیتی به فرمان اوست
به درگاه ایزد چه کس را سزاست؟ ........که سازد شفاعت مگر آن خداست
همه علم گیتیست او را به دست........به هر چیز کاید به هر چیز هست
به چیزی به علم یگانه اله .........احاطه ندارد کسی هیچگاه 
جز آنچه بخواند خدای نکو ........که مردم بدانند از علم او
بود وسعت علم او بی کران ........فراتر ز ارض است و هفت آسمان
ندارد بر او زحمتی حفظشان .......... علّی وعظیم است آن بی نشان

 
 

موضوعات مرتبط: مطالب آموزشي

تاريخ : جمعه 12 تير 1398 | 19:0 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 سلام دوست عزیزم اینم روش ساخت دستگاه وسایل لازم:1- جعبه کارتن نه زیاد بزرگ و نه زیاد کوچیک البته اگه از دیمر استفاده نکنی(در مراحل بعد بهت میگم دیمر چیه)باید ابعاد جعبه به این شکل باشه ارتفاع 35 سانت طول 60سانت عرض30 سانت 2- سیم متصل به سرپیچ(طول سیم به دلخواه خودت)3- دماسنج دقیق که از نوشت افزارها می تونی بخری(حتما باید دقیق باشه)

4- لامپ چهل وات در صورتی که از دیمر استفاده نکنی

5- دیمر(با این وسیله که قیمتش پنج هزار تومنه و من با هزار زحمت تونستم بخرم میتونی نور لامپ رو کم و زیاد کنی در نتیجه دما رو می تونی به خوبی کنترل کنی واسه همین گفتم اگه از دیمر استفاده کنی ابعاد جعبه کارتن و چند وات بودن لامپ زیاد مهم نیست مثلا میتونی از لامپ صد وات استفاده کنی چون با دیمر می تونی دما رو کنترل کنی ولی جعبه کارتنی که استفاده می کنی بهتره حدودا همون ابعادی باشه که گفتم (اگه نتونستی دیمر رو به سیم وصل کنی ببر مغازه ی الکتریکی واست وصل می کنن)

6- یه دونه کاسه ی معمولی. لامپ رو به صورت اویزان از سقف کارتن وصل میکنی(تا حد ممکن ارتفاع لامپ زیاد باشه) اگه تخم هایی که تو دستگاه میذاری زیاده لامپ رو وسط سقف کارتن بذار و تخم ها رو به دور لامپ بچین و اگه تخم های کمی میذاری مثلا پنج تا در اینصورت لامپ رو در یک طرف کارتن جاسازی کن مثلا طرف راست یا چپ و تخم ها رو در طرف مقابل لامپ قرار بده کاسه رو پر کن از اب البته انقد اب نریز که بریزه بعد بذار تو دستگاه ولی کاسه زیر لامپ نذار(اب برای تامین رطوبت تخم ها هست وحتما لازم است) حالا دما سنج رو بذار اون منطقه ای که می خوای تخم ها رو قرار بدی (مواظب باش تخم ها رو زیاد نزدیک لامپ قرار ندی حداقل ده سانت از لامپ دور باشن )و دستگاه رو روشن کن چار پنج ساعت بعد به دماسنج نگاه کن ببین دماش چقده اگه سی و هفت تا سی و هشت بود دستگاه امادست اگه بیشتر یا کمتر بود با استفاده از دیمر نور لامپ رو کم و زیاد کن و هر بیس دقیقه یه بار به دماسنج نگا کن تا زمانی که دما به سی وهفت یا سی وهشت درجه برسه حالا تخم ها رو دقیقا تو همون محدوده ای بچین که دماسنج رو گذاشتی چون سانت به سانت دستگاه دمای مخصوصی داره.

چند توصیه:1- تا روز نوزدهم هرهفت ساعت یک بار تخمها رو میچرخونی این کار باعث میشه که نطفه به پوست تخم نچسبه(جوجه ها در رو بیست و یکم تخم را شکسته و روز بیست و دوم بیرون میان)

 

نحوه ی چرخاندن تخم ها

 

2- اگه زیاد عجله نداری بهتره یکی دو روز دستگاه رو در حالت روشنی بذاری ولی تخم ها رو نذار داخلش تا از عدم تغییر دما مطمئن بشی

3-زود زود به دماسنج نگاه کن و از پایین و بالا رفتن دما جلوگیری کن مثلا هر دوساعت یکبار(تغیرات زیاد دما باعث تلف شدن جوجه ها داخل تخم میشه این مورد برای خودم اتفاق افتاد چون زیاد دما تغییر می کرد از هفده تا تخم فقط هفت تا جوجه شد اگه تونستی حتی نیمه شب هم به دستگاه سر بزن و دما رو کنترل کن بیش ترین میزان تغیر دما صبحدم و ظهر هست پس حتما در این دو زمان دما رو چک کن) راستی باید بگم که بایستی خودت بزرگشون کنی تخم مرغ نطفه دار هم می تونی از بازار بخری اگرهم نبود به یکی از روستا های نزدیک شهرتون برو اونجا تخم مرغ بخر و یا کسی رو پیدا کن که تو خونه مرغ و خروس داشته باشه و چنتا تخم ازش بخر مطمئن شو که مرغ هاش خروس داشته باشن.

راستی تخم ها قبل از خریدن به هیچ عنوان داخل یخچال نبوده باشن و تازه ی تازه باشن.

4- دو سوراخ رو بروی هم به ابعاد یک در یک سانت رو رو کارتن ایجاد کن(برای تهویه و اکسیژن)

سلام دوست عزیزم اینم روش ساخت دستگاه وسایل لازم:1- جعبه کارتن نه زیاد بزرگ و نه زیاد کوچیک البته اگه از دیمر استفاده نکنی(در مراحل بعد بهت میگم دیمر چیه)باید ابعاد جعبه به این شکل باشه ارتفاع 35 سانت طول 60سانت عرض30 سانت 2- سیم متصل به سرپیچ(طول سیم به دلخواه خودت)3- دماسنج دقیق که از نوشت افزارها می تونی بخری(حتما باید دقیق باشه)

4- لامپ چهل وات در صورتی که از دیمر استفاده نکنی

5- دیمر(با این وسیله که قیمتش پنج هزار تومنه و من با هزار زحمت تونستم بخرم میتونی نور لامپ رو کم و زیاد کنی در نتیجه دما رو می تونی به خوبی کنترل کنی واسه همین گفتم اگه از دیمر استفاده کنی ابعاد جعبه کارتن و چند وات بودن لامپ زیاد مهم نیست مثلا میتونی از لامپ صد وات استفاده کنی چون با دیمر می تونی دما رو کنترل کنی ولی جعبه کارتنی که استفاده می کنی بهتره حدودا همون ابعادی باشه که گفتم (اگه نتونستی دیمر رو به سیم وصل کنی ببر مغازه ی الکتریکی واست وصل می کنن)

6- یه دونه کاسه ی معمولی. لامپ رو به صورت اویزان از سقف کارتن وصل میکنی(تا حد ممکن ارتفاع لامپ زیاد باشه) اگه تخم هایی که تو دستگاه میذاری زیاده لامپ رو وسط سقف کارتن بذار و تخم ها رو به دور لامپ بچین و اگه تخم های کمی میذاری مثلا پنج تا در اینصورت لامپ رو در یک طرف کارتن جاسازی کن مثلا طرف راست یا چپ و تخم ها رو در طرف مقابل لامپ قرار بده کاسه رو پر کن از اب البته انقد اب نریز که بریزه بعد بذار تو دستگاه ولی کاسه زیر لامپ نذار(اب برای تامین رطوبت تخم ها هست وحتما لازم است) حالا دما سنج رو بذار اون منطقه ای که می خوای تخم ها رو قرار بدی (مواظب باش تخم ها رو زیاد نزدیک لامپ قرار ندی حداقل ده سانت از لامپ دور باشن )و دستگاه رو روشن کن چار پنج ساعت بعد به دماسنج نگاه کن ببین دماش چقده اگه سی و هفت تا سی و هشت بود دستگاه امادست اگه بیشتر یا کمتر بود با استفاده از دیمر نور لامپ رو کم و زیاد کن و هر بیس دقیقه یه بار به دماسنج نگا کن تا زمانی که دما به سی وهفت یا سی وهشت درجه برسه حالا تخم ها رو دقیقا تو همون محدوده ای بچین که دماسنج رو گذاشتی چون سانت به سانت دستگاه دمای مخصوصی داره.

چند توصیه:1- تا روز نوزدهم هرهفت ساعت یک بار تخمها رو میچرخونی این کار باعث میشه که نطفه به پوست تخم نچسبه(جوجه ها در رو بیست و یکم تخم را شکسته و روز بیست و دوم بیرون میان)

 





تاريخ : سه شنبه 26 خرداد 1398 | 18:16 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 

۱- ۵ محرک نام ببرید .
پاسخ : نور، صوت، مواد شیمیایی، گرما و فشار . حس وحرکت
۲ – آیا همه ی محرک ها در هر جایی از بدن حس می شوند؟

پاسخ: خیر، هر محرکی در هر جایی از بدن احساس نمی شود.
۳- هر کدام از محرک های نور،صوت و گرما و سرما در کدام اندام ها حس می شوند؟
پاسخ : نور با چشم، صوت با گوش و گرما و سرما با پوست احساس می شوند .
۴- اندام های حسی را تعریف کنید .
پاسخ : به اندام هایی که اثر محرک خاصی را دریافت و به پیام عصبی تبدیل می کنند، اندام های حسی می گویند .
۵- مهم ترین اندام های حسی بدن را نام ببرید .
پاسخ : چشم،گوش،زبان،پوست،بینی
۶- ما چگونه اجسام را می بینیم؟
پاسخ : نور موجود در محیط به جسم برخورد می کند و تصویر جسم به سمت چشم ما بازتاب می شود . نور بر سلول های گیرند ه نور چشم اثر می کند و پیام عصبی ایجاد
می شود . این پیام از طریق عصب بینایی به مغز مخابره می شود . مغز با اطلاعات دریافتی تصویری از جسم را مهیا می کند و ما آن را می بینیم .
۷- چند نوع سلول گیرنده نور داریم و در کدام قسمت چشم قرار دارند؟
پاسخ : در لایه داخلی چشم ( شبکیه ) دو نوع سلول گیرنده نوری مخروطی و استوانه ای وجود دارد .
۸- وظیفه سلول های گیرنده نوری چیست؟
پاسخ : این سلول ها اثر نور را به پیام عصبی تبدیل می کنند و از طریق عصب بینایی به مرکز حس بینایی در قشر مخ می فرستند .
۹- مرکز حس بینایی در کجا قرار دارد؟

پاسخ : مرکز حس بینایی درقسمت پس سری قشر مخ قرار دارد .
۱۰-  گیرنده های مخروطی را توضیح دهید .
پاسخ : گیرنده های مخروطی سه نوع اند که هر کدام به یکی از رنگ های اصلی ( قرمز، آبی و سبز) حساسیت دارند با تحریک یک یا چند مورد از این سلول، رنگ های مختلف اجسام را می بینیم .
۱۱- چگونه صداها را می شنویم؟
پاسخ : صدا یا صوت به صورت امواجی در اطراف ما پراکنده اند . هر کدام که به گوش ما برسد، به پیام عصبی تبدیل و به مرکز شنوایی در قشرمخ ارسال می شود تا ضمن درک آن در صورت نیاز پاسخ مناسب داده شود .
۱۲- صدا یا صوت به چه صورت در اطراف ما پراکنده اند؟

پاسخ : صدا یا صوت به صورت امواجی در اطراف ما پراکنده اند .
۱۳-  مرکز شنوایی در کجا قرار دارد؟
پاسخ : مرکز شنوایی در قسمت گیجگاهی قشر مخ قرار دارد .
۱۴- گوش ما از چند بخش تشکیل شده و مهم ترین بخش آن چیست؟
پاسخ : گوش ما دارای سه بخش است که مهم ترین آن گوش داخلی است .
۱۵- وظیفه گوش داخلی چیست؟
پاسخ : در گوش داخلی سلول های گیرنده وجود دارد و پیام های صوتی را به پیام عصبی تبدیل می کند .
۱۶- گیرنده های صوتی را توضیح دهید .
پاسخ : گیرنده های صوتی سلول های مژه داری اند که در بخش حلزونی گوش داخلی قرار دارند و با انرژی صوت مژه های آنها تحریک می شود وپیام عصبی تولید می کند .
۱۷- بخش حلزونی در کدام قسمت گوش قرار دارد؟
پاسخ : گوش داخلی.
۱۸- چگونه بوها را احساس می کنیم؟
پاسخ : همیشه مقداری از مولکول های مواد بودار به حالت بخار در اطراف مواد وجود دارند . وقتی این مولکول ها وارد بینی ما می شود، روی گیرنده های بویایی قرار می گیرند . این گیرنده هاپیام عصبی تولید می کنند و به قشر مخ می فرستند . به این ترتیب بوی موادراتشخیص می دهیم .

۱۹- مرکز حس بویایی در کجا قرار دارد؟

مرکز حس بویایی در جلوی نیم کره های مخ است .
۲۰- چه چیزی باعث می شود تنوع بو هارا احساس کنیم؟
پاسخ : تنوع گیرنده هایی که در بافت پوشش بینی قرار دارند،زیاد است و باعث می شود بوهای مختلف را احساس و از هم تشخیص دهیم .
۲۱- آیا میتوان مزه همه ی غذاها را تشخیص داد؟

پاسخ: مزه غذاهای خیلی داغ وخیلی سرد هم احساس نمی شود .
۲۲- چگونه مزه ها را تشخیص می دهیم؟
پاسخ : روی زبان و دیوار ه دهان سلول های گیرنده چشایی قرار دارند . مواد غذایی پس از حل شدن در بزاق روی این گیرنده ها قرار می گیرند و پیام عصبی ایجاد می کنند . پیام
به قشر مخ ارسال و مزه تشخیص داده می شود .
۲۳- حس لامسه چگونه کار می کند؟
پاسخ : در پوست، سلول های گیرند ه متفاوتی وجود دارند که اثر محرک های مختلف را تبدیل به پیام عصبی می کنند و به قشر مخ می فرستند .
۱۵-  گیرنده های پوست که با کمک آن ها تغییرات محیط را احساس می کنیم را نام ببرید .
پاسخ : گیرنده های پوست شامل گرما، سرما، لمس،فشار و درد می شوند که با کمک آنها تغییرات محیط را احساس می کنیم .
۲۵- مغز با توجه به چه چیزی پاسخ های حرکتی را به ماهیچه ها می فرستد؟
پاسخ : مغز با توجه به پیام هایی که از گیرنده های پوست دریافت می کند،پاسخ های حرکتی را برای ماهیچه ها می فرستد .

۲۶- دستگاه حرکتی بدن از چه چیز هایی تشکیل شده است؟

پاسخ: ماهیچه ها و اسکلت بدن در مجموع دستگاه حرکتی بدن را می سازند .
۲۷- اسکلت را تعریف کنید .
پاسخ : به مجموعه استخوان ها، غضروف ها و اتصالات آنها در بدن ما اسکلت می گویند .
۲۸- بیش تر استخوان ابتدا از چه چیزی ساخته می شود؟
پاسخ : غضروف.
۲۹-  غضروف ها چگونه به استخوان تبدیل می شوند؟
پاسخ : این بخش های غضروفی درهنگام رشد، با جذب مواد معدنی مثل کلسیم وفسفر سخت و به استخوان تبدیل می شوند .
۳۰-  وظایف استخوان ها را بنویسید .
پاسخ : از اندام های مهم مثل قلب، مغز و شش ها محافظت می کنند؛ به بدن ما شکل وفرم می دهند؛ در حرکت بدن به ماهیچه ها کمک می کنند و همچنین ذخیر ه مواد معدنی و تولید سلول های خونی را انجام می دهند .
۳۱- بزرگترین کوچک ترین استخوان های بدن در کجا قرار دارند؟

بزرگ ترین استخوان بدن انسان استخوان ران و کوچک ترین آن استخوان چه های موجود در گوش میانی است .
۳۲- استخوان را تعریف کنید .
پاسخ : استخوان استحکام و مقاومت زیادی دارد و در ماده زمین ه آن کلسیم و فسفر فراوان است .
۳۳- ساختار استخوان چگونه است؟
پاسخ : در ساختار استخوان، بافت استخوانی به دو صورت متراکم و حفره دار دیده می شود .
۳۴- غضروف در کجا ها قرار دارد؟
پاسخ : در نوک بینی، لاله گوش و محل اتصال استخوان ها غضروف وجود دارد .
۳۵- اهمیت و ویژگی های غضروف را بنویسید .
پاسخ : غضروف نرم و قابل انعطاف است و مانع اصطکاک استخوان ها در مفاصل می شود .
۳۶- مفصل را تعریف کنید .
پاسخ : محل اتصال استخوان ها به یکدیگر را مفصل می گویند .

۳۷- انواع مفصل ها را بگویید و برای هر کدام مثالی بزنید .
پاسخ : بعضی از مفصل ها در جهت های مختلفی می چرخند؛ مانند مفصل بین بازو و شانه . بعضی از آنها فقط در یک جهت خاص حرکت می کنند؛ مثل آرنج . بعضی از آنها حرکت محدودی دارند؛ مثل مفصل بین دنده ها و ستون مهره ها . بعضی از مفصل ها نیزحرکت ندارند و کاملا ثابت اند؛ مثل مفصل بین استخوان های جمجمه

 

۳۸- رباط را تعریف کنید .
پاسخ : بافت پیوندی محکمی که استخوان ها را در محل مفصل های متحرک به هم وصل می کند، رباط نام دارد .
۳۹- وظیفه ماهیچه چیست؟
پاسخ : اسکلت به تنهایی قادر به حرکت نیست . اتصال و همکاری بین ماهیچه ها و استخوان های یک اندام،باعث حرکت می شوند . ماهیچه هااستخوان ها را تکیه گاه خود قرار می دهند و با انقباض و انبساط باعث حرکت آنها می شوند .
۴۰- سه نوع از انواع ماهیچه ها را نام برده و توضیح دهید .
پاسخ : حرکات ارادی بدن که می توانیم آنها را کنترل کنیم، توسط ماهیچه های اسکلتی یا مخطط انجام می شود؛ ولی بدن ما حرکات غیر ارادی نیز دارد؛ مثل تپش قلب که توسط ماهیچه های قلبی انجام می شود . حرکات دستگاه گوارش و باز و بسته شدن مردمک را نیز ماهیچه های صاف انجام می دهند .
۴۱- سلول های ماهیچه ای را توضیح دهید .
پاسخ : سلول های ماهیچه ای دراز و نازک اند و در طول، در کنار هم قرار گرفته اند . درون آنها رشته های پروتئینی وجود دارد که می توانند منقبض و کوتاه تر شوند . بافت پیوندی سلول های ماهیچه ای را به هم متصل می کند و رشته های ماهیچه ای بزرگ و بزرگ تری را می سازد که مجموعه آنها ماهیچه را تشکیل می دهند .
۴۲- زرد پی چیست؟
پاسخ : بافت پیوندی بین رشته ها و روی ماهیچه ها تا دو سر آن ادامه می یابند و طناب سفیدرنگی به نام زردپی ( تاندون) را می سازند که معمولا به استخوان متصل می شود .
۴۳- چرا ماهیچه های اسکلتی عمل متقابل دارند و جفت جفت کار می کنند؟
پاسخ : وقتی ماهیچه ای منقبض و کوتاه می شود،استخوانی را به یک سمت حرکت می دهد . در حالت استراحت این ماهیچه نمی تواند استخوان را به جای قبلی خود برگرداند .
این عمل را باید یک یا چند ماهیچه در سمت دیگر استخوان انجام دهند.



تاريخ : چهار شنبه 6 خرداد 1398 | 10:6 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 بیش از ۵۰ سوال جای خالی، ۲ گزینه ای و تشریحی از فصل ششم درس علوم پایه هشتم دوره اول متوسطه در پورتال قرار گرفت.لوم تجربی سال هشتم متوسطه,درس ششم علوم تجربی سال هشتم متوسطه,نمونه سوالات درس ۶ علوم سال هشتم,نمونه سوالات علوم هشتم,سوالات امتحانی فصل ۶ علوم هشتم

۱- دستگاه عصبی تنها هماهنگ کننده بدن است.

صحیح «     »            غلط «     »

۲- دستگاه هورمونی را تعریف کنید.

۳- وظیفه دستگاه هورمونی چیست؟

۴- هورمون را تعریف کنید.

۵- اندام هدف را تعریف کنید.

۶- وظیف هورمون چیست؟

۷- دستگاه هورمونی چه اعمالی را در بدن کنترل می کنند؟

۸- هورمون ………. یکی از هورمون هایی است که در رشد بدن دخالت دارد.

۹- غده ی هیپوفیز در کجا قرار دارد؟

۱۰- هورمون رشد از چه غده هایی ترشّح می شود؟

۱۱- هورمون رشد چگونه باعث افزایش قد ما می شود؟

۱۲- رشد قد انسان ها تا …… سالگی ادامه پیدا می کند.

۱۳- چه چیزی باعث ناهنجاری هایی همچون بلندی و یا کوتاهی غیر عادی قد انسان می شود؟

پورتال آموزشی علمی درسی ۲۰ , درسی ۲۰ ,علوم پایه هشتم متوسطه, درس ۶ علوم هشتم,سوالات درس ۶ علوم هشتم

۱۴- غده تیروئید در کجا قرار دارد؟

۱۵- هورمون غده تیروئید چه وظیفه ای دارد؟

۱۶- هورمون های غده تیروئید در هر یک از دوره های کودکی و بزرگسالی چه تاثیری در بدن دارند؟

۱۷- در ساخته شدن هورمون های غده ی تیروئید ……… به کار می رود.

۱۸- دو مورد از غذا هایی که باعث کارکرد بهتر غده ی تیروئید می شود را نام ببرید.

۱۹- دیابت بزرگسالی بر اثر چه عواملی ایجاد می شود؟

۲۰- دیابت جوانی چگونه ایجاد می شود؟

۲۱- دیابت جوانی به ……………… وابسته است.

۲۲- دیابت جوانی به میزان ترشح کدام هورمون مرتبط است؟

۲۳- دیابت جوانی بیشتر …………… است.

۲۴- کاهش ترشح انسولین باعث افزایش ………………… می شود.

۲۵- نام دیگر “غده ی پانکراس”، …………. می باشد.

۲۶- کاهنده ی قند خون ………… و زیاد کننده قند خون ……………… نام دارد.

۲۷- دو هورمون که از غده ی پانکراس ترشح می شوند را نام برده و وظایف آن ها را بنویسید.

۲۸- غده ی غده ی پانکراس چگونه باعث کاهش خون و تنظیم آن می شود؟

۲۹- سلول های کبد گلوکز را برای استفاده در آینده به چه صورت ذخیره می کنند؟

۳۰- پانکراس چگونه باعث افزایش خون و تنظیم آن می شود؟

۳۱- هورمون غده ی فوق کلیه بر چه قسمت هایی از بدن تاثیر می گذارد؟

۳۲- غده ی فوق کلیه در کجا قرار دارد؟

۳۳- وظیفه فوق کلیه چیست؟

۳۴- انسولین بر کدام قسمت های بدن تاثیر می گذارد و قند خون را کاهش می دهد؟

۳۵- نقش کلسیم در بدن چیست؟

۳۶- تنظیم میزان کلسیم بدن به کمک ……… صورت می گیرد.

۳۷- پاراتیروئید با تاثیر گذاشتن روی چه دستگاه هایی باعث افزایش یون کلسیم می شود؟

۳۸- غده ی پاراتیروئید در کجا قرار دارد؟

۳۹- صفات ثانویه ی جنسی را تعریف کنید.

۴۰- غدد جنسی در مردان ………….. و در زنان …………….. هستند.

۴۱- بیضه ها در کجا قرار دارند؟

۴۲- سلول های جنسی نر ………. نام دارند.

۴۳- چند مورد از صفات ثانویه ی جنسی در مردان را نام ببرید.

۴۴- تخمدان ها در کجا قرار دارند؟

۴۵- نقش تخمدان ها چیست؟

۴۶- چند مورد از صفات ثانویه ی جنسی زنانه نام ببرید.

۴۷- مقدار ترشح هورمون بسیار زیاد است.  صحیح «        »           غلط «         »

۴۸- افزایش یا کاهش ترشح هورمون باعث ………….. می شود.

۴۹- منظور از خود تنظیمی چیست؟

۵۰- کدام غده با ترشح بعضی هورمون ها فعالیت بعضی غدد دیگر را کنترل می کند؟

۵۱- غده ی هیپوفیز با ترشح بعضی از هورمون ها در کنترل کدام غدد دخالت می کند؟



تاريخ : چهار شنبه 6 خرداد 1398 | 10:3 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 آزمون رياضي پايه هفتم متوسطه  دبيرستان شهيد بهشتي كاشمر  دوره اول  دي ماه 93

نبم و نبم خبنوادگي : نبم كلاس : نبم دبير : سبعت شروع : 8 صبح
تبريخ امتحبن : 16 / 10 / 93 نمره آزمون : تعداد سئوالات : 20 مدت : 120 دقيقه
رديف
شرح سئوالات
ببرم
1
چ ذٌ عذد صحيح هي ت اَى پيذا كزد ك حاصل ضزب آ اًْ 12 هدو عَ آ اًْ عذدي ه فٌي تاضذ ؟
اًم تثزيذ .
1
2
تا پيوا اّي 3 4 ليتزي ، ت چ ذٌ ر شٍ هي ت اَى ظزفي ت گ دٌايص 20 ليتز را پز اس آب كزد
ت ضزطي ك اس زّ د پيوا استفاد ض دَ ؟ اًم تثزيذ .
1
3
عذدي د رقوي تياتيذ ك اگز تزتية ارقام آى را تزعكس ك يٌن تا عذد ا لٍي خوع ك يٌن ، حاصل
خوع تزاتز 132 ض دَ .
1
4
حويذ اس د طزف صف فًز د اٍسد نّ است . چ ذٌ فًز در ايي صف قزار دار ذً ؟
1
5
صًزت آقا قًاش ر يٍ پل ي سٍط زًدتاصً ايستاد است . ا س پل تالا هي ر دٍ ، طّت پل پاييي
هي آيذ ، 4 پل تالا هي ر دٍ تالاخز 7 پل تالا هي ر دٍ تا ت آخزيي پل ي زًدتاصً هي رسذ . ايي
زًدتاى چ ذٌ پل دارد ؟
1
6
خا اّي خالي را تا علاهت + يا – ط رَي پز ك يٌذ تا حاصل عثارت سيز كن تزيي هقذار هوكي تاضذ .
( 11 )- 7 ( 3 )- 6
1
7
عثارت سيز را ط رَي پزا تًشگذاري ك يٌذ تا تسا يٍ سيز تزقزار ض دَ .
11 = 4 + 7 ( - 3 ( - ) - 13 + )- 18
1
8
هيا گًيي دهاي اَّي ض زْ C D 20 درخ است . اگز دهاي ض زْ C ، 8 درخ تيطتز اس دهاي ض زْ
D تاضذ ، دهاي زّ د ض زْ را ت دست آ رٍيذ .
1
9
قزي ي حاصل عثارت سيز را تذست آ رٍيذ .
= 2 - ]7 - ] ( 4 - 3 ) [ - [ -
1
12 را ت ص رَت خوع د خول ي هتطات ت يٌَسيذ . x 10 خول
0/5
11 خول ي سي ام الگ يَ هقاتل را ت يٌَسيذ .
0/98 0/96 0/94 0/92 ...
0/5
12 عثارت كلاهي سيز را تا يك عثارت خثزي تياى ك يٌذ .
يك چ اْرم حاصل خوع د عذد دلخ اَ تزاتز است تا حاصل خوع رتع عذد ا لٍ تا رتع عذد د مٍ
1
13 عثارت خثزي سيز را ساد ك يٌذ .
12
3 7
4
3 5
3
4x 6 x x
1
را تذست آ رٍيذ . z=7 x=y=2z 14 هقذار عذدي عثارت هقاتل را ت اساي
(x-y)(x+y)(y-z)=
1
15 هعادل ي سيز را حل ك يٌذ .
2
2 3
3
5 
x  x
1/5
16 هدو عَ س عذد طثيعي هت اَلي 30 هي تاضذ . د هٍيي عذد را تذست آ رٍيذ .
1
17 سي پذري س تزاتز سي پسزش است . اگز تعذ اس 5 سال ، هدو عَ سي آ اًْ 50 سال ض دَ ، سي
زّ كذام را تذست آ رٍيذ .
1/5
18
ذضات ِتضاد عطاقت ِطقً تفّ لقاذح ِك ذيٌك نسر يرَط ار تسار طخ حٌپ .
1
19
در ضكل هقاتل چ اْر ضلعي ABCD هزتع هثلث DEC
هتسا يٍ الاضلاع هي تاضذ . ا ذًاس ي سا يٍ x را تذست آ رٍيذ .
1
20
در ضكل هقاتل چ اْر ضلعي ABCD هزتع قًاط E F
سٍط اضلاع سّت ذٌ . توام ضكل اّي ه خَ دَ د ت د نّ طًْت سّت ذٌ . يك تثذيل ذٌّسي ت وّزا اًم ضكل اّ
را در ضكل هقاتل اًم تثزيذ .
1
موفق و پيروز ببشيد  روح ا... ميري
A
B
D
E
x
C
C
A
B
E
D
F
G
آزمون رياضي پايه هشتم متوسطه  دبيرستان شهيد بهشتي كاشمر  دوره اول  دي ماه 93
نبم و نبم خبنوادگي : نبم كلاس : نبم دبير : سبعت شروع : 10 صبح
93 نمره آزمون : تعداد سئوالات : 10 مدت : 120 دقيقه /10/ تبريخ امتحبن : 16
رديف شرح سئوالات ببرم
1 حاصل را حساب ك يٌذ .
1 )الف  (2  (3 4) 5)  6 
3
2
1
1
1
1
1 )ب
2
2 الف( حاصل را حساب ك يٌذ .
(41 42  43... 450)  (3 3... 3) 
ب( كسز را ساد ك يٌذ .
   
    
55 ( 24) ( 51)
( 34) 77 ( 60) 15
2
3 الف( كسزي هسا يٍ 21
15 پيذا ك يٌذ ك هدو عَ ص رَت هخزج آى 132 تاضذ .
ب( رضا كاري را در 4 ساعت حسيي وّاى كار را در 6 ساعت ا دًام هي د ذٌّ . اگز د فًز تا نّ
كار ك ذٌٌ در چ ذٌ ساعت كار ا دًام هي ض دَ ؟
2
4 الف( حاصل ضزب هقس مَ علي اّي عذد 512 را حساب ك يٌذ .
ب( حاصل عثارت ر تٍز را حساب ك يٌذ .
10! 3!
8! 5!
2
2312 ا لٍ است يا هزكة ؟ چزا ؟  5 الف( عذد 1915
ب( ! 29 ا لٍ است يا هزكة ؟ چزا ؟
2
6 الف( ثاتت ك يٌذ در هت اَسي الاضلاع سا يٍ اّي هقاتل تزاتز ذً .
ب( چ اْر ضلعي ك فقط د ضلع آى تا نّ ه اَسي تاض ذٌ ....................... اًهيذ هي ض دَ .
2
در ضكل هقاتل ( الف 7 BD CD ا ذًاس . يًوساس ذً D ˆ
را حساب ك يٌذ .
را حساب ك يٌذ . x هي تاضذ هقذار a b ب( در ضكل ر تٍز
2
A B تاضذ ، حاصل B 10a4 15x2  20 A  3a4  6a2  8 الف( اگز 9
5
3
3
2
را حساب ك يٌذ . 
را پيذا ab تاضذ عذد a=3b ت ا ذًاس 36 اٍحذ كوتز است . اگز ab اس خ دَ ab ب( هقل بَ عذد
ك يٌذ .
2
A
B
C
D
70
A
B
C X+18
2X+15
60
a
b
9 الف( عثارت ر تٍز را ساد ك يٌذ .
2
2 2
2
2
ab b
a b ab
حساب ك يٌذ . y=6 x=- ب( هقذار عذدي عثارت ر تٍز را ت اساي 8
  2 2 x y
2
10 الف( هعادل را حل ك يٌذ .
2
2 5
3
1
2
2 3 
x  x x
ب( سي پذري 53 سال سي پسزش 8 سال هي تاضذ . پس اس چ ذٌ سال سي پذر چ اْر تزاتز سي
پسزش هي ض دَ ؟
2
موفق و پيروز ببشيد  عببس سميعي


تاريخ : شنبه 2 خرداد 1394 | 10:40 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |
سوالات نوبت اول
 
معنی هر کلمه قرآنی را یافته و جلوی آن بنویسید . ( یک کلمه فارسی اضافه است )
 
((       می خواهیم  اطاعت می کنند  گمان کرد  آرامش و استراحت  اطاعت کنید     ))
 
الف) سُبات : ........................ ب) نُریدُ : ....................... ج) اَطیعوا : ........................  د) حَسِبَ : ..................................                              
 
کدام گزینه معنی صحیح عبارت قرآنی ((  لَو کانوا یَعلَمونَ  ))می باشد .
 
الف) اگر می دانند             ب) اگر می دانستند                       ج) اگر بدانید                      د) اگر می دانستید
 
 
عبارت های قرآنی زیر را معنا کنید .
 
الف) اِنَّ اللهَ لَغَنِیٌّ : ......................................ب) نَتلوا عَلَیکَ :  .................................... ج) یَهدیکُم : ............................
 
د) وَ اَنزَلنا مِنَ السَّماءٍ : .............................................            ه) کُلَّ شَی ءٍ  : .................................................
 
و) و اللهُ عَلیمٌ :  .........................................                         ز) فی صَلا تِهِم :  .............................................
 
معنی آیات زیر را کامل کنید .
 
الف) وَ اَنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهوراً
 
و .......................................... از  ............................................  را  .
 
ب) وَ اِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ العَزیزُ الرَّحیمُ .
 
و قطعا پروردگار تو  ........................................................................
 
وَ اَحسِن کَما اَحسَنَ اللهُ اِلیکَ
 
و ....................................... همان طور که ........................................ به تو .
 
وَ مَن جهَدَ فَاِنَّما یُجهِدُ لِنَفسِه .
 
و کسی که تلاش کرد ............................................................
 
***   موفق و پیروز باشید    ***
 
 
نمره با عدد
نمره با حروف
امضای دبیر :
 
 

 



تاريخ : شنبه 2 خرداد 1394 | 10:35 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |

 

نمره به عدد:
نمره به حروف:
نام مصحح:
امضاء
تعداد سوال= 20       تعداد صفحه=2
                       
 
                         وقت ازمون:60 دقیقه
 
 
*بننام خداوند لوح وقلم                حقیقت نگار وجود و عدم*
*خدایی که داننده ی راز هاست             نخستین سراغاز اغاز هاست*
                                                             اداره کل اموزش و پرورش استان چهار محال و بختیاری
پاسخگو:                    آموزش و پرورش ناحیه 2 شهرستان شهرکرد         
کلاس:         
                        نام درس:مطالعات اجتماعی   ( طراح:رامین عبادی)
 
ردیف
با ارامش و توکل به خدا به سوالات پاسخ دهید
بارم
1-
 
ص
غ
 
 
 
 
 
 
 
 
صحیح یا غلط بودن عبارت های زیر را معلوم کنید
الف:کانال پاناما دو اقیانوس منجد شمالی و ارام را به هم وصل میکند
ب:هلاکو خان پس از نابود کردن خوارزم شاهیان حکومت ایلخانیان را       
تاسیس
ج:بخش اعظم اسیا در نیمکره شمالی قرار  دارد
د:مهمترین کشور صنعتی اسیا چین است
 
2-
 
 
 
 
جا های خالی را با کلمات مناسب پر کنید
الف:جزیره ی ...................در..................متراکم ترین منطقه در جهان است
 
ب: دین مصیح به سه مذهب .................و.................و.................تقسیم میشود و.............ها از رهبر روحانی خود پاپ پیروی میکنند و پاپ در ..............اقامت میکند
 
ج:در امریکای شمالی رشته کوه های ..............و در امریکای جنوبی ................چین خوردگی های جوان امریکا را تشکیل میدهند
د:در شرق افریقا قله های مرتفع............(.......)مترو...........(.........)متر  قرار دارند
ه:.............پرجمعیت ترین شهر ایالات متحده است این شهر با................مقام اول را در جهان دارد.
 
3-
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
4-
گزینه مناسب را با علامت دل خواه مشخص کنید
1-نبرد ملازگرد در چه سالی رخ داد و الب ارسلان چه کسی را شکست داد؟
الف:463ق-سلطان محمود غزنوی     ب:436ق-رومیان     ج:436ق-سلطان محمود غزنوی    د:463ق-رومیان
                                            
2-چرا قاره ی افریقا برای پهلو گرفتن کشتی ها و ساخت بنادر جای مناسبی نیست؟
الف:وجود صخره های عظیم     ب:کم عمق بودن دریاها    ج:صاف بودن و بدون بریدگی بودن صواحل   د:هیچکدام                                                           
                               
3-جلگه چین از آبرفت کدام رود بوجود امده است؟
الف:سند                       ب:گنگ                      ج:براهماپوترا                     د:یانگ تسه کیانگ
 
4-در کدام قسمت قاره ی اسیا کوه های اتشفشان مشاهده میشود؟
الف:شرق                ب:جنوب                      ج:جنوب غربی                  د:شمال شرقی
 
 
به سوالات زیر پاسخ دهید؟
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
1-  دوبندر مهم استرالیا که از مراکز مهم صنایع کشتی سازی و صنایع شیمیایی به شمار می ایند را نام ببرید.
 
 
 
2-اگر منطقه جنوب غربی اسیا را درون یک مثلث در نظر بگیریم اضلاع این مثلث چه مناطقی هستند؟
 
 
 
3-قیام سربداران از کجا شروع شد و مردم بر اثر تعلیمات چه کسانی اماده جنگ و مقابله با ظالمان شدند؟
 
 
 
 
4-یکی از اساتید و یکی از شاگردان مدرسه نظامیه را نام ببرید؟
 
 
 
5-طویل ترین و پراب ترین رود های جهان کدامند؟
 
 
 
6-بلند ترین قله ی نیوزلند چه نام دارد؟
 
 
 
7-بلند ترین مناره جهان مربوط به کدام مسجد است؟این مسجد در کجا قرار دارد؟
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
موفق وسربلند باشید
 
 


تاريخ : شنبه 15 فروردين 1398 | 14:24 | نویسنده : ر̬̬̂̂ا̬̬̂̂م̬̬̂̂ی̬̬̂̂ن̬̬̂̂ ع̬̬̂̂ب̬̬̂̂ا̬̬̂̂د̬̬̂̂ی̬̬̂̂ |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد
.: Weblog Themes By VatanSkin :.